گروه جامعه: منتشر شدن فایل صوتی تازهای مرتبط با سانحه هوایی رخ داده برای هواپیمای اوکراینی بار دیگر این موضوع را به صدر خبرها بازگردانده است. فایل صوتی که بنا بر گفته مسئولان سازمان هواپیمایی مربوط به مکالمه خلبان یک هواپیما با برج مراقبت همزمان با اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی است.
پس از انتشار این فایل صوتی برخی بر اساس آن به این نتیجه رسیدند که مکالمه خلبان و برج مراقبت که به طور مشخص در آن از اصابت موشک سخن به میان میآورند قاعدتا در همان روزی که این حادثه تلخ روی داده است در اختیار سازمان هواپیمایی کشور قرار داشته است و در نتیجه سازمان هواپیمایی، وزارت راه و شهرسازی و مقامات دولت از وقوع حادثه مطلع بودهاند. اگر این نتیجهگیری از این فایل صوتی صحیح باشد، که البته هنوز نشانهای مبنی بر نادرست بودن آن هم وجود ندارد باید گفت روایت دولتیها مبنی بر این که در بعدازظهر جمعه از سانحه هوایی رخ داده در صبح چهارشنبه باخبر شدهاند هم زیر سوال خواهد رفت و باید آن را خلاف واقع توصیف کرد. جدا از آن که توضیح دولت درباره این ابهام تازه چیست آنچه در خصوص این پرونده مشهود به نظر میآید فقدان شفافیت و پاسخگویی است.
همین نبود این دو عنصر در عملکرد مسئولان ذیربط سبب آن شده است که جامعه علاوه بر بُهت و اندوه، بی اعتمادی جدی و آشکاری را به سیستم تصمیمگیری در بخشهای مختلف تجربه کند. بی اعتمادی که تا پیش از این هم نشانههایی از آن کم یا زیاد وجود داشته اما این بار اندازه و نوع آن شکل دیگری پیدا کرده است. حالا قریب به یک ماه از آن حادثه تلخ میگذرد و همچنان ابهامها و پرسشهای جامعه بی پاسخ مانده است و بر خلاف آنچه در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح عنوان شده بود هنوز خبری از حضور مقامهای مرتبط با این حادثه در برنامههای صداوسیما و توضیح شفاف در خصوص آن را شاهد نیستیم.
ممکن است برخی در پاسخ به این قبیل انتقادات و پرسشهای مطرح شده در جامعه و رسانهها مدعی باشند که چنین پروندهای با توجه به پیچیدگیها و ابعاد آن نیازمند فرصت بیشتر برای بررسی است؛ حتی اگر این ادعا که بیشتر شبیه یک توجیه است را هم بپذیریم باز هم نمیتوان فقدان شفافیت و نبود پاسخگویی را با آن توجیه کرد. سخن منتقدان لزوما از این نیست که چرا مراحل بررسی قضایی این پرونده، مشخص و شفاف نیست بلکه بحث بر سر این است که چرا با مردم سخن گفته نمیشود و همه ابعاد این حادثه در هالهای از ابهام قرار گرفته است. به نظر میآید که تجارب مشابه گذشته در حوزههای مختلف به خوبی نشان داده است که سکوت و فرار از پاسخگویی نه تنها کمکی به بهبود شرایط نمیکند بلکه حتی سبب افزوده شدن ابهامهای تازه به ابهامها و پرسشهای قبل خواهد شد.