رضا صادقیان
شعرخوانی یک نماینده مجلس یازدهم در نطق پیش از دستور و مدح رییس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای مرتبهای دیگر فربه بودن فرهنگ مدیحهسرایی، مدح و تملق را در میان ساکنان کشور به وضوح بیان کرد. این نوشتار قصد نقد رفتار نمایندههای فعلی و گذشته را در این مورد خاص ندارد، بلکه به صورت کلی به آسیبهای این پدیده مخرب، سازمانسوز، توهمزا و بنیان افکن نگاهی گذرا خواهد کرد.
بزرگترین آفتی که فرهنگ تملق به همراه میآورد ارایه تصویری از یک شخصیت و حتی طیف سیاسی و اجتماعی است که با واقعیتهای بیرونی هماهنگی ندارد، اما این تصویر آهسته و آرام در نهاد فردی که تملقها را میشنود مستحکم میشود. گمان کنید یکی از مدیران میانی اجرایی کشور بعد از ده سال مدیریت و در زمانهای که نام وی برای تصدی معاونت وزارتخانه، مدیر کل یک سازمان و یا مشاور ارشد وزیر مطرح میشود برخی از دوستان، همکاران و سودجویان به سرعت گرد وی را گرفته و در مدح تواناییهای وی سخنها میگویند. شاید برای مرتبه نخست و دوم برخی واژهها همچون «شما از روز اول در چشم ما یکی از مدیران توانمند به حساب میآمدید»، «باور کنید در این مدت به هر کاری که دست میزدید چیزی جزء پیروزی در آن نبود»، «بنده همیشه دعا گوی شما بوده و هستم»، «شما آنقدر توانایی دارید که بتوانید 10 سال آینده را با چشمهای خودتان ببینید»، «همیشه افقهای طلایی را میبینید»، «شما از ذخیرههای بیتکرار هستید» و...
تکرار همین ادبیات غیر واقعی و چاپلوسانه از سوی افرادی دیگر نرم نرمک به دل مدیر ارشد مینشیند. در واقع افراد مدیحهگو و شعرخوان, فرهنگی با تصویری خاص را برای مدیران باب میکنند. آنان آنقدر از توانایی، هوش، ذکاوت، قدرت، دانش و شخصیت و خانواده و حتی مدل ماشین مدیران تعریف و تمجید میکنند که پس از مدتی مدیر را به این باور کاذب میرسانند که جزء او کسی توانایی اداره کردن این میز و قدرت را نداشته و ندارد! در واقع زندگی و زیست مدیر را در سازمان تحت مدیریت و حتی خانواده را با تصویری دروغین میآرایند، نمایی که تنها در ذهن مدیر شکل گرفته و با حقایق بیرونی ارتباط ندارد. این وضعیت مانند این مثال میماند؛ قد یک فرد-مدیر در دنیای واقعی 170 سانت است، کافیست عدهای از تملقگویان درباره بلندی، رشید بودن و قامت بلند مدیر کوتاه قد بارها و بارها در گوشش حرفهای غیر واقعی را واگویه کنند، تردیدی نیست که پس از مدتی شخصیت مورد نظر قامت خود را حداقل 200 سانتیمتر تصور خواهد کرد!
مدیحهسرایان به جای آنکه کمبودها، نبودنها و کارهای بر زمین مانده حوزه مدیریتی مدیران را گوشزد و برخی از ایرادها را به زبان جاری نمایند؛ دایم در حال نقاشی کردن تصاویر غیر واقعی از شخصیت مدیران هستند! آنان طراحان خوبی برای ترسیم تصویرهای خیالی هستند، تصویریهایی که نشانههایی هر چند کوچک از واقعیت ندارد ولی به شدت از سوی مدیرانی که تملق و چاپلوسی را میپسندند مقبول میافتد. بیان کنندگان ادبیات تصلف دوستداران تصویر دروغین را میفریبند و این توقع را برای آنان ایجاد میکنند که هر کس در مدح فعالیتهای آنان سخن نگفت به سادگی جزء مترود شدگان و ناسپاسها قرار گیرد. اینکه در برخی سازمان و ادارهها برخی از کارمندان همیشه عزیز، دوستداشتنی و در چشم مدیران جایگاهی خاص دارند، نه به دلیل کارکردهای خوب و قابل تقدیر کارمند مورد نظر است، بلکه کسب این جایگاه به تملقگویی، مدیحهسرایی و ستایش بیحد کارمند از مدیریت وقت تحقق یافته است. بلا و مصیبت بزرگ تملقگویان به جدا کردن زیست اهل قدرت از دنیای واقعی منتهی میشود. مدیرانی که با تصاویر اوهام و خیالی به دوره مدیریت خود ادامه میدهند. خویشتن را به گونهای دیگر و شبیه به تصویری میبینند که افراد مجیزگو برای آنان ترسیم کردهاند. مدیرانی که پای در زمین دارند، ولی دایم در میان خیالات قدم میزنند و این همه در نهایت زمینه و مقدمه دور شدن مدیران از دنیای حقیقی را فراهم میکند؛ اینکه برخی از شخصیتها و مدیران در هنگام پرسشهای خبرنگاران با دهانی بسته و پاسخهایی سراسر نادرست که نشانه بیاطلاعی آنان از وضعیت گذشته و امروز سازمان مطبوعشان دارد نشانه دقیق همین زیستن در دنیای خیالات است، دنیایی که متملقها برای آنان خلق کرده و مدیران را ساکن دایمی فضای دروغین کردند.