رضا صادقیان
سخنان مصطفی میرسلیم درباره تخلفات سالهای گذشته شهرداری تهران و خارج شدن طرح تحقیق و تفحص از سوی مجلس شورای اسلامی و نشر توییتهای نزدیکان قالیباف در حمایت از رییس مجلس، شروع یک اختلاف دامنهدار در میان نیروهای اصولگرا است.
چندی قبل و در یادداشت «چالشهای مجلس یازدهم» نوشته بودم: مجلس یازدهم آغاز به فعالیت کرد. دورهای خاص با حضور دو شخصیت که سودای کسب صندلی ریاست جمهوری را داشتند و حال به عنوان دو رقیب با دیدگاههای متفاوت و متعلق به یک جریان سیاسی در مجلس حاضر هستند، حال هر دو خواستار کرسی ریاست مجلساند و همین موضوع تصویری متفاوت از سایر مجالس را به مخاطبان ارایه خواهد داد. اگر در گذشته نزدیکان قالیباف اصولگرایان با سابقه و به صورت خاص اعضای حزب موتلفه را «پیر و پاتال»ها میخواندند و از سویی دیگر شخص میرسلیم در دو مصاحبه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 96 در نقد کارنامه اجرایی شهرداری تهران در دوره قالیباف سخن گفت، حال بخشی دیگر از این اختلافها به درون مجلس یازدهم کشیده خواهد شد.
حزب موتلفه در حال سپری کردن سالهای فترت است. اگر در گذشته نیروهای این حزب در دولت نهم و دهم برخی کرسیهای مدیریت ارشد و از جمله معاونت نخست رییس جمهور را در اختیار داشتند و اعضای حزب در مجالس هشتم، نهم و دهم تاثیرگذار و رییس کمسیونهای مهم مجلس بودند، حال وضعیت برای آنان چنین نیست. تا اینجای تقسیم قدرت حزب موتلفه و میرسلیم ناموفق بودهاند، آنان نه تنها موفق به کسب کرسی ریاست مجلس نشدند بلکه به هیات رییسه نرسیدند و دیگر آنکه ریاست کمیسیونهای مهم را یکی پس از دیگری به رقیبان دورن جریان اصولگرایی واگذار کردند. گویا ستاره بخت این حزب از سال 1396 در مقایسه با سالهای قبلتر رو به افول بوده است و این همه برای شخصیتهای موتلفه خوشایند نیست.
اعضای اصلی حزب موتلفه به عنوان یک حزب شناخته شده و با کارنامهای مشخص و نیروهای تشکیلاتی نمیتوانند در برابر بیتوجهی و نادیده انگشتان از سوی سایر نیروهای اصولگرا سکوت اختیار کند و تنها مشغول نظارت بازی قدرتمندان در درون مجلس شورای اسلامی باشند؛ همانطور که در ماجرای بحث درباره «نو اصولگرایان» اقدام به موضعگیری و مخالفت کردند. حرفهای اخیر مصطفی میرسلیم، واکنش وی پس از تقسیم کمیسیونهای مجلس نیست، او و سایر هم حزبیها آنقدر در ساختار قدرت بودهاند که حال عطش چندانی برای در دست گرفتن اهرمهای قدرت در ساختار قانونگذاری نداشته باشند؛ مسئله اساسی و مهمی که زمینه اعتراض و افشاگریهای میرسلیم و سایر چهرههای نزدیک به موتلفه را ایجاد میکند احساس بیمهری و نادیده گرفته شدن از سوی اصولگرایان کم تجربه و جدید است. جوانانی که بزرگتر را نادیده میگیرند، علیه آنان محتوا تولید میکنند و اینجا و آنجا درباره کارنامه بیفرجام مدیران ارشد سخنرانی میکنند و...
دیگر آنکه؛ بخش قابل توجهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به صورت خاص و جریان اصولگرایی به شکل عام طی سالهای قبل براساس مخالفتخوانی با سیاستهای دولت دوازدهم گرد هم جمع شدند و یکپارچگی خود را بیش از آنکه از دل منطق همگرایی و هم افزایی با سایر احزاب درون جریان اصولگرایی به افکار عمومی ارایه دهند، وحدت آنان براساس مخالفت با دولت وقت بوده است، حال که مجلس دهم با نیروهای اصولگرا شکل گرفته و عملا ادامه مخالفت با دولت در راستای کسب قدرت جدید منتفی شده است آنان ناخواسته به سوی شروع و دامن زدن به بحثهای درون جریانی سوق داده میشوند و این مسیر نه تنها زمینهای برای تجمیع توان اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی نخواهد بود، بلکه عرصهای برای دامن زدن به اختلافات قدیمی و جدید است و این همه نه تنها اصولگرایان را در راستای تحقق شعارهای انتخاباتی کمک نمیکند بلکه بخش قابل توجهی از نیروهای نزدیک به این جریان سیاسی را رو در روی دیگری قرار خواهد داد.