محمد توکلی
پرونده اکبر طبری، معاون سابق حوزه ریاست قوه قضاییه که به گفته نماینده دادستان به مدت دو دهه مشغول تخلفات گسترده در دستگاه قضایی بوده است همچنان در حال رسیدگی است و تا امروز سیزده جلسه از دادگاه او گذشته است. درباره جزییات این پرونده و همینطور پشت پردههای احتمالی آن سخن بسیار است اما به نظر میآید که در میان نظراتی که در این باره مطرح میشود نکتهای مغفول مانده است و آن هم فرآیندی است که اکبر طبری و امثال او را ایجاد کرده است.
میتوان و باید درباره نقش مسئولانی که با قصور و تقصیرهای خود فضا را برای فعالیت طبری و دیگر متهمان این پرونده مهیا ساختهاند سخن گفت و از دستگاه قضایی مطالبه برخورد با آنان را داشت و یا حتی میتوان درباره آنکه چه اشکال ساختاری و مدیریتی در دستگاه قضایی، نهادهای امنیتی و حفاظتی سبب آن شده که فردی بتواند حدود بیست سال به تخلفات گسترده دست بزند و با او برخوردی صورت نگیرد نقدهای بسیاری را مطرح ساخت اما آنچه از این موارد مهمتر است و از قضا کمتر هم به آن توجهی نشان داده میشود توجه به این نکته است که چه فرآیندی طی شده است تا اکبر طبری و تیم او که متشکل از برخی قضات نیز بوده است به این اقدامات دست بزنند؟
با نگاهی به نوع مواجهه دستگاه قضایی با رسانهها شاهد هستیم که قوه قضاییه از جمله دستگاههای حاکمیتی است که امکان نظارت رسانهای و نقد و اعتراض به آن در فضاهای رسمی کمتر وجود دارد. در مقاطعی همچون دوران مدیریت سابق و تا حدودی مدیریتهای پیش از او در دستگاه قضایی اساسا این امکان سلب شده بود و کوچکترین نقدی به قوه قضاییه و عملکرد آن برابر با مخالفت با تمامی ارکان نظام سیاسی و در حد براندازی تلقی میشد.
در دوره جدید نیز با وجود آن که شاهد تغییراتی در این نگاه هستیم و ظاهرا تصویری که از عدلیه در رسانهها و افکار عمومی ایجاد میشود برای مدیران ارشد قوه قضاییه حائز اهمیت شده است اما همچنان رگههای مشخصی از همان نگاه محدودکننده قابل رویت است. واکنش سخنگوی قوه قضاییه به درخواست عمومی اخیر برای لغو اجرای حکم اعدام سه متهم حوادث آبان با وجود آن که به نسبت دورههای قبل دستگاه قضایی متفاوت بود، اما باز هم نسبت دادن این خواسته افکار عمومی به خارج از کشور حاصل همان نگاه گذشته به انتقاد از قوه قضاییه است.
اما ارتباط میان نوع رابطه متقابل رسانهها و قوه قضاییه با پرونده اکبر طبری چیست؟ واقعیت آن است که مهمترین عامل در موفقیت مقابله با مفاسد مدیریتی اهل قدرت نظارت رسانهای بر عملکرد آنان است؛ سختترین مجازاتها و پیچیدهترین نظارتها نیز نمیتواند به اندازهای که نظارت رسانهای مانع تخلفات و مفاسد میشود، به این امر کمک کند. از همین رو میتوان گفت آن فرآیند طبریسازی دقیقا به همان نگاهی بازمیگردد که در پی محدودسازی فعالیت رسانهها و ایجاد خطوط قرمز مصنوعی برای نقد دستگاههای حکومتی است. اگر در مدیریت پیشین قوه قضاییه هر صدای مخالف و منتقدی به عملکرد دستگاه قضایی «دشمن» پنداشته نمیشد شاید امروز شاهد این پرونده حجیم از تخلفات معاون سابق عدلیه نیز نبودیم.