رضا صادقیان
سرانجام حکم دادگاه اکبر طبری، معاون اجرایی سابق قوه قضاییه با 31 سال حبس، ضبط اموال و رد مال نامشروع از سوی دادگاه صادر شد.
نه تنها امثال طبری بلکه هر کدام از افراد صاحب قدرت و دارای نفوذ که پایشان به دادگاه گشوده میشود و در نهایت امر و با حکم قاضی متهم به رد مال نامشروع، انفصال کامل از خدمات دولتی، ضبط اموال و جزای نقدی و زندان محکوم میشوند، با حکمی روبرو هستیم که تنها به اتهامات متهم در حوزه دادگاه رسیدگی و رای صادر شده است، تخریب ذهن و روان شهروندان از سوی طبری و امثال وی هیچگاه با محاسبات ریالی قابل جبران نخواهد بود.
آن سوی داستان افرادی همانند طبری و سایر مسئولان که به بهانههای مختلف اقدام به اخذ رشوه، پول شویی، کسب مال نامشروع و مشارکت در شرکتهای خصوصی و انحصار کالایی خاص میکنند و... بیش از هر مسئلهای تخریب غیر قابل محاسبه و ویرانگر ذهنیت شهروندان را به همراه دارد، چرا که مسئول مربوطه در زمان تصدی میز مدیریت به عنوان نماینده یک قوه، مدیریت دولت وقت، مدیر ارشد کشور و وابسته به ساختار قدرت از سوی مردم شناخته میشده است.
در واقع از نگاه شهروندان تفاوتی میان یک فرد وابسته به قدرت و مدیر ارشد با کلیت ساختار حقوقی کشور نیست، مهمتر آنکه در نگاه شهروندان تفاوتی میان کارمند شهرداری، قوه قضاییه، اداره آب و فاضلاب شهرستان، ریاست نیروی انتظامی، رییس اداره کل ارشاد و نماینده مجلس نیست، چرا که از نگاه اغلب شهروندان این افراد به حلقههای قدرت متصل هستند و همین اتصال زمینه فساد مالی آنان را فراهم کرده است. فسادی که همانند موریانه ذهن تک تک شهروندان و خصوصا افرادی که با چنین مسئولانی در ارتباط بودهاند، میخورد. اتهام و دادگاهی شدن افراد بدون وابستگیهای سیاسی، سازمانی، وابسته نبودن به جریانهای سیاسی و دور بودن از حلقه قدرت معمولا بدون حاشیه انجام میشود.
چرا که این افراد خطایی را انجام داده و براساس همان قانون شکنی محاکمه میشوند، مهمتر آنکه حلقه آشنایی این افراد چندان گسترده نیست و در نهایت به مدیریت یک شعبه در بانک، مدیر کل وقت استان و یا برخی از معاونتها ختم گردد. حال میزان ارتباطات همین افراد را با شخصیت طبری و حوزه نفوذش مقایسه کنید. بیشک میزان تخریب اذهان شهروندان و مشوش کردن باورهای مردم آنقدر گسترده و غیر قابل محاسبه است که برای بازگرداندن اعتماد سوزانده شده و تخریب شده شهروندان با هیچ بودجهای و به سادگی امکانپذیر نباشد.
فساد، ویرانی، تخریب، خرابی و به آتش کشیدن بنیان باورهای شهروندان به دست مسئولان ارشد سازمانها مخربتر از تمام ویرانیهاست. چرا که در اینجا مسئولانی که مسئول بهبود وضعیت شهروندان بودهاند، قرار بوده محافظ جان و مال آنان باشند و در مقام مسئول کارهای بر زمین مانده را در سطوح مختلف به سر منزل مقصود برسانند با دریافت رانت، رشوه و سوء استفاده از جایگاه حقوقی، اعتماد و باور شهروندان را نابوده کردهاند.