حمزه جهانگیری
گروه مقالات: سه شنبه شب 5 آذر رئیسجمهور بنا به وعدهاي که به مردم داده بود با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی که به صورت مصاحبه اجرا ميشد گزارشی از میراث بر جای مانده از دولت نهم و دهم برای دولت یازدهم و همچنین اقداماتی که دولت جدید در همین بازه زمانی 100 روزه انجام داده خطاب به ملت ارائه کرد.
آنچه که رئیسجمهور در خصوص میراث برجای مانده از دولتهاي احمدینژاد از کسری بودجه، بدهکاری دولت، وعدههاي اجرا نشده، رشد نقدینگی و... (در کنار این واقعیت که دولت احمدینژاد ثروتمندترین دولت پس از انقلاب بوده است)بیان نمودند چیز تازهاي نبود بل اشاره به واقعیتهایی بود که مردم در این سالها اثرات آن را با گوشت و پوست خود درک نموده بودند و البته کارشناسان مختلف در طول عمر 8 ساله دولت مهرورزی به آنها اشاره کرده بودند.
گزارش رئیسجمهور عملا تاییدی بود بر آنچه منتقدین دولت احمدینژاد در این سالها گفته بودند و البته دولت وی انکار را بهترین پاسخ نسبت به این واقعیتها و انتقادات قرار داده بود اما سوال اینجاست که در این 8 ساله چه شد یا به عبارت بهتر نشد که نتیجه کارنامه عملکرد دولت مهرورز که طرفدارنش با استفاده از عواطف مذهبی مردم آن را در هاله تقدس پوشانده بودند و بر همین اساس شخص احمدینژاد سودای مدیریت جهانی داشت بدین گونه سر شار از آسیبها، تصمیمات غلط و ویرانی ها در عرصههاي گوناگون از کار در آمد؟ پاسخ این پرسش به زعم نگارنده علتی است که در تناسب کامل با نام متفکری قرار دارد که ما در عنوان نوشته کنونی به او اشاره کرده ایم.
در دنیای سیاست و در عالم دانش سیاسی نام منتسکیو با نظریه تفکیک قوا پیوند خورده است. ستایش منتسکیو از نظام سیاسی انگلستان بر اساس همین تفکیک قوا استوار شده بود. او معتقد بود که برای پاسداشت آزادی و مسلما جلوگیری از سوء استفاده از قدرت باید میان قوای گوناگون یک حکومت تفکیک کامل ایجاد شود تا قدرت به واسطه قدرت محدود و مشروط گردد. بر اساس همین واقعیات وی در مورد انگلیسی ها چنان حکم داده است:
«این آزادترین کشور دنیاست. من هیچ جمهوری را مستثنی نمیکنم و بدین سبب آن را آزاد ميخوانم که فرمانروایش ، که قدرتش محدود و کنترل شده است، نمیتواند کوچکترین آزار قابل تصوری به کسی برساند». البته بدبینی نسبت به دولتمردان نکته کلیدی در تفکر لیبرالیسم است زیرا جان لاک که از وی به عنوان پدر لیبرالیسم نامبرده ميشود نیز معتقد بود که اگر دولتمردان تحت نظارت مردمی قرار نگیرند از کاربرد قدرت عمومی در جهت منافع شخصی خویش ابایی ندارند.
با توجه به آنچه که گفتیم ميتوان چنین حکم داد که فرو کاستن آسیبها و اقدامات ناصحیحی که ثمرات و نتایجش در گزارش صد روزه رئیسجمهور نیز مورد اشاره قرار گرفت به شخص احمدینژاد چندان قابل قبول نیست. البته دولت مهر ورز از همان روز اول نشان داد که چندان سر مهرورزی با نهادهای مدنی ندارد و حضور ناظر آنها بر عملکرد خویش را بر نمی تابد.
تحدید و تهديد مطبوعات، تحمیل یک نوع فضای بسته تک صدایی بر دانشگاه، بی توجهی به منتقدین و متهم کردن آنان به سیاه نمایی، بر خورد هایی از جمله بازنشسته کردن اجباری برخی از اساتید دانشگاه که اقدام به نامه نگاری در خصوص پیامدهای ناگوار سیاستهای اقتصادی دولت با احمدینژاد نموده بودند همگی اقداماتی در جهت محدود کردن جامعه مدنی بود اما شاید بتوان گفت اگر نصحیت مشهور مونتسکیو مورد توجه مجلسیان قرار ميگرفت و خوشحالی از یک دست شدن بی سابقه قدرت در جمهوری اسلامی بر آنها حاکم نمیشد ودر نتیجه مجلس بر اساس اصل تفکیک قوا وظیفه نظارتی خویش را به درستی انجام ميداد ميشد بخش بزرگی از آسیبهایی که در یک جنگ نامرئی با اقتصاد، اخلاق، فرهنگ و زندگی مردم بر پیکره جامعه وارد گشت را مانع شد.
اما شاید همین خوشحالی از یکدست شدن بی سابقه قدرت یا این تصور غلط که موفقیت دولت در گونهاي همکاری بدون نظارت با دولت ممکن است مجلسیان را تا حدودی زیادی دچار محافظه کاری در مورد برخورد با اقدامات ناصواب دولت نمود. البته عواملی دیگر چون وابستگی نمایندگان حوزههاي غیر مرکز به اعتبارات دولتی برای اجرای پروژههاي عمرانی در حوزههاي انتخابیه و همسویی اکثریت نمایندگان مجلس با جناح بندی سیاسی که دولت احمدینژاد در آن قرار ميگرفت را نیز میتوان در شکل گیری این محافظه کاری دخیل دانست.
بی شک اگر شانیت مجلس آنچنان که بنیانگذار جمهوری اسلامی بدان اذعان داشتند حفظ ميشد و مجلس از اهرمهاي نظارتی خویش همچون سوال، استیضاح و حتی طرح عدم کفایت سیاسی که برخی محدود نمایندگان منتقد معتقد بودند در مورد دولت احمدینژاد ميتواند استفاده شود بهره ميگرفت امروز ما شاهد رشد نقدینگی، کسری بودجه، بدهکاری به بانکها، اجرای ناصواب پروژه مسکن مهر و دیگر مشکلات نبودیم.
اما آنچه که در حافظه جمعی ما از تعامل سه مجلس اصولگرا با دو دولت اصولگرا ثبت شده است نشانی از این اقدامات در خود ندارد بالعکس طرح استیضاحهاي پس گرفته شده، سکوت در مقابل بایگانی کردن قوانین مصوب مجلس در دولت، عدم برخورد قانونی با دولت در مورد اجرای به دلخواه قوانین مغایر با مصوبات مجلس بخش وسیع از خاطرات جمعی ما از نحوه تعامل دو قوه اصول گراست. در متن همان نوع تعامل پیش گفته بود که احمدینژاد از این امر سخن به میان آورد که مجلس در راس امور نیست.
جان کلام آنکه آنچه نشاندن نام منتسکیو در کنار گزارش صد روزه رئیسجمهور را بجا و منطقی ميکند آن است که علت اصلی بخش عمده آن اعداد و ار قامی که وی آنها را قرائت نمود (که همگی نشان از کارنامه منفی دولت قبل داشت) در غیاب جامعه مدنی تحلیل برده شده فراموشی اصل تفکیک قوا و در نتیجه شانیت نظارتی مجلس در برابر دولت توسط نمایندگان بود. بی شک آنگاه که چراغ نظارت بر سر عملکرد دولت به خاموشی سپرده شود عرصه مدیریت اجرایی عرصه ترکتازی شخص رئیسجمهور ميشود.
نمی توان انتظار داشت که رهی که به ترکستان ختم ميشود از جای دیگر سر در آورد. قصه و کل داستان این 8 ساله با فراموشی نصحیت واقع گرایانه مونتسکیو در همین جمله قابل خلاصه کردن است. امروز هم اگر چراغ نظارت بر روحانی و دولتش خاموش شود نباید فکر کرد چون روحانی، روحانی است و چون از عقلانیت و تدبیر سخن ميگوید هیچ اتفاق ناگواری نخواهد افتاد این همان اشتباه معتقدان به احمدینژاد بود که چون فکر ميکردند آنچه در مورد تقدس دولتش ميگویند درست است پس او بدون نظارت نیز به خطا نخواهد رفت. البته باید گفت تعامل مجلس با دولت در همین صد روزه را بیشتر از آنکه بتوان با عیار نظارت سنجید ميتوان با تعبیر تصفیهحسابهای سیاسی و لجبازی جناحی تعریف کرد.