ليلا واحدي
اقلیت مجلس که گفتگو و مذاکره برای رسیدن به حق و خواستهها را یک شکست ميدانستند مطمئن بودند که منش ظریف با آنچه سعید جلیلی به عنوان گفتگو برای استیفای حقوق ایران انجام ميداد از زمین تا آسمان متفاوت است. از همین رو در تلاش بودند تا با استناد به دلایل مضحک او را از اعتبار بیاندازند که خوشبختانه موفق نشدند. هدف این نوشتار دفاع از شخص ظریف نیست بلکه دفاع از گفتمان تدبیری است که 8 سال در ایران نایاب شده بود.
اینکه وظیفه نمایندگان مجلس نظارت بر کار دولت است شکی نیست و اینکه برای این نظارت قسم خورده اند هم درست است اما نمایندگان البته اقلیت پایدار؛ که هم دوره آقاي احمدینژاد نماینده بودهاند و هم دوره آقاي روحانی، عملکرد متفاوتی از خود نشان دادهاند. گویی این بزرگواران سوگند خود را در حفظ و حراست از منافع ملت، تنها پس از انتخاب حسن روحانی به یاد آوردهاند و از این خواب غفلت بیدار شدهاند و هر سه روز یکبار محمدجواد ظریف را برای ارائه توضیحات به کمسیون امنیت ملی دعوت ميکنند.
جامعه متعجب چنین تغییر روالی است. زیرا این نمایندگان همان هستند که اگر تعداد نشستهاي آلماتی به هزار هم ميرسید از سعید جلیلی نميپرسیدند که چرا جلسه با کاترین اشتون را با کلاسهای درس فلسفه دانشگاه اشتباه گرفته است! اگر ميشد توافق کرد چرا در این هشت سال توافقی صورت نگرفت و جلیلی از هیچ یک از فرصتهاي ظرفیت ساز خود استفاده نکرد؟
و این نمایندگان که اکنون خود را ملزم به نظارت بر کار دولت ميبینند. چرا وقتی احمدینژاد
پایداری کنید برادران پایدار اما نه در مقابل خواست ملت که اگر به تاریخ رجوع کنید ميبینید هرکس در برابر خواست ملتش پایداری و مقاومت كرد؛ کارش به ذلت کشید.
در مجلس شان و مقامشان را به سخره گرفت ساکت ماندند؟ چرا در این هشت سال که نرخ فلاکت به پنجاه رسید و جان مردم بر لب؛ سکوت اختیار کردند؟ اینهمه حساسیت در کار وزیری که تا به امروز حداقل نگذاشته است بار تحریمهای ایران سنگین تر شود، چه معنایی ميتواند داشته باشد؟
اگر ظریف یک ساعت در میدان جنگ نبوده است؛ در عوض علمی را اندوخته که اکنون گرهی بزرگ از کار ملت ایران باز کرده است. گرهی که بسیاری از همین جبهه رفتههاي بی تدبیر در کار ملت انداخته بودند. محمد جواد ظریف خون و توپ ترکش ندیده است اما برای احقاق حقوق ملت خون دلی خورده است که بی خبران حیرانند.محمد جواد ظریف؛ ميداند که سلاحهاي جنگی بسیاری از دشمنان این آب و خاک بسیار قویتر از ایران خود ساخته است اما او مرد ترس از سلاح نیست؛ او ميداند که آنچه موجب پیروزی هر ملتی در هر نوع کشمکشی است؛ همیاری و ایستادگی آنان در کنار حاکمان خود است.
نکته ظریفی که ظریف در حرفهایش گفته و داغ دل کسانی است که بیشتر از نتانیاهو از پیروزی حسن روحانی ناراحت شدهاند.
تعداد تذکرات نمایندگان مجلس به محمدجواد ظریف و به دولت روحانی در مقایسه با دولت احمدینژاد سه برابر بوده است. این موضوع نشان دهنده چند نکته است. وزارت امور خارجه آقای احمدینژاد کلا کار خاصی انجام نميداده و تعطيل بوده! که نمایندگان بتوانند بر آن اخطاری وارد کنند. فقط در همین حد که هرساله ویزا و پاسپورت هیئت دویست نفره عازم نیویورک را فراهم کنند، کار انجام ميدانند که آن هم برای مجلسیان پایدار هیچ سوالی در پی نداشت.
خزانه خالی، رکود تورمی، شاخص فلاکت؛ رشد اقتصادی منفی؛ همه حکایت از این دارد كه هیچ اقدام در خوري برای مقايسه و تذکر دادن مجلسیان انجام نشده خصوصا آنكه اساسا مجلس را قبول نداشتند که بخواهند به تذکراتش وقعی بنهند. نکته بعدی که در ابتدای نوشته هم به آن اشاره شد.
همین خواب زمستانی برادران پایداری
همین خواب زمستانی برادران است که اکنون ميخواهند در عوض تمامی سوالات و تذکرات و احضارهاي نکرده و نداده؛ یکباره بر سر کابینه روحانیو وزيرانش خراب شوند
است که اکنون ميخواهند در عوض تمامی سوالات و تذکرات و احضارهاي نکرده و نداده؛ یکباره بر سر کابینه روحانی خراب شوند. با حرفها و دخالتهاي بی مورد تمرکز را از تیم مذاکره کننده بگیرند و مثل همیشه و بر خلاف ادعای ولایتمداری؛ جلوتر از خط رهبری حرکت کنند.اینکه يكي از همين آقايان پايدار كه در دولت كريمه سابق چندين سمت و مسئوليت كلان را در عنفوان جواني تجربه نمود، به ظریف به عنوان وزیر امور خارجه کشور بگويد که در امور نظامی که سر رشتهای از آن ندارد دخالت نکند، اگر درستی چنین سخني را بپذيريم، گوینده و حاميان اين نظريه، هم بايد بپذيرند كه منبعد هيچ فرد نظامي (و حتي غيرنظامي ناآشنا با امور ديپلماسي)، حق هيچ اظهار نظري در باره اقدامات و کارهای وزرات امورخارجه را ندارند زیرا قطعا صلاحیت این کار را ندارند.
دخالت در همه اظهار نظرهای وزیر امور خارجه از سوی کسانی که اگر همین دقت را درباره سخنان احمدینژاد داشتند کشور به این وضعيت دچار نميشد؛ نشان ميدهد که شمشیر از رو بسته شده آنان علیه منتخب مردم از نیام کشیده شده است. اگر همین پایداری در اظهارات نسنجیده احمدینژاد درباره هولوکاست بود؛ بهانه دست روانیهاي تلآویو نميافتاد تا لابیهایشان آرزوهایمان را نشانه روند. اگر همین پایداری در نگرفتن کارت هدیه و بن کالا و هر اسم قشنگ دیگری بود، شاید محسن روحامینیها اکنون زنده بودند و شاید هیچ نمایندهاي از ترس بی آبرویی دست پیش استعفا را نميگرفت.
اگر همین پایداری در گرفتن برنامه بودجه از دولت نهم و دهم وجود داشت، بودجه آذرماه در اسفند ماه ارائه نمیشد. اگر همین پایداری و استعفاها درجلوگیری از حیف و میل بیت المال در هشت سال گذشته صورت ميگرفت؛ اکنون روحانی شرمنده تخصیص بودجه به استانهای محروم نبود که از خزانه خالی برای کدام یک از دردهای این ملک دوا دهد. سه هزار طرح ناتمام و پر هزینه، دادن یارانه
هدف این نوشتار دفاع از شخص ظریف نیست بلکه دفاع از گفتمان تدبیری است که 8 سال در ایران نایاب شده بود
به مردمی که برای هزاران درد خود روی آن حساب باز کردهاند. میلیاردها دلار توقیف شده در این سو و آن سوی جهان، فقط چند یادگار از دولت مورد حمایت پایداران است که برای روحانی گذاشتهاند.و استعفا برای گرفتن حق مردم ولایت خود اگر نیک بود چرا تا به الان نبود؟ مگر استانهای محروم فقط در دوره روحانی محروم شدهاند؟ در دولتهاي نهم و دهم که ظاهرا بودجه کافی بوده و استعفایی هم صورت نگرفته است چه پیشرفت محسوسی در این استانها به وجود آمد؟ غیر از هزاران وعده و قول بی حساب و کتاب، و یا هزاران نامه بی پاسخ مردم که در انبارهای پاستور خاک خوردند.
مردم استانها را ساده فرض نکنید که با این ترفندها دوباره صاحب صندلی سبز شوید؛ این استانهاي محروم آنقدر عاقل بودند که بیشترین رای خود را به روحانی دادند نه برای تخصیص بودجه بیشتر بلکه برای حاکم کردن عقل و تدبیر، و ابیاری نهال خشک شده امید. اگر همین پایداری وجود داشت شیفتگی احمدی نژاد به هوگو چاوز، مایه شوخی و خنده دنیا را فراهم نميکرد. روحانی و ظریف شیفته مذاکره با غرب نبوده و نیستند؛ اما علاقهاي هم به انزوا و هل من مبارز طلبی ندارند. منطق ظریف همان منطق پیامبر و حضرت امیر است که تا سر حد امکان مذاکره و مصالحه را بر جنگ و خونریزی ترجیح ميدادند.
ظریف به تعبیر رهبری، فرزند همین انقلاب است. فرزندی که شاید جبهه و توپ و تفنگ ندیده؛ اما برای اهتزاز نام ایران و استیفای حقوق ایران مانند رزمنده ميجنگد. در این جنگ سخت و نفس گیر؛ که اصلا معلوم نیست دشمنت کیست و قرار است با چند نفر بجنگی؛ اگر یاریاش نميکنیم؛ سنگ زیر پایش هم نشویم. پایداری کنید برادران پایدار اما نه در مقابل خواست ملت که اگر به تاریخ رجوع کنید ميبینید هرکس در برابر خواست ملتش پایداری و مقاومت كرد؛ کارش به ذلت کشید.