گروه مقالات: یکى از مباحث مهم در آموزههاى اسلامى، «توبه» است. توبه، عمرى همپاى عمر انسان دارد؛ زیرا زندگى حضرت آدم در زمین با آن آغاز ميشود و پیامبران توحیدى مانند: ابراهیم، اسماعیل، یونس، موسى و پیامبر گرامى اسلام (ص) همواره در حال توبه بودهاند. در این میان، فقها از منظرى دیگر به «توبه» نگریستهاند و با الهام از آیات و روایات، آثار حقوقى آن را مورد بررسى قرار دادهاند. توبه در حقوق جزاى اسلامى به عنوان یکى از موارد سقوط مجازات شمرده شده است و به عنوان یک تأسیس حقوقى مطرح ميباشد.
حسن فاتحی
خواجه نصیرالدین طوسى رحمهالله در اوصاف الأشراف مينویسد: «توبه به معناى «بازگشت از معصیت» است و نخست باید دانست که گناه چه باشد. علامه طباطبایى رحمهالله در تعریف توبه ميفرماید: «توبه در لغت، به معناى برگشت است و توبه از بنده، برگشت اوست به سوى پروردگارش با پشیمانى و بازگشت از سرپیچى، و از جانب خداوند نیز به معناى توفیق وى به توبه یا آمرزش گناه او.»
عطف به تعاریف ذکرشده از توبه، انسان مجرم که اذعان به خطا و گناه و قصورخود دارد، درجهت رهایی ازعذاب الهی وعذاب وجدان به خدای خودش متوسل ميشود و باابراز پشیمانی ازگذشته و اعمال بدخود، دست دعا و نیایش به سمت خدا ميبرد که انشااله توبه وی پذیرفته شود. در مباحث حقوق جزای اسلامی نیز فقهای معزز توبه را به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات شمردهاند که البته بسته به نوع جرم و اینکه حق اله باشد و یا حق الناس شرایط فرق ميکند.
حال سوال این است که آیا افرادی که به عنوان مصلحان اجتماعی و یا در جهت دفاع ازحقوق شهروندی و اجتماعی خود ، عامل ایجادبی نظمی ازسوی حاکمان تشخیص داده شدند، تکلیف اینها چه خواهد بود؟ یکی ازشرایط توبه از منظر اسلامی، پی بردن افراد به ماهیت عمل مجرمانه خود ميباشد و تا زمانیکه خود افراد اذعان به گناه و قصور نداشته باشند، قطعا" احساس پشیمانی هم در پی نخواهد بود.
سوال دیگر این است که آیا عنوان عمل مجرمانه که از سوی حکام و یا قضات درمورد رفتارهای مصلحان اجتماعی و آنهاییکه رفتارشان درصدد اصلاح روند مدیریتی جامعه بوده است، کفایت بر ضرورت توبه مينماید یا اینکه خود افراد ميبایست به مجرمانه بودن رفتارهای خود پی برده باشند؟ البته که هیچ مجرم تبهکاری دلش نخواهد خواست به جرم خود اعتراف کند تا مجازات شود، منتها تفاوت بسیاری بین رفتارهای مجرمانه بزهکاران با رفتارهای بظاهر مجرمانه مصلحان اجتماعی ميتواند وجود داشته باشد و قطعا" نظرحکام ویا قضات محترم در مورد عنوان مجرمانه داشتن رفتار مصلحان اجتماعی ميبایست تابع ضوابط و شرایط خودباشد.
گاهی عدم اطلاع و یا تبانی نظر حکام و قضاوت کنندگان ميتواند دلیل صدور حکم ظالمانه باشد، همچنانکه در سدههاي دور جناب گالیله به خاطر بیان نظرخود در مورد حرکت وضعی زمین، ازنظرحکام و علمای عصرخود ملزم به توبه و ندامت گردید، درحالیکه حق با گالیله بود و این جهل و یا تبانی حکام و قضات بود که متفکر و دانشمندی را از بیان دیدگاه علمی خود برحذرمی داشت. نتیجه کلام اینکه در منظر الهی درتوبه به روی بندگانش باز میباشد و همواره خدای متعال با آغوش بازاز بندگانش پذیرش مینماید و عجیبتر اینکه خدای متعال ميفرماید: " صد بار اگر توبه شکستی باز آی " و این عمق رحیمیت و رحمانیت حقتعالی را نشان ميدهد.
و اما در محضر خدایان زمینی، شرایط توبه فرق ميکند، گاهی خدیان زمینی پیدا ميشوند که از جهالت خود گالیله را وادار به توبه مينمایند و زمانهای هم وجود دارد که مصلحان اجتماعی زمان و منتقدان بخاطر اینکه دیدگاه متفاوتی ابراز داشتهاند و این دیدگاه مصالح و منافع خدایان زمینی را به خطر میاندازد، ناچار ميشوند که توبه نمایند و گرنه.... در چنین مواقعی تکلیف کدام است و نظر فقهای معزز که توبه را یکی از موارد سقط در مجازات عنوان نمودهاند، چگونه ميبایست عمل شود؟
بضاعت دینی و شهروندی من عوام چنین قضاوت ميکند که مبنای تصمیم گیریهای ما بایستی قوانین مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد، در همین قانون اساسی ما دراصل 27 حق راهپیمایی و اعتراض و انتقاد محترم شمرده است و اگر بخاطر سوءمدیریتها و البته فرصتطلبیهای جریانی، مدیران نالایق وقت بجای مهار بحران درآتش دمیدهاند، خود این مدیران نالایق باید مجازات شوند و اگر هم قرار است در توبه به روی آنها باز باشد، خود این مدیران نالایق بایستی در محضر خدا و ملت توبه نمایند، ولی اینکه با فراموشی نقش گروهها و جریاناتی که در اصل مسبب حوادث 88 رفتارهای احساسی و فرصتطلبانه خود آنها بود، بخواهیم به زور افرادی را وادار به توبه نماییم، قطعا" کارگشا نخواهد بود.
فقهای اسلامی فرمودند که توبه یکی از موارد سقط در مجازات اسلامی است، ولی اینکه یک طرف دعوا را که اتفاقا" از منظر طیف وسیعی از مردم مسبب فرصتطلبیها و سوء مدیریتها بودند، به حال خود رها کنیم و در عوض افرادی از گروه رقیب آنها را وادار به توبه نماییم، این نه از منظر شرعی و حقوقی قابل دفاع خواهد بود و نه اینکه برای مردم اقناع کننده خواهد بود. راهکار درست این است که یا هر دو طرف را محاکمه کنیم و اگر هم خواستیم ارفاق نماییم به هر دو طرف ارفاق نماییم وگرنه منحصر كردن توبه برای افرادی که همچنان از منظر طیفی از افکار عمومی مظلوم شمرده ميشوند کارعقلانی و خدایی نخواهد بود.