گروه سیاسی: سیدعلی مجتهدزاده «وکیل دادگستری» در یادداشتی نوشت: ماجرای مسافرکشی آقای جعفری دولتآبادی، دادستان سابق تهران کاملا صحت دارد. پیشتر حداقل از طریق سه منبع مختلف از این موضوع مطلع شده بودم که آقای دولت آبادی مدتی است که به کار مسافرکشی مشغول است. حتی یک فرد آشنا ایشان را در حال همین کار با یک دستگاه پژو ۴٠۵ در مقابل یک هتل دیده بود. دلیل آقای دولت آبادی برای چنین کاری اعتراض به نوع کنار گذاشتن او از دستگاه قضایی است. و گرنه در این مورد هم اطلاع موثق دارم که ایشان از نظر مالی به هیچ عنوان در چنان وضعیتی نیست که مجبور به چنین فعالیتی باشد.
دوران دادستانی آقای دولتآبادی در تهران یادآور خاطراتی تلخ برای بسیاری از شهروندان و خصوصا متهمان و محکومان سیاسی و امنیتی بود. حتی شاید سختتر و تلختر از دوران سعید مرتضوی. فرق سعید مرتضوی با آقای دولت آبادی این بود که های و هوی بیشتری داشت. در واقع جعفری دولت آبادی بر خلاف سعید مرتضوی نه این را میپسندید و نه اجازه میداد که در فضای اطرافش جار و جنجال و حواشی رسانهای زیادی شکل بگیرد و از همین جهت شاید ظاهرالصلاحتر از مرتضوی به نظر میرسید. اما بحث این نوشته چیز دیگری است؛ اینکه چرا فردی چون آقای جعفری دولتآبادی دست به چنین اقدامی میزند و این رفتار او نشانگر وجود چه آسیبی است؟
آقای جعفری دولتآبادی یکی ازافرادی بود که نامش در پرونده اکبر طبری هم مطرح شده بود و درباره حواشی غیرسیاسی، یعنی حواشی اقتصادی و تخلفات قانونی او در مقام دادستان تهران حرف و حدیثهای بسیاری وجود دارد که هنوز درباره آن شفافسازی نشده است. اینکه آیا اتهامات وارده به او درست هستند یا نه یک چیز است و اینکه باید درباره آن شفافسازی صورت بگیرد چیز دیگر و البته مهمتر. مسافرکشی او یک اعتراض تحقیر کننده علیه دستگاه قضایی کشور است. اما شخصا معتقدم جعفری دولتآبادی و امثال او تا زمانی که برخی برخوردهای قضایی ضروری، با اغماض و حتی تبعیض نسبت به برخی افراد صورت میگیرد حق دارند چنین طلبکار باشند. در واقع سوء عملکرد دستگاه قضایی در برخی پروندههاست که امثال او را اینچنین در موضع طلبکار قرار میدهد. دادستانی که در دوره بلند مسئولیت خود هر چه خواسته کرده، هر قانونی را که لازم دیده نادیده گرفته، به بسیاری از متهمان و محکومان ظلم آشکار روا داشته، مدتهاست که متهم به برخی تخلفات و سوء استفادهها از منصب قضایی خود است و به هیچکدام از این موارد رسیدگی نمیشود چرا نباید طلبکار باشد؟ طلبکاری او طلبکاری فردی از طبقه «مصون» مدیران کشور است که توقعش از سیستم نه فقط نادیده گرفتن سوء رفتارها بلکه حفظ جایگاهش است.
در واقع جعفری دولت آبادی تنها یکی از مدیرانی است که به مرور به این موقعیت رسیدهاند که خود را نه تنها برای مصونیت از برخورد حقوقی دارای حق بدانند بلکه برای حفظ جایگاه خود طلبکار هم باشند. اصلا چه عاملی وجود دارد که امثال او را طلبکار نکند؟ چرا نباید امثال او احساس کنند که از طبقه و درجهای متفاوت از بقیه شهروندان برخوردار هستند و طلبی فراتر از قانون و حقوق عادیشان داشته باشند؟ خصوصا در این یکی دو دهه اخیر به کرات دیدهایم افرادی را که به این یقین رسیدهاند قانون مملکت حرف آنها و خود مملکت هم ملک طلق آنهاست. روشن است چنین طبقهای باید همواره طلبکار کشور و مردم باشند و هیچگاه حتی اندکی بازگشت به چارچوب زندگی عادی مانند مردم معمولی را هم تحمل نکنند. شايد اگر دستگاه قضائی نسبت به آقای جعفری دولتآبادی اغماض و مماشات نمیکرد تا امروز باید اخبار مکرر از جلسات دادگاه و او منتشر میشد نه خبر طلبکاریاش از سیستمی که تازه نسبت به ايشان با ديده اغماض نگريسته است.
به هر حال در شغل جدیدش نه دارای قدرتی هست و نه درخواستی را مطح میکند نه قانونی را زیر سوال میبرد و نه منع قانون دارد
باید صبور بود و حتی اگر اعتراضش را به این شکل مطرح میکند یک اعتراض مدنی میباشد (382127)