✍️حبیب رمضانخانی
در حالی که تجاوز روسیه به اکراین، به منظور تصرف پایتخت آن کشور و ساقط کردن دولتش، به عقب نشینی روس ها برای الحاق چند شهر به خاک کشورشان تغییر رویه و تاکتیک داده، ایران بازیگر جدیدی هست که با بازیگردانی برخی کشورها در حال ورود به این سناریو و باتلاق است.
ادعاها در مورد فروش تسلیحات به روسیه و به کارگیری گیری گسترده پهبادهای ایرانی در جنگ اکراین، تبدیل به ابزار و بهانه جدیدی در دست غرب برای فشار بیشتر بر ایران گشته که البته با اقدامات و موضع گیری های مسئولان کشورمان، بیراه نبوده و آن واکنش ها نشان از قصد و رضایت برخی گروه های پرنفوذ داخلی در مشارکت و همراهی با روسیه بوده که امروز به مدد آن ها در حال تحقق است.
مسلما در جنگ اکراین، یکی از بازنده های بزرگ ایران است. کشوری که برای همراهی با روسیه از برجام تا اندک اعتبار بین المللی و هدف انقلابی خود، حمایت از مستضعفین و تقابل با استکبار را به پای روس ها هزینه کرد و سوزاند. جنگی که برندگان بزرگی چون ترکیه، جمهوری اذربایجان، عربستان، آمریکا و ... داشت که هر یک به دلیل فرصت به دست آمده، ناشی از به دست آوردن بازار انرژی روسیه تا فروش تسلیحات و بزرگنمایی خطر روسیه برای نفوذ در اروپا و... تا توانستند نفع برده و سود کردند.
این وسط، اما این ما بودیم که به قمار روس ها، منافع و فرصت های خود را باخته و قربانی کردیم. احیای برجام به گروگان روس تبدیل و تضعیف شد و در ادامه همان نیز به توهم « زمستان نزدیک است» به بن بست رسید و به کما رفت!
قابل تامل اینکه ما این حمایت و همراهی از تجاوز روس ها به یک کشور مستقل را به پای دشمنی با غرب، طوری بر خود توجیه و قبولاندیم که خود روس ها در وضعیت مشابه که ما در جنگ ۸ ساله گرفتار تجاوز عراق بودیم، بزرگترین حامی و تامین کننده تسلیحات صدام بودند. همان جنگی که بسیاری شهید و جانباز داده و میلیاردها دلار خسارت تخریب و نابودی برای ما به جا گذاشت و ما همیشه از حامیان صدام گله کرده و متنفر شدیم.
در جنگ جهانی دوم، شوروی و آلمان نازی، لهستان را متصرف شده و مردم آن کشور را به اردوگاه های کار اجباری و کشتار نصیب کردند. بعد از مدتی که آلمان به شوروی حمله و این کشور در صف متفقین شد، برخی از گروه های لهستانی که از سیبری و اردوگاه های کار اجباری رهایی یافتند، امکان بازگشت به کشور اشغال شده خود نداشته و در نتیجه از سمت شمال شرق راهی و پناهنده به ایران شدند. مهمان نوازی و حمایت مردم ایران، همواره از سوی مردم لهستان به نیکی یاد شده و ایرانیان در نزد مردم لهستان اعتبار و وجهه بالایی داشته و دارند.
در نتیجه این ذهنیت تاریخی نسبت به ملت و کشوری، مدت ها در اذهان مردمان کشورهای دیگر باقی خواهد بود. پس وقتی مردم اکراین، حتی به فرض اشتباه، ما را در صف یاری کنندگان متجاوز روس می بینند، در آینده در ذهنیت آن ها این تنفر نه به نام حاکمیت ایران، بلکه به مرور به نام ایران و مردم آن زده خواهد شد. چیزی که امروز ما نسبت به تهاجم یونانی ها، اعراب و مغولان داشته و امروز این ذهنیت بد را از کشور و مردم امروزشان نیز داریم. یا نگرش و ذهنیتی که برخی در هند نسبت به اقدام نادر داشته و دارند. اینکه آن همه اعتبار و مشروعیت ناشی از نفوذ و فرهنگ ایرانی در دربار و کشور هند به تجاوز نادر تبدیل به نفرت گشته و در ادامه به نام و حساب ایران گذاشته شد!
نتیجه: ما نه تنها از نظر منافع اقتصادی و سیاسی، در آزمون جنگ اکراین بازنده شدیم، بلکه از نظر قضاوت جهانی و ذهنیت تاریخی نیز وجهه ایران را حداقل برای مردم اکراین خدشه دار کردیم.
روسیه باز هم ایران را پل پیروزی میداند؟!
✍️حمیدرضا شکوهی
نگاه به روسها در ایران هیچگاه نگرش مثبتی نبوده است؛ کما اینکه این نگرش همواره نسبت به انگلیسیها هم وجود داشته است.
ریشه این موضوع، به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برمیگردد که ایران صحنه رقابت انگلیس و روسیه بود. این موضوع تا هشتاد سال پیش هم ادامه داشت، بطوریکه آن زمان، ایران به پل پیروزی متفقین (روس و انگلیس و شرکا) در مقابل آلمان نازی تبدیل شد. حالا پس از هشتاد سال، گویا روسها تمایل به تکرار تاریخ دارند و میخواهند ایران را به پل پیروزی خود در اوکراین تبدیل کنند.
اگر هشتاد سال پیش، نفت ایران به کمک متفقین و بویژه روسها آمد، حالا پهپادهای ایرانی به کمک روسها رفته اند اما گویا در این معامله که ولادیمیر پوتین، چیزی برای از دست دادن ندارد، ایران ممکن است قربانی جاه طلبی پوتین و البته اعتماد بیش از اندازه به روسها باشد؛ همان روسهایی که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین ایران، در فایل صوتی خود، از بدعهدی آنها سخن گفت.
در زمان جنگ جهانی دوم، میزان بسیار زیادی از نفت استخراجشده ایران از جنوب کشور به روسیه حمل میشد. در آن زمان با تکمیل تاسیسات شرکت نفت و احداث لولههای انتقال بین معادن نفتی و پالایشگاه آبادان با کمک انگلیسی ها، ظرفیت پالایشگاه به نزدیک ۱۷ میلیون تن در سال رسید که در زمان خود رکوردی بینظیر در جهان بود و به این جهت بود که ایران به عنوان پل پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم لقب گرفت؛ هرچند با وجود اعلام بیطرفی در جنگ، با مشکلات فراوانی مواجه شد که قحطی، یکی از آنها بود.
حالا پهپادهای ایران قرار است همان نقشی را برای روسها داشته باشند که نفت ایران هشتاد سال پیش برای آنها و متفقین داشت. هرچند که نفت ایران هم قربانی بازاریابی گسترده روسها شده است. پس از آنکه روسیه به دلیل حمله به اوکراین تحریم شد و صادرات نفتش به غرب کاهش یافت، به سمت بازارهای شرق بویژه چین روی آورد؛ همان بازاری که چشم امید نفت ایران در دوران تحریم بود. روسها با عرضه بیشتر و ارزانتر نفت تحریم شده خود، نه تنها جای بخشی از نفت ایران را در شرق و بویژه چین گرفتند، بلکه در حوزه صادرات گاز هم ترکیه را به جای ایران به عنوانهاب گازی منطقه برای صادرات مجدد گاز خود انتخاب کردند تا دوستداران روسیه که ماهها بود از توان ایفای نقش ایران برای واردات گاز از روسیه و صادرات مجدد آن به شرق و غرب سخن میگفتند، دستشان خالی شود. گویا همان زمان که پوتین و اردوغان به تهران آمده بودند و با ابراهیم رئیسی عکس یادگاری میانداختند، توافقات دیگری در پنهان انجام داده بودند تا دست ایران از آن خالی باشد.
حالا ایران نه تنها بازار نفت خود را در شرق تا حد زیادی به روسیه واگذار کرده و با تبدیل شدن ترکیه بههاب گازی موردنظر روسها، جایی در واردات گاز از روسیه یا سوآپ گاز این کشور به کشورهای دیگر ندارد، بلکه به دلیل فروش پهپاد به روسیه هم با انتقادهای گسترده جهانی و تحریم های جدیدی مواجه شده است که میتواند پیامدهای بیشتری برای ایران داشته باشد. دوستی با روسها برای ایران در دو قرن اخیر، جز ضرر، چیزی نداشته است!