رضا صادقیان
برنامهریزی و گام برداشتن به سوی اجرای سیاستها و دست یافتن به برنامههای توسعه محور در فضای بدون تنش کارزار سیاست در حوزه داخلی و خارجی محقق میگردد.
با تغییر مدیر کل بانک مرکزی مدت زمانی نه چندان کوتاه بازار ارز و طلا آرام گرفت، چرا که از نگاه بسیاری از اهالی اقتصاد رفتن مدیران هزینهساز و آمدن مدیر توانمندتر با تغییرات مثبت همراه بوده است. همین امر باعث شد نزدیک به یک هفته نرخ ارز روند کاهشی را نشان بدهد، اما طی چند روز گذشته و پس از تحرکات عداوتآمیز اتحادیه اروپا مبنی بر تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران و افزایش تنشهای لفظی میان مسئولان سیاست خارجی کشورهای اروپایی و ایران نرخ دلار مجددا جهش یافت و امروز بیش از 45 هزار تومان و سکه مرز 25 میلیونی را رد کرد. نه تنها دلار، بلکه ارزش هیچ کالایی به صورت غیرواقعی و ذهنی در بازار آزاد تغییر پیدا نمیکند.
آمدن مدیران ارشد در ساختار مدیریت دولتها زمانی موثر و کارآمد خواهد بود که وضعیت سیاست در حوزههای مختلف آرام و با کمترین تنش همراه باشد. به عبارتی و در زمانهایی که وضعیت عادی است نیازی به تصویب قوانین نیم بند نیست، ناخواسته کمترین بخشنامه از سوی دولت صادر میگردد و تصمیمهای در لحظه و هیجانی قابلیت طرح و تصویب نخواهد یافت، چرا که میدان سیاست و مدیریت با تکانههای غیرقابل پیشبینی همراه نشده است. چنانچه به حضور چهرههای بانفود باور داشته باشیم، افراد در شرایطی میتوانند اثرگذار و موثر واقع شوند که سایر رخدادها به صورت طبیعی حادث شوند، در غیر اینصورت نه تنها امکان پیادهسازی برنامهها محقق نمیگردد بلکه در بازه زمانی کوتاه امیدهای شکل گرفته پس از تغییرات مدیریتی به سراب منتهی میگردد.
آنچه پس از تغییر مدیر کل بانک مرکزی و قولهای بسیار وزیر اقتصاد در بازار رخ نمایاند و حتی حرفهای رئیس دولت سیزدهم برای کنترل تورم و رسیدگی به بازار ارز و طلا، حکایت بیتاثیری سخنان و برنامههای اعلام شده در شرایط غیر ترازمند است. به گواه آمارهای اقتصادی و نوسانهای حاکم بر بازار، شرایط نامتعادل است، اما مدیران براساس وضعیت عادی برنامهریزی میکنند و یا گمان دارند با ارایه سخنان بسیار و عملکرد ناچیز امکان آرامش بخشیدن به بازار را به کف خواهند آورد.
سخنان وزیر نفت در آذرماه سال جاری درباره نیاز صنعت نفت، گاز و پتروشیمی به 250 میلیارد سرمایهگذاری خارجی نشانه واضح عدم تحقق برنامههای توسعه در شرایط عدم تعادل نسبی است. انگشت نهادن روی همین مسئله بازگو کننده آن است که با وجودی که مسئولان گذشته درباره این بحران خاص اطلاع کافی داشتهاند و هر کدام از طریقی به دنبال جذب این منابع بودهاند اما به دلیل تحریمهای بینالمللی و سنجش روابط بینالمللی و ریسک سرمایهگذاری توسط شرکتهای خارجی امکان جذب این منابع فراهم نشده است.
نکته مهم؛ نه آنکه مدیران سابق و امروز نخواستهاند سرمایه خارجی را جذب کنند و یا مشغول کارهای دیگر بوده باشند، بلکه شرایط به گونهای نبوده که امکان تحقق چشمانداز میسر باشد. در واقع حقیقتهای بزرگ تحریم و گسترده شدن محدودیتهای سرمایهگذاری برای شرکتهای خارجی به ترتیبی بوده که تاثیر خود را در برنامههای توسعه محور کشور ایران، جایگاه کم اثر مدیران، جدلهای فرسایشی میان نیروهای سیاسی و تکیه کاذب مدیران ارشد به حرف درمانی را ایجاد کرده است.
احتمالا وقت آن رسیده که همزمان با تغییر رویکرد حکمرانی و گام برداشتن به سوی حکمرانی نو و کاهش تنش در حوزههای مختلف از جمله خواستهها و مطالبات شهروندان، زاویه نگرش به روابط بینالمللی و خارجی نیز تغییر کند. روابطی که باعث میشود شرایط عادی در اقتصاد رو به توسعه و جذب سرمایهگذاری خارجی حکفرما شود و امکان رسیدن به اهداف چشمانداز زیستن در شرایط عادی بیش از امروز امکانپذیر گردد.