رضا صادقیان
سخنان اخیر رهبری درباره کنترل نقدینگی توسط دولت یکی از مهمترین هشدارهای طی یک دهه گذشته در اقتصاد ایران است که به صورت مشخص از سوی بالاترین مقام سیاسی کشور به تکرار بیان شده اما تا به امروز هیچ اقدام عملی از سوی دولتهای دهم دوازدهم و سیزدهم برای پیادهسازی نگرشهای معطوف به این دیدگاه صورتبندی و انجام نشده است.
اول: نخستین مرتبهای که به صورت جدی رهبری درباره این مصیبت ویرانگرا سخن گفتهاند، خطاب به دولتمردان دولت دهم بود. در تاریخ سوم شهریورماه 1391 به اعضای دولت گفتند: «آن کسانی که از لحاظ اقتصادی صاحب نظرند، چه در درون دولت، چه در بیرون دولت، به بنده میگویند که این مسئله مربوط به افزایش نقدینگی است؛ یعنی افزایش نقدینگی را مهمترین عامل میدانند. این را ما فقط از کسانی که بیرون دولتند، نمیشنویم، بلکه کسانی هم که در درون دولتند، وقتی از آنها سؤال میکنیم، همین را به ما میگویند و گزارش میدهند. باید راهی پیدا کنید که نقدینگیِ افزایشیافته کنترل شود. خب، این روشن است؛ اگر در مقابل نقدینگی تولید وجود داشته باشد، کالا وجود داشته باشد، کمبود وجود نداشته باشد، مشکلی را ایجاد نمیکند؛ اگر چنانچه نه، نقدینگی بیش از تولید کالا در داخل یا به شکل درستِ واردات بود، طبعاً مشکل ایجاد میکند.» و در سال 1397 در دیدار هیات دولت دوازدهم اظهار کردند: «این نقدینگی زیاد، این نقدینگی که امروز وجود دارد، خطر بزرگی است، این را اقتصاددانها بهتر از ما میدانند که این، هر طرف رو کند ویرانگر است؛ خب میآید یکوقت طرف سکّه، میآید طرف ارز -[مثل] همینی که اتّفاق میافتد و شما میبینید- یکوقت میرود طرف مسکن یکجور دیگر میشود. نباید بگذارید، باید این مدیریّت بشود؛ یعنی رها نمیشود گذاشت نقدینگی را». آخرین تذکر رهبری درباره بحران فراگیر و قابل لمس نقدینگی نیز در روزهای گذشته بوده است. آنگونه که از شواهد امر هویداست، دولت سیزدهم نیز به جای مقابله با نقدینگی و استفاده از راهکارهای مشخص برای جلوگیری از این سیل ویران کننده، به خلق بیشتر آن اقدام کرده است.
دوم: طی یک ماه گذشته تا به امروز شاهد بروز آشفتگی در بازار ارز، خودرو، مسکن، طلا، بازار لوازم خانگی و کالاهایی بودیم که نقدینگی تاثیر مستقیمی بر آنان داشته و خواهد داشت. برخلاف برخی دیدگاهها که عامل این نوسانهای دنبالهدار و ویرانگر را دشمنان میدانند و دائم در پی کشفهای جدید از عاملهای خیالی در خارج از مرزها میگردند؛ مانند کنترل نرخ دلار توسط یک کانال تلگرامی که به دفعات از سوی دولتیها تکرار شده است، برنامهریزی دشمن برای بالا بردن نرخ دلار که مشخص نیست کی و براساس کدامین اهرمها اتفاق افتاده است و... اما این همه آشفتگی در بازار ارز و طلا و خودرو ریشه در نقدینگی خانمانسوز و ویران کننده دارد. نقدینگی که برخی سادهنگران باور راسخ دارند تاثیری در بازارها و خصوصا تورم ندارد و برای رسیدن به رشد بیشتر، باید نقدینگی بیشتری از سوی بانکها خلق شود. نگرشی بسیار عجیب که بدون شک هیچ دستاوردی نخواهد داشت مگر ویران کردن آن بخشهایی از اقتصاد که همچنان به حیات دشوار خود ادامه میدهند. دیدگاهی که با خلق و بعضا گزینش کردن برخی آمارها جدولها و نمودارهای دلخواه را ترسیم میکنند و دائم در تنور تئوریهای نادرستی میدمند که جزء نابودی کشور را به دنبال نخواهد داشت.
سوم: گزارش سیاستی «ارزیابی نسبت نقدینگی به تولید، توسعه مالی و رشد اقتصادی» در سال 1401 و از سوی پژوهشکده پولی و بانکی که زیر مجموعه بانک مرکزی به شمار میرود، منتشر شده است. متن 40 صفحهای گزارش تک تک حرفها و نگرشهای نادرست مدافعان افزایش نقدینگی در کشور را باطل و تصویری دقیق از اقتصاد ایران و دشواره اساسی نقدینگی را ترسیم میکند. در گزارش آمده است: «بررسی نسبت نقدینگی به تولید در اقتصاد ایران نشان میدهد این نسبت از دهه 1380 با آغاز فعالیت بانکهای خصوصی شروع به افزایش کرده و با توجه به کاهش نسبت پایه پولی به نقدینگی، عمده افزایش نسبت نقدینگی به تولید ناشی از خلق پول شبکه بانکی بوده است». به عبارتی ساده و روان، بانکهای خصوصی و در بازه زمانی مشخصتر صندوقهای قرضالحسنه هیزم بیار آتش نقدینگی در کشور بودهاند. رویهای که تا به امروز توسط بانکها ادامه دارد. در همین گزارش و برای دهه نود گفته شده است: «افزایش شتابان نقدینگی به تولید طی نیمه نخست دهه 1390 که همراه با ثبات نسبت پول به تولید و افزایش شدید نسبت شبهپول به پول بوده، بیانگر آن است که نقدینگی افزایش یافته کیفیت مناسبی برای پوشش فعالیتهای بخش حقیقی اقتصاد نداشته است و به همین جهت بخش اعظم آن به شبهپول تبدیل شد است». رویکردی که همچنان ادامه دارد و بخش گستردهای از تورم بالای 40 درصدی حاصل اجرای سیاستهایی است که غلط بودن آن برای کارشناسان اقتصادی و دلسوزان بسیار مشخص است.