روند این بیماری رسانهای روزبهروز در حال افزایش بوده و ساحت مقدس حوزه مطبوعاتی و اطلاعرسانی را ناخوشایند نموده است. برخی از این زنگیان مست تیغ دودم خود را ناشیانه و به هرسمتی به چرخش درمی آورند و در واقع خودزنی و دگرزنی را با یک ضربه به فرجام میرسانند.
آنان به زمین وزمان ناسزا میگویند، تهمت میزنند، خبرسازی میکنند، تحلیل بیمایه سرهم میکنند، خود نتیجهگیری میکنند و بالأخره به قضاوتی غیر منصفانه و یکطرفه دست میزنند و به قول معروف؛ خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی! این گروه که اغلب فاقد دانش رسانهای و روزنامه نگاری هستند، عربده کشی با شمشیر قلم و شارلاتانبازی در عرصه روزنامه نگاری و خبرنگاری را فتح بابی برای نیل به مطامع و ویژهخواری خود تلقی میکنند.
به طور کلی همه این قضایا را تحت عنوان شجاعت خبرنگاری، بیباک بودن، دفاع از حقوق مردم، دفاع از دین، ادعای روشنفکری، کسب وجهه قهرمانی و غیره تعبیر و تفسیر میکنند. در واقع باید گفت که همه این منفیبافیها و واژهنگاریهای بیعیار، کلنگکاری و بیهودهکاری و نوعی هرزنویسی بیش نیست. آنان با ردیف کردن واژههای سبک و سخیف و عبارتهای بیوزن و بیمحتوا بیشتر شبیه کارگرانی عمل میکنند که فقط با سنگ چینی، دیوار تفرقه و بیاعتمادی فراروی مردم و مسئولان بنا میکنند. این امر اغلب از کانال خبرنگارنماهای غیرمسئول و پادوهای مطبوعاتی و رسانهای، آن هم به سفارش مافوق خود و در قبال دریافت مبلغی پول صورت میگیرد.
هرچند که اینان در نهایت با چاپ و انتشار تکذیبیه که خود نوعی غلطنامه تلقی میشود، از زیر بار جرائم قانونی و قضایی این اقدام ناجوانمردانه خود رهایی مییابند، اما بیگمان در برابر تاریخ ونسل فردا همواره شرمسار و سرافکنده خواهند ماند. امروزه تسامح و تساهل در اجرای قوانین مطبوعاتی و رسانهای، موجب هرزنگاری زنگیان مست شده است. از این رو، صاحب نظران، اساتید حوزه رسانه و نیز اصحاب واقعی رسانه و مطبوعات انتظار دارند که بساط راهزنان فرهنگی برچیده شده و رایزنان فرهنگی متعهد در فضای رسانه ای کشور تکریم و تجلیل شوند.
از سوی دیگر، عدم نظارت مستمر و جدی دولت، بیتقوایی برخی اصحاب رسانه، کارکردهای منفی برخی احزاب سیاسی در عرصه مطبوعات، مالکیت غیرحرفهای رسانهای، فعالیت قلمهای مسموم و اندیشههای ناپاک و در نهایت خلاهای قانونی در حوزه رسانه و مطبوعات منجر به ظهور این اتفاق نامبارک شده است. این درحالی است که ترویج ارزشهای انسانی و الهی، فضائل اخلاقی و کرامات انسانی از جمله نیازهای فطری است که هر کس آن را میپسندد و تحقق عمومی آن را آرزو میکند.
این رسالت اساسی، همان هدف والایی است که همه انبیا و اوصیا آن را دنبال میکردند و در تحقق آن تلاش وصف ناپذیری از خود نشان میدادند. رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: «إنّما بُعِثتُ لاُتَمِّم مَکارِمَ الأخلاقِ؛ همانا مبعوث شدم تا اخلاق انسانی را کامل کنم». امروزه در جهان غرب «منفیگرایی» و «جنجالآفرینی»، بخصوص در نظام های سکولار رسماً از ارزشهای خبری محسوب میشوند.
آنان با طرح موضوع «مخاطب را باید مجذوب کرد و او را خرسند نمود.» رسانهها را به «سوژهسازی»، «حادثهپروری» و «عوامگرایی» سوق میدهند، و با به زیر پاگذاشتن اخلاق و بداخلاقی حرفهای درخدمت بنگاهها و سازمانهای سیاسی و اقتصادی و غیره قرار دارند. آنان درصدد کسب شهرت، جذب مخاطب پرشمار و نفوذ در میان آنان هستند. هرچنددر این رهگذار حریم خصوصی افراد نادیده گرفته شود، یا آبروی کسی به بازیچه گرفته شود، یا گفتن دروغی لازم باشد و یا عفت قلم پاس داشته نشود.
در حالیکه برای نیل به اهداف مطلوب رسانهای و حفظ کرامت انسانی و نیز جلب اعتماد مخاطبان باید با پایبند بودن به اخلاق حرفهای و تهذیب رسانهای فعالیتهای مطبوعاتی و فرهنگی، نمودی انسانی و آرمانی داشته باشند. حال وقت آن فرارسیده است که مسئولان ذیربط و جامعه رسانهای کشور با ترسیم منشور اخلاق حرفهای و اقتدار در اجرای قوانین رسانهای همه رسانهها و مدیران خود راموظف کنند این اصول را به زیر مجموعههای خود آموزش دهند.
از یک سو، رسانهها باید آن قدر با اخلاق و اصول و ارزشهای اخلاقی جامعه آشنا باشند که بداخلاقیها را در رسانهها منتشر نکنند و از سوی دیگر، باید رسانهها به اندازه کافی مستقل و بیطرف باشند تا اعتبار و منزلت حرفهای خود را حفظ کنند. این دیدگاه معتقد است که بهترین رسانه، آن است که منافع عمومی و ملی مردم را در نظر بگیرد؛ بهطوریکه آحاد مردم، خود را در بیانیهها، برنامهها و تولیدات مختلف فرهنگی و رسانهای آن شریک بدانند رسانه باید در بحرانهای مختلف، مردم را دلگرمی دهد و به آنها راهکارهایی ارائه کند و در یک کلام، هرچند رسالت اصلی اش ایجاد پل ارتباطی بین مردم و حاکمیت است؛ اما در نهایت میان مردم و از مردم باشد گرچه افرادی خاص آن را اداره نمایند.
از ویژگیهای برجسته رسانه، توجه به حقیقت و واقعیت هایی است که در زندگی جوامع و افراد میگذرد. رسانهها باید در جهت بهبود و ساماندهی آن، حرکت مثبت انجام دهند و از دروغگویی، غلو، اغراق و دگرگونی حقایق بپرهیزند و جانب داری به ناحق از فرد و یا گروه خاص نکنند. توجه به تطهیر نفس مخاطبان، بیان حقایق و واقعیتها، نشاط انگیزی و امید باوری، رعایت عفت عمومی، تربیت و رشد فکری مخاطبان، ایجاد آرامش و اطمینان، معرفی الگوها و اسوههای اخلاقی را نصبالعین قرار دهند.
شفافیت خبری و عدم تحریف حقایق، پرهیز از افشای اسرار مردم و حاکمیت، که گاه مصالح ملی را به خطر میاندازد، پرهیز از اشاعه و پخش منکرات، دوری از استهزا و تمسخر افراد و یا گروهها، که حیثیت فردی و جمعی را به خطر میاندازد، پرهیز از تفرقه و جدایی بین افراد و گروهها، خودداری از طرح مسائل نژادی و قبیلهگرایی، پرهیز از تعرض به آبروی مردم، اقتدار رسانهها و مطبوعات و نیز اعتماد مخاطبان را جلب خواهد کرد. بیگمان چنین رسانههایی از مطلوبیت، محبوبیت و موفقیتهای پایدارحرفهای در بین آحاد مردم بهرهمند خواهند شد و مسئولانه و خردمندانه تنفس در فضای پاک سپهر رسانهای کشور را به ارمغان خواهند آورد.