به دنبال استقلال کشورهای ساحلی دریای خزر پس از فروپاشی اتحاد شوروی، نخستین بار جمهوری اسلامی ایران در نشست سران سازمان همکاری اقتصادی و توسعه پیشنهاد تشکیل سازمان کشورهای ساحلی دریای خزر را مطرح کرد تا این کشورها بتوانند از طریق همکاری با یکدیگر، هم منابع و ظرفیتهای متنوع این دریاچه را مورد بهره برداری قرار دهند و هم از نابودی آن جلوگیری کنند.
متأسفانه این پیشنهاد مورد توجه کشورهای پیرامون این دریاچه قرار نگرفت. از این رو شاهد بودیم که تحت تأثیر جاذبه بهره برداری از نفت و گاز این دریاچه در سالهای پس از آن، بسرعت موضوع بهره برداری از این منابع در این دریاچه مورد توجه قرار گرفت و محیط زیست انحصاری و استثنایی آن دستخوش آسیبها و صدمات جبران ناپذیری شد که متأسفانه تا امروز ادامه دارد. به عبارت دیگر نفت و گاز این دریاچه سبب شد تا کشورهای ساحلی وظایف و تکالیف خود را در قبال حفظ محیط زیست انحصاری و استثنایی این دریاچه به فراموشی بسپارند.
در سالهای پس از آن نیز تحت تأثیر جاذبههای بهره برداری از این منابع بویژه اهمیت مسیرهای انتقال انرژی از آن، این بیتوجهی نسبت به وظایف و تکالیف دولتهای ساحلی تداوم پیدا کرده است. به عبارت دیگر هرچند رژیم حقوقی دوران اتحاد شوروی مورد تأیید کشورهای ساحلی پس از فروپاشی هم قرار گرفت، ولی بزودی بهره مندی یک جانبه از منابع و منافع دریای خزر مورد توجه قرار گرفت. در این شرایط دولتهای ساحلی سعی کردند هرچه بیشتر از نفت و گاز این دریاچه بهره برداری کنند، روندی که باعث شد شاهد بیتوجهی فزاینده به ملاحظات زیست محیطی این دریاچه باشیم.
از سوی دیگر مسأله انرژی و انتقال آن از این دریاچه باعث شده قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای رقابتهای گستردهای را در این حوزه سازمان دهند، امری که برخلاف تأکیدهای اولیه مبنی بر غیرنظامی ماندن این دریاچه سبب شده است شاهد حرکت کشورهای ساحلی به سوی نظامی کردن این دریاچه باشیم. در این میان نشست پیشین رهبران کشورهای ساحلی در عشق آباد و تهران نتایج عملی و واقعی چندانی درجهت منافع مشترک مردم کشورهای ساحلی به همراه نداشت و مسائل امنیتی و نظامی بیشتر رهبران را متوجه خود ساخت.
در نشست پیش رو در آستاراخان روسیه هم بار دیگر رهبران کشورهای ساحلی گرد هم میآیند تا در مورد دغدغههای مشترک به گفتوگو بنشینند. به نظر میرسد توافقهایی در این زمینه از موضوعاتی چون روابط تجاری تا حفظ محیط زیست شکل گرفته باشد. اما ایران به عنوان یکی از مهمترین کشورهای منطقه تاکنون نتوانسته است از همه ظرفیتهای ژئوپلیتیکی خود بدرستی استفاده کند. استفاده از این ظرفیتها در گرو یک نوع توازن ژئوپلیتیکی در روابط ایران با جهان است که تاکنون شکل نگرفته است.اما اکنون فضای بهبود روابط ایران با جامعه جهانی بویژه کشورهای غربی در شرایط تشدید اختلاف میان روسیه و کشورهای غربی بویژه ایالات متحده امریکا میتواند فضای این مذاکرات را تحت تأثیر قرار دهد.
جمهوری اسلامی ایران بر اساس منافع متنوع و پرشماری که مردم ایران در این دریاچه دارند، میتواند و باید از همه ظرفیتها و امکانات خود در مذاکره با کشورهای ساحلی بهره گیرد. ضمن اینکه بهره برداری با حمایت قوانین و مقررات حقوق بینالملل همراه است، چراکه این کشورهای ساحلی پس از فروپاشی اتحاد شوروی متحد شده بودند که به قوانین دوران اتحاد و قراردادهای 1921 و 1941 پایبند بمانند. این فرصتی برای کشور ما است که بتواند از این ظرفیت در جهت تأمین منافع مردم ایران بدرستی بهره برداری کند.