لیلا واحدی
باز شدن قفل های فرهنگ و هنر در جامعه ایران؛ با کلید تدبیر و امید یکی از وعده های انتخاباتی حسن روحانی در ایام انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود. وعده ای که بسیاری از فعالان فرهنگی و هنری کشور به آن اعتماد کرده و به روحانی رای دادند. یکسال و چند ماه از پس از آن دوران؛ با نگاهی گذرا به اتفاقات رخ داده در این عرصه؛ و با توجه به اینکه عرصه هنر و فرهنگ این کشور متولیان و صاحبان! دیگر هم دارد اگر با دیده مثبت بنگریم؛ شاهد گشایش ها و اتفاقات خوبی در این حوزه هستیم.
هرچند اهالی فرهنگ و هنر در طول هشت سال گذشته از بی تدبیری ها چنان سرخورده شده اند که سخت بتوان آنها را راضی کرد اما همین اندک امید دویده در پیکره فرهنگ و هنر را باید به فال نیک گرفت. نمود بیرونی این تغییرات رامی توان در عرصه های اکران فیلم، بازگشت هنرمندان معترض و کم کار به عرصه هنر کشور و استقبال چشم گیر مردم از این تغییرات مشاهده نمود.
در عرصه اکران فیلم شاید بارزترین اتفاق مثبت؛ از یک سواکران فیلم هایی با سلایق و پیام های مختلف در ژانرهای متفاوت باشد. در طول این مدت در سینماهای ایران در کنار آثاری چون "چ"و معراجی ها، از ژانر دفاع مقدس؛ فیلم هایی مانند هیس دخترها فریاد نمی زنند؛ یا آتش بس2 از ژانر ملودرام های اجتماعی اکران شده و می شوند که این تنوع فراموش شده سالیان اخیر موجب دلگرمی سینماگران و هنرمندان شده است.
از سویی دیگر بررسی فیلم های اکران شده با ژانرهای اجتماعی در این مدت نشان می دهد، خوشبختانه مسئولان به درستی دریافته اند که معضلات فرهنگی و اجتماعی ایران باید نسبت به قبل بیشتر در عرصه هنر مورد توجه قرار گیرد. و راهکار استفاده از هنر برای کاهش این معضلات یا حداقل درست نشان دادن آنها می تواند به کاهش بحران های اجتماعی کمک شایانی کند و شاید این رویکرد در راستای همان سیاستی باشد که روحانی در سخنرانی خود میان هنرمندان، آنها را نه زینت المجالس دانست و نه اپوزیسیون، و در حقیقت نقش هنر و هنرمند را فراتر از این بحث های سیاسی عنوان کرد.
رویه بها دادن به هنرمندان و جدا کردن آنها از انگ هایی مانند برانداز و مخالف؛ موجب شد که تعدادی از هنرمندان؛ بازیگران و صاحبان فکرو قلم به آغوش هنر ایران بازگردند ویا حداقل اعلام بازگشت کنند. زندده شدن نامهایی چون ناصر تقوایی، بهرام بیضایی آیدین اغداشلو؛ صادق هدایت پس از هشت سال فراموشی و بایکوت خبری، این امید را میان اهالی فرهنگ ایران ایجاد کرده است که رویکرد جذب حداکثری این دولت می تواند هنر ایران را با مردم و دنیا آشتی دهد.
در طول این یک سال و چند ماه اختصاص بودجه های کلان به فیلم های ضعیف کاهش یافته است و همین امر نورچشمی های دولت سابق را که به بهانه ساخت مجموعه فاخر بیت المال این کشور را تاراج کردند، آزرده کرده است. و این عده که اساسا طلبکار هنر و مردم ایران هستند هر روز به یک بهانه ای از تغییر رویه ایجاد شده گله مند هستند.
فضا در هشت سال گذشته به قدری برای هنرمندان مستقل تنگ شده بود که برخی عطای ماندن در وطن را به لقایش بخشیدند و راهی غربت شدند. چه بسیار صاحبان اندیشه و قلم، نویسندگان و کارگردانان ایران به سبب تنگ نظری های موجود به ویژه پس از انتخابات سال ۸۸، ترک وطن کردند و جامعه فرهنگ و هنر ایران از این حیث واقعا متضرر شد. بهرام بیضایی استاد سینما تدریس در آمریکا را ترجیح داد. محمدرضا شجریان به جرم حمایت از مردم بایکوت رسانه ای شد و دوستدارانش در حسرت کنسرت و آلبومش ماندند. و هزاران روزنامه نگار و نویسنده هم با جرمهای مختلف تبعید خود خواسته ای را برگزیدند و هنوز هم برای بازگشت با موانع فراوانی روبرو هستند.
اما مهمترین نکته ای که در طول این مدت رخ داده و باید به ان توجه شود، استقبال مردم از تغییرات است که با افزایش فروش صد درصدی فیلم ها در سینماها و افزایش مخاطبان تئاتر ها رخ می نماید. فیلم های وی پرده در سال ۹۳ توانسته است مردم را با سینما آشتی دهد. و پس از چند سال مقابل سینماها صف های طولانی تشکیل شود. تهیه کنندگان که در گذشته نزدیک آرزوی فروش پانصد میلیونی را داشت تا شاید سرمایه اولیه فیلمش را بازگرداند، خوشبختانه با فروش های میلیاردی روبرو شده است و بیمار به کما رفته صنعت سینما، ارام ارام علائم حیاتی خود را نشان می دهد.
پس از چند سال که رکوردار گیشه سینماهای ایران فیلمی مانند اخراجی ها بود، مید است طی چند وقت باقی مانده این رکورد با فروش شهر موشها به کارگردانی مرضیه برومند بشکند، و موشهای نوستالژیک ایرانی رکورد جدیدی ثبت کنند. شهر موشهای ۲ فیلمی است که توانسته هر قشری از جامعه را راضی کند هرچند نقدهای جدی به این اثر وارد شده است و فروش خوبش را مدیون خاطرات شهر موشهای ۱ است. اما همین که توانسته شوکی به سینمای در حال احتضار ایران وارد کند باید خوشحال بود.
اکران بدون جنجال خواب زده های فریدون جیرانی هم می تواند موجب امیدواری باشد زیرا فیلم قبلی این کارگردان یعنی من مادر هستم در زمان اکران خود سروصدای زیادی به پا کرد و خود جوش! مورد تهمت قرار گرفت و مانند فیلم گشت ارشاد سعید سهیلی بدون آنکه حرف و پیام فیلم منتقل شود به صرف وجود برخی خطوط قرمز اعتراض انصار حزب الله را برانگیخت اما اینبار خواب زده ها حتی وقتی اکبر عبدی نقش زن را در آن ایفا کرد از پرده اکران پایین کشیده نشد.
اما فیلمی که جامعه و هنرمندان امیدوارند بتواند از پس حاشیه های سیاسی خود براید و روی اکران ببیند فیلم من عصبانی نیستم ساخته رضا درمنشیان است. فیلمی که تنها به جرم پرداختن به زندگی یک جوان دانشجو در سال ۸۸ مورد بی مهری قرار گرفته است و کسانی که تصمیم دارند سال ۸۸ را از تاریخ این مملکت حذف کنند (و به گفته علي مطهري، آن را به هلوكاست ايراني «در بايكوت كردن و پرداختن به آن حوادث» تبديل كردهاند*)، با اکران آن مخالفند این مخالفت با وجود داشتن مجوز اکران این فیلم از سوی وزارت ارشاد نشان اهمیت نداشتن قانون برای مخالفان اکرانش است.
آرایش غلیظ دیگر فیلم در حال اکران است که به همراه اتش بس ۲ فروش خوبی را تجربه می کنند. و باید منتظر شد و دید که اپیزود دوم تهمینه میلانی در اتش بس، می تواند موفقیت آتش بس ۱ را تکرار کند. فیلم های در نوبت اکران هم روزهای خوبی را نوید می دهند. چند متر معکب عشق فیلمی که نماینده کشور افغانستان در اسکار شده است . ساکن طبقه وسط ساخته بازیگر خوب سینمای ایران شهاب حسینی ، فردا ساخته مهدی پاکدل و شیار ۱۴۳ درجه که در اکرانش در جشنواره فجر سروصدا به پا کرد میتواند رونق سینماها را حذف کند.
.............................................
* در نامه علي مطهري به رييس جمهور (15 مهر 93): «فتنه 88 در ایران حکم هولوکاست در اروپا و آمریکا را پیدا کرده است که فقط یک سخن باید گفته شود و کسی حق تحلیل متفاوت و تحقیق درباره ریشهها و عوامل گوناگون آن را ندارد.»