به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۱ ساعت ۰۸:۳۷
کد مطلب : ۱۴۰۰۱۸
راه‌های پیش‌روی بحران سوریه در دوران پساداعش

پایان داعش پایان بحران نیست

پایان داعش پایان بحران نیست
روزنامه بهار: با آزادسازی شهر «بوکمال» در کشور سوریه حالا دیگر می‌توان از پایان کار گروه‌تروریستی داعش در شهرهای عراق و سوریه سخن گفت. دیگر شهری در این دو کشور وجود ندارد که این گروه‌ تروریستی که در ابتدای شکل گیری سودای تشکیل خلافتی شامل شهرهایی از عراق و سوریه و ایران و. . . را در سر می‌پروراند در آن حضور داشته باشد.
 
این خبر مهم در چند روز اخیر موج رسانه‌ای قابل ملاحظه‌ای را ایجاد کرده است اما آنچه در تبلیغات رسمی در کشورمان مورد توجه قرار نمی‌گیرد تفاوت «پایان داعش» با پایان «مبارزه با‌تروریسم» و از آن مهمتر تفاوت آن با «پایان بحران» است. اگر بخواهیم بحران به وجود آمده در سوریه و تا حدود کمتری عراق را منحصر به یک گروه‌تروریستی خاص به نام داعش کنیم راه را به خطا رفته‌ایم و دچار نوعی اشتباه محاسباتی شده ایم. غلبه بر‌تروریست‌های داعش قطعا اتفاق مهم و خوشایندی است اما آیا تمام ماجرای سوریه به داعش بازمی گردد؟ آیا امروز و با آنچه پایان عُمر داعش خوانده می‌شود می‌توان به سوریه‌ای بدون جنگ و خونریزی فکر کرد؟

با نگاهی به شرایط میدانی در کشور سوریه و چگونگی قرار گرفتن نیروهای طرف‌های درگیر در آن می‌توان به این نتیجه رسید که پایان داعش تنها یک مرحله از حل بحران سوریه است. مرحله‌ای که با تمام اهمیت غیرقابل انکار آن برابر با حل بحران سوریه نیست. آنچه در خبرها و تحلیل‌های مطرح شده در داخل عنوان می‌شود نوعی ساده‌سازی بحران پیچیده و چند لایه در سوریه است. به طوری که شاهد آن هستیم با برجسته‌سازی فداکاری‌های صورت گرفته در راه مبارزه با داعش و همینطور تلاش برای رنگ مذهبی زدن به آن به نوعی مسیر تحلیل مبتنی بر واقعیات صحنه دچار انحراف می‌شود.

اگر شکست‌تروریست‌های داعش را همان حل و فصل بحران سوریه بدانیم دچار نوعی توهم پیروزی خواهیم شد که این مسئله می‌تواند در نهایت به ضرر همه باشد. در ادامه به قدم‌های پیش روی طرف‌های درگیر در بحران سوریه در دوران «پسا داعش» خواهیم پرداخت.

1ـ گام اول در این فضای جدید پذیرش این نکته مهم است که عدم حضور نیروهای داعش در شهرهای سوریه و عراق به معنای پایان تفکر داعشی نیست و در صورت تکرار خطاهای گذشته دولت‌های این دو کشور و یا هر دولتی در منطقه خاورمیانه امکان سربرآوردن چنین گروهی با چنان جنایت‌های سبعانه‌ای وجود دارد.

2ـ غلبه بر داعش در شهرهای این دو کشور به معنای عدم حضور نیروهای باقی مانده از این گروه‌تروریستی در عراق و سوریه و سایر کشورها نیست و به همین دلیل می‌بایست با هوشیاری تمام در برابر بازگشت آنان با شیوه هایی همچون حملات انتحاری‌تروریستی آمادگی خود را حفظ کرد.

3ـ برابر انگاشتن داعش با تمام معارضان سوری که هم اکنون بخش‌هایی از این کشور را در اختیار خود دارند تصور نادرستی است که در برخی از تحلیل‌ها در این روزها دیده می‌شود. چه بخواهیم چه نه به دلیل اشتباهات رژیم سوریه گروه‌های پرشماری برای مخالفت با بشار اسد از چند سال پیش تشکیل شده است که هر کدام از آن‌ها خواسته‌ها و شیوه خاص خود را برای تحقق آن دارند. از همین رو داعشی دیدن همه آن‌ها و تصور اینکه امروز دیگر خبری از دیگر گروه‌های مخالف رژیم حاکم بر سوریه نخواهد بود تصوری خام است.

4ـ داعش در نظام بین الملل به عنوان یک گروه‌تروریستی شناخته شده بود و بر خلاف آنچه در تبلیغات رسمی داخلی شاهدش هستیم تمام کشورهای جهان از غرب و شرق آن را مصداق‌تروریسم می‌دانستند. یکی از دلایل سرعت گرفتن مقابله با داعش دقیقا در همین نکته بود که یک نوع اجماع جهانی علیه داعش ایجاد شده بود و اگر هم برخی کشورها در تقابل با داعش همکاری عملی نداشتند حداقل سنگ‌اندازی هم نمی‌کردند. اما در خصوص دیگر گروه‌های معارض چنین اجماع نظری وجود ندارد و همین موضوع از جمله مواردی است که کار را برای چگونگی مواجهه با آنان پیچیده‌تر از مورد مقابله با داعش می‌کند.

5ـ یکی از بزرگترین جاهای خالی در نوع حضور کشورهایی همچون ایران و روسیه که به نوعی طرف نظام حاکم بر سوریه محسوب می‌شوند در بحران طولانی به وجود آمده در این کشور عدم توجه کافی به ابزار دیپلماسی بوده است. به طوری که شاهد بودیم تا همین چندی قبل که نشست‌های آستانه آغاز شد کمتر اثری از دیپلمات‌های ایرانی در نشست‌های مرتبط با سوریه دیده می‌شد.

حال و در شرایطی که گروه‌تروریستی داعش از صحنه سوریه تا حدود بسیاری حذف شده است زمان مناسبی است که مدیریت ادامه این بحران بر عهده دیپلمات‌ها گذاشته شود. این پیشنهاد متکی بر دو پایه است: 

الف) گروه‌های معترض باقی مانده در میدان سوریه با وجود آنکه برخی از آنان مسلح هم هستند تمایل خود را برای  حل و فصل موضوع از طریق میز مذاکره و گفتگوهای ملی نشان داده‌اند و همین موضوع نشان می‌دهد که این گروه‌ها بر خلاف‌تروریست‌های داعش درهای گفتگو را نبسته‌اند.
ب) بحران‌هایی در حد و‌اندازه آنچه امروز در خاورمیانه به طور عام و در سوریه به طور خاص در جریان است بدون توجه به بُعد دیپلماسی قابل حل نیست. این که فکر کنیم همانطور که می‌توان با موشک و توپ و تانک بر‌تروریست‌ها غلبه کرد پس در برابر دیگر معارضین هم می‌توان با همین روش کار را به پیش برد با نتایج موفقیت آمیزی همراه نخواهد شد.

مطلب آخر آن که از پایان داعش تا پایان بحران مسیری پر پیچ و خم باقی مانده است که باید برای قدم نهادن در آن علاوه بر تفکر نظامی و البته توان دیپلماسی به جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی بروز پدیده هایی همچون داعش نیز اندیشید. حتی اگر بحران سوریه هم به نقطه پایانی خود برسد تفکر داعشی تا زمانی که زمینه‌های به وجود آمدن آن خشکانده نشود در همین نزدیکی است.