کوروش شفیعی ایراننژاد
1) حق مسلّم:
ابراز نظر و اعتراض از طریق آزادی برگزاری اجتماعات و تظاهرات یکی از ارکان اساسی دموکراسی است و مردم میتوانند با حضور مستقیم در صحنه اجتماعات، خواسته ها، مطالبات و انتقادات خود را بی واسطه به مسئولان و زمامداران اعلام نمایند. هرگاه ملت احساس نماید مطالبات و خواستههای قانونی اش در راستای دفاع از منافع و آزادی ها، به نوعی مورد غفلت واقع شده است؛ این حق و اختیار را دارد تا با توسل به قدرت اجتماعی خود، حاکمان و افکار عمومی را متوجه این خواستهها و مطالبات نموده و به شکلی مدنی از اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... بر خود، ابراز نارضایتی کند. اصل 27 قانون اساسی، تشکیل اجتماعات و راهپیماییها - بدون حمل سلاح و مشروط به عدم اخلال به مبانی اسلام- را آزاد اعلام نموده و این آزادی با عنایت به اصل نهم قانون اساسی، "غیر قابل سلب" است. بسیاری از تجمعات و تظاهرات این چنینی، ممکن است حالت اعتراضی داشته و حتی موجب اخلال در نظم عمومی شود، بنابراین آنچه لازمهی آغاز و تداوم چنین حرکتهای اعتراضی است، ضرورت پایبندی معترضین به "مسالمت آمیز" بودن آن است. تجمع مسالمت آمیز، یعنی اعتراض کنندگان بدون ایجاد بی نظمی و خشونت، درخواستها و مطالبات خویش را به حاکمان اعلام نمایند.
2) مرز اعتراض مدنی و آشوب:
سوالات بسیار مهمی که در امکان سنجی برگزاری مسالمت آمیز اعتراضات مدنی مطرح میشود عبارتند از:
- حدود و مختصات قانونی حرکتهای اعتراضی چیست؟ - حدود قانونی و اختیارات حاکمان سیاسی (و دولتها) در ممانعت از تشکیل تجمعات اعتراضی مدنی چیست و به چه میزان است؟ - سقف انتظارات منصفانه و منطقی تشکیل دهندگان تجمعات اعتراضی چقدر است؟ - مرز و حدفاصل اعتراض مدنی با آشوب کجاست؟ ...
بدیهی است که در یک حکومت مردمسالار و در یک جامعه مدنی مقید به الزامات مردم سالاری، بایستی پاسخ سوالات مهم فوق بصورت دقیق و کارشناسی، تبیین شده و بصورت قانونی مصوب، مورد التزام ارکان حاکمیت قرار گیرد و در نقطه مقابل؛ ملت نیز بایستی به حقوق قانونی خود و حدود مرزهای آن در بیان اعتراضات، کاملاً آشنا بوده و به قواعد آن ملتزم باشد. وقتی امروز بسترسازیهای لازم برای این مهم انجام نشده است، حتی بیان برخی خواستههای طبیعی و برحق نیز ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد و بحرانی بزرگ را دامن بزند. در یک اعتراض مدنی و در یک تجمع قانونیِ"مطالبه محور" که میتواند ابزار مناسبی برای تخلیه احساسات و خشم مردم و بیان و پیگیری خواسته هایشان باشد لازم است پارامترهایی از قبیل: مجوز برگزاری، زمان، مکان، فهرست مطالبات و شعارها؛ همه مشخص و تعیین شده باشد و فقطدر این صورت است که میتوان به نتیجه بخش بودن این اعتراضات مدنی امید داشت. حرکت و اجتماعات مدنی، اگر در چارچوب قانون، عاری از خشونت، مطالبه محور و دارای زمان و مکان مشخص باشند، علی الاصول مخالفتی را در ارکان حکومت برنمی انگیزد حتی اگر به مذاق زمامداران خوش نیاید، ولیکن تظاهرات توام با حرکتهای فراقانونی و خشونت آمیز که بدنبال ایجادترس و وحشت و تخریب اموال عمومی (و خصوصی) ، آسیب رسانی به اشخاص ثالث، و شعارهای براندازانه و ساختارشکنانه باشد، دیگر اعتراض مدنی نیست و قطعاً مورد برخورد و تحدید قرار خواهد گرفت و این در هیچ جامعهای و در هیچ نقطه از جهان، نه از طرف حکومت و نه از طرف قاطبه ملت، تحمل نخواهد شد.
3) لزوم شکل گیری گفتمان:
آنچه به عینه مشخص و قابل درک است این است که دولت (حکومت) دچار مشکلاتی است که بواسطه وجود این مشکلات نمیتواند پاسخهای مناسب و مطلوب به برخی مطالبات ملت ارائه نماید. مردم انتظار دارند که پس از انتخاب دولت جدید، وضعیتی به مراتب بهتر از گذشته را شاهد باشند و درک چالشهای متعدد دولت در برآورده کردن این انتظارات، برای تعدادی از توده مردم امکان پذیر نیست. البته این توقعات و انتظارات از دولت نیز گاه ممکن است انگیزههای فردی و صنفی و جناحی داشته و الزاماً دربرگیرنده مصالح و منافع عمومی نباشد. در صورت بروز چنین شرایطی وقتی برخی فشارهای اقتصادی و سیاسی و تحدید آزادیهای مدنی برای ملت محسوس میشود، آستانه تحمل مردم، پایین آمده و ناامیدانه دست به اعتراضات خیابانی میزنند. اعتراضاتی که با سوء استفاده بدخواهان و معاندین ممکن است جلوههای خشونت آمیز به خود گیرد. اگر ارکان هیئت حاکمه در سالهای گذشته بستر لازم را برای تفسیر و فهم مسائل و مشکلات مردم و شنیدن صدای ایشان فراهم میکرد قطعاً این خواستها "به گفتمان" بدل میشد. گفتمانی که در جوامع"مردم سالار" همواره باید ایجاد شده و در مسیری قانونی طرح و پیگیری گردد.
"فریدریش نیچه" معتقد است: «امروزه همه میدانند که تحمل انتقاد، نشانه بارزفرهنگاست. حتیبعضیهامیدانندکهافراد برجسته، خواهان و محرک این انتقاد هستند، زیرا این انتقادات به ایشان نشان میدهد کهاشتباهات آنها در کجاست و اگر این نشانه وجود نداشته باشد، آنها از اشتباه خود مطلع نمیشوند. اما توان انتقاد کردن و حفظ وجدان صادق در بیان انتقاد نیز هنری والاتر از تحمل پذیرش انتقاد است و این هنر در فرهنگ ما حقیقتاً بزرگ، نو و شگفتآور است. این هنر گامی نهایی در آزاداندیشی است...»
4) وظیفه امروز یک شهروند جامعه مدنی:
در هفتههای گذشته پویش (کمپین) پشیمانی از رأی به دولت مستقر مطرح شد و اینروزها نیز با شروع و ادامه تجمعات و تظاهرات خیابانی اعتراضی مواجه هستیم. تجمعاتی که به روایتی از اعتراض به وضع اقتصادی موجود آغاز شد و سپس با نفوذ و حمایت بدخواهان، جنبههای آشوب طلبانه به خود گرفته است. اکنون جای آن دارد که بعنوان یک "شهروند جامعه مدنی" از خود سوال نماییم که مبدأ مختصات ما برای مقایسه شرایط امروز با گذشتهای نه چندان دور و اعتراض به "وضع موجود" چیست؟ به راستی چه چیزی را با چه چیزی به مقایسه نشسته ایم؟ آیا گزینه بالفعل دیگری برای انتخاب شرایط بهتر در دسترس داشتیم؟ آیا شرایط و محدودیتهای دولت را برای بهبود شرایط و عمل به تمامی وعده ها، در نظر داریم؟ ... فلان اقلام گران شدهاند و فلان وعدهها عملی نشده است و فلان اقدامات هم مناسب نبوده است؛ اینها همه درست و مقبول! ولی چه تضمینی داریم که در صورت انتخاب سایر گزینههای "موجود" در انتخابات اردیبهشت 96؛ شرایط بهتری قرار بود حاصل شود؟ ! مگر یکبار در خرداد و تیر 84 آن راه را نرفتیم و خسارات بزرگ حاصل از آن انتخاب را 8 سال به عینه مشاهده و با پوست و گوشت و استخوان لمس نکردیم؟ ... درست است که شاید امروز و پس از گذشت حدود 5 سال؛ صحبت از خسارتهای مستمر و مزمنِ آن دورانِ کابوس وار، غیرمنصفانه و فرافکنانه به نظراید ولی واقعیت آن است که بسیاری از مصائب تلخ امروز، حاصل حجم انبوهی از "ندانم کاری" و "سوء تدبیر" در دوران فراموش ناشدنی مدیریت "اعجاز هزاره" است و عقلاء و منصفان باور دارند که جبران خرابیهای آن 8 سال، به این زودیها امکانپذیر نخواهد بود و برخی از آن خسارتها، حتی شاید "هرگز" قابل جبران نباشند! ...
"انتقاد" چیز خوبی است. یکی از پایههای اصلی مردمسالاری، امکان ایراد انتقاد به تمام ارکان حاکمیت است. مطبوعات و – امروزه – صفحات مجازی شخصی و عمومی، و نیز آزادی برگزاری تجمعات اعتراضی؛ رکن اساسی دموکراسی هستند، ولی چه کسیتردید دارد که همه این انتقادات و اعتراضات و ابراز پشیمانیها باید توأم با تأمل و تفکر و انصاف باشد؟ . . باید مراقب بود تا با سر تکان دادنهای تاییدآمیز فارغ از اندیشه، امکان تَمَوُّج بیشتر برای موج سوارانی که خود مسبب حال ناخوش این روزهای ما هستند و نیز برای بدخواهان این ملت در خارج از مرزها را فراهم نکنیم...
چرا باید از رأی و انتخابمان پشیمان باشیم؟ ! ... ما اشکالات را میبینیم، گفتهایم و خواهیم گفت. انتقاد مسئولانه و آگاهانه، وظیفه و حق هر شهروند جامعه مدنی است و هر شهروند بایستی آن را به گوش متولیان امر برساند و بر پیگیری آن با جدیت اهتمام داشته باشد؛ ولی مگر نه این است که بایستی انتظارات را هم در حدود منطقی و عقلانی طبقهبندی کرد و تحقق مطالبات را به تدریج و با صبر و متانت انتظار داشت؟...
این روزها رفتنی است و در گذر تاریخ قضاوت خواهد شد. برای رسیدن به کمال مطلوب و توسعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آن، صبر و تحمل لازم است. گاهی برای رهایی از یک درد بزرگ و مزمن و طولانی، تحمل دردهای کوچک و حاد و موقت، اجتناب ناپذیر است... خوش است درد که باشد امید درمانش... به نظر میرسد هر ملتی برای "زایش" فرزندانی بنامهای "توسعه پایدار" و "دموکراسی"، ناچار به تحمل درد خوشایند زایمان است و امروز این قرعه بنام ما افتاده است. برای آینده این ملک و میهن، برای آسایش و آرامش فرزندانمان و آیندگان این مرز و بوم، لازم است نسل ما بار سنگین مصائب این دورهی گذار را مسئولانه بر دوش کشد. نه اینکه مطالبه و انتقاد و اعتراض نکنیم، ولی با درایت و متانت و صبر و انصاف، با راه و روشی که عاقبتش ختم به خیر گردد...