به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۴:۲۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۲۶ ساعت ۰۲:۳۷
کد مطلب : ۲۱۵۲۰۹

25 اردیبهشت در خاطرات هاشمی رفسنجانی

* سال60:
آقای‌ غیوران‌ آمد. ایشان‌ بازرس‌ ویژه‌ آقای‌ بنی‌صدر بوده‌ و کار بازرسی‌ برای‌ دفتر ریاست‌ جمهوری‌ می‌کرده‌. اخیرا استعفاء داده‌ ولی‌ پذیرفته‌ نشده‌است‌. اطلاعات‌ ناراحت‌ کننده‌ای‌ از داخل‌ ارتش‌ داد؛ در رابطه‌ با فرماندهی‌ بنی‌صدر گفتم‌[مطالب‌ خود را]، در اختیار آقای‌ رجائی‌ بگذارد که‌ در شورای‌ عالی‌ دفاع‌ مطرح‌ کند. از آقای‌بنی‌صدر سخت‌ ناراحت‌ بود.

* سال61:
ظهر آقای‌ بهزاد نبوی‌ آمد و راجع‌ به‌معرفی‌ او به‌ مجلس‌ برای‌ تصدی‌ وزارت‌ صنایع‌ سنگین‌، نگران‌ بود که‌ مبادا مخالفان‌ انحراف‌ فکری‌ و چپ ‌گرایی‌ را مطرح‌ کنند و از من‌ می‌خواست‌ از او دفاع‌ ایدئولوژیک‌ کنم‌.

* سال62:
در جلسه‌ علنی‌، طرح‌[تشکیل‌ وزارت‌] اطلاعات‌ در دستور بود. پیشرفت‌ خوبی‌ داشتیم‌. موقتا به‌ سپاه‌ اجازه‌ داده‌ شد تااعلام‌ آمادگی‌ وزارت‌ اطلاعات‌، کار اطلاعاتی‌ داشته‌ باشد. تصویب‌ شد که‌ کارکنان‌ اطلاعات‌ نمی‌توانند عضو هیچ‌ حزب‌ سیاسی‌ باشند. آقای‌ [فضل‌الله‌]صلواتی‌ و آقای‌[احمد]سالک‌ نمایندگان‌ اصفهان‌ آمدند و گفتند که‌ پرونده‌ سیدمهدی‌ هاشمی‌ در قتل‌ شمس‌ آبادی‌در دادگاه‌ اصفهان‌ روز 31 اردیبهشت‌ مطرح‌ می‌شود و بنا است‌ دادگاه‌ مخفی‌ باشد. خیال‌ می‌کردندکه‌ خفاء دادگاه‌ برای‌ ماست‌ مالی‌ کردن‌ وتبرئه‌ نمودن‌ اوست‌؛ نگران‌ بودند آقای‌ [حمید]زیارتی‌ (حمید روحانی) آمد. اخیرا به‌ امر امام‌ مسئول‌ مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌ شده‌ است‌. امام‌گفته‌اند افراد حجتیه‌ای‌ را بیرون‌ بریزد. می‌گفت‌ کارها می‌خوابد و باید قبلا افرادی‌ پیدا کنیم‌.

* سال63:
[ناخدایکم‌ اسفندیار حسینی‌] فرمانده‌ نیروی‌ دریائی‌ آمد و از مخالفت‌ گروه‌ کار رئیس‌ جمهور با ایشان‌ و تضعیف‌ فرماندهی‌ گله‌ داشت‌؛ گویا شنیده‌ که‌ می‌خواهند ایشان‌را عوض‌ کنند.امام‌ بیانیه‌ای‌ در حمایت‌ از شورای‌ نگهبان‌ درمقابل‌ حملاتی‌ که‌ به‌ آنها در انتخابات‌ ـ با ادعای‌ خطی‌ برخورد کردن‌ ـ آغاز شده‌ بود، داده‌اند؛باعث‌ ناراحتی‌ تندروها خواهد شد.

* سال64:
آقای [محمدحسن]زورق [معاون سازمان صداوسیما] تلفنی اجازه پخش بیانیه‏ای راجع به حوادث خوزستان را خواست. روزنامه اطلاعات به اعراب خوزستان اهانتی کوچک کرده و با تحریک مفسدان، جمعی از عربهای خوزستان با تظاهرات، خشم خود را از آن توهین ابراز می‏کنند و با نیروهای حزب‏اللهی و نیروهای انتظامی برخورد نموده‏اند. گفت اخوی محمد موافق نیست. آیت‏الله خامنه‏ای موافقند و من هم موافقت کردم.

* سال66:
اطلاع دادند که عراق به یونیت 2 اهواز و یک کشتی حمله کرده است. دستور مقابله به مثل داده شد.

* سال67:
دکتر روحانی اطلاع داد که در حمله دیروز عراق به لارک، آمریکایی ها با کور کردن رادارهای ما، به عراقی ها کمک کرده اند و با آنها هماهنگ بوده اند. به وزارت خارجه گفته شد که اعتراض کند و نیروی دریایی سپاه اطلاع داد که امروز تردد کشتی ها از خوف انتقام ما قطع شده است. از محل طرح آقایان [مهدی] کروبی، [سیدعلی اکبر ] محتشمی، [محمد حسن ] رحیمیان و دکتر وحید [دستجردی] برای مذاکره در امور لبنان و حمایت بیشتر از حزب الله در حوادث جاری لبنان آمدند.

* سال69:
عصر ساعت چهارو نيم، خانم بى‌نظير بوتو نخست وزير پاكستان آمد. او صبح وارد مشهد شده بود و پس از زيارت[امام رضا(ع)] به تهران آمده‌ است. قبل از شام، مذاكرات متفرقه‌اى درباره مسايل خصوصى، خانوادگى داشتيم و اوضاع كشورهاي‌مان را سئوال و جواب كرديم. در جلسه خصوصى، درباره سلاح‌ اتمى صحبت شد.

* سال70:
در مسير منزل، در بيمارستان از رهبرى عيادت كردم. رو به راه‌ هستند و قرار است فردا به منزل منتقل شوند. از بروز نفخ پس از غذا خوردن رنج مى‌برند. شب شوراى مركزى جامعه روحانيت مبارز در دفترم جلسه داشت. از اينكه من در مصاحبه گفته‌ام جامعه روحانيت فعال نيست، گله داشتند. ضمن اينكه از تعريف از سوابق راضى بودند. دربارة جانشين دبيركل و مسايل مرجعيت و انتخابات آينده بحث شد.

* سال72:
دكتر هاشمى گلپايگانى براى دستور كار شوراى عالى [انقلاب فرهنگي] آمد. از نوشته‌هاى نادرست و افراطى حزب الله قم شكايت داشت؛ قول رسيدگي دادم.عصر دكتر [علي] لاريجانى آمد. براى تشكيل ستاد تبليغات انتخابات اصرار داشت؛ گفتم خودشان باشند و افراط در تبليغ نكنند و كارها هزينه‌بر نباشد.

* سال73:
اول وقت، تيمسار قاسمى، فرمانده نيروى انتظامى گيلان آمد. اظهار وفادارى و تقاضاى كمك براى ادامه معالجه آثار مجروحيت جنگ نمود. جمعى از نيروهاى انتظامى و سپاه و اطلاعات آمدند. از زحماتشان تشكر كردم. [آقای ژاک دیوف]، مدیرکل فائو [= سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد]، همراه [آقای عیسی کلانتری]، وزيركشاورزى آمد. قبلاً وزير کشاورزی کشور سنگال بوده. در زمان سفر ما به آنجا، آشنا شديم. دربارة امنيت غذایى جهان صحبت كرديم. با ما به مركز تحقيقات برنج آمدند. تحت تأثير غناى طبيعت گيلان بود. در مركز تحقيقات، اهداف مركز تشريح شد. من هم تشويق‏شان كردم. از ماشينهاى كشت نهال بازديد كرديم. هر ماشين مىتواند كار پانزده كارگر را انجام دهد. تأكيد كردم كه ماشين را رواج دهند. كار خانمهاى نهال‏كار در گل‏ولاى مشكل است و اخيراً زنان جوان استقبال نمىكنند. مردها هم كمتر به اين كار مى‏پردازند.
با هلىكوپترها به سوى هشتپر توالش رفتيم. اجتماع فوقالعادهاى داشتند. سرودها و مراسم سنتى بسيار جالب اجرا کردند. [آقای محمدتقی ناطقی]، امام جمعه و [آقای سید مجتبی عرفانی]، نماينده، خیرمقدم گفتند و من صحبت مفصلی کردم؛ خيلى با حال بودند. این منطقه در دامنه كوه بود و بسيارى از مردم، بيرون محل مانده بودند.
به سوى آستارا پرواز كرديم و با تأخير رسيديم. باران خفيفى هم مىباريد. ابتدا براى بازديد از محل انجام پروژه بارانداز رفتيم. سپس ساختمان جديد دانشگاه آزاد اسلامى را افتتاح كرديم. این واحد، بيش از دو هزار دانشجو دارد. سپس در اجتماع مردم، مطابق معمول، قرآن و سرود دانشجويان دانشگاه آزاد و صحبت نماينده و امام جمعه بود. من هم در مورد سياست‌ها، اقدامات و وعدهها صحبت کردم.
بلافاصله به سوى بندر انزلى پرواز كرديم. همه جا روى ساحل، آثار پيشروى آب را ديديم. با تأخير به انزلى رسيديم. با هلىكوپتر، گشتى در اطراف تالاب زديم؛ خيلى وسيع و جالب است. در فضاي بندر فرود آمديم. نماز خوانديم و سوار كشتى ميرزا كوچكخان شديم. گشتى روى دريا زديم. ضمناً ناهار هم صرف كرديم. كشتى لوكس و جالبى است. همراه صرف ناهار، توضيحات كاپيتان كشتى، در مورد سفرهاى دريایى در دریای خزر و عبور از ولگا را شنيديم.
به محل اجلاس رفتيم. در راه، مردم در خيابانها استقبال باشكوهی نمودند. اجتماع بسيار پُرشكوهى هم داشتند. خبر منطقه حراست شده [=آزاد تجاری] انزلى را در سخنرانى دادم؛ خيلى خوشحال شدند.
به منطقه حراست شده رفتيم و بندر را ديديم. در ساختمانى كه نود سال پيش براى بندر ساخته شده، توضيحات دادند. سوار قايقها شدیم و گشتى در تالاب انزلى زديم. دربارة گياه آزولا كه به سرعت در تالاب در حال رشد است و نيز سامان‏دهى تالاب، با حضور مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست و وزارت جهاد سازندگی مذاكره شد. قرار شد تا آخر سال، طرح جامع تكميل شود. مردم اطراف تالاب كه با پيشروى آب دریا، خانه‏هايشان آسيب ديده است، جمع شده بودند و استمداد مى‏كردند.
به فرودگاه رشت پرواز كرديم. نيروهاى نظامى و انتظامى جمع بودند. برايشان صحبت کردم و تشكر نمودم. نماز خوانديم و مصاحبه پايان سفر را انجام دادم. عفت و همراهان هم رسيدند؛ آنها اين روزها در زيباكنار و بعضى شهرها، منجمله ماسوله بودهاند. به سوی تهران پرواز كرديم. ساعت دوازده شب به خانه رسيديم. در هواپيما شام خورده بوديم و فوراً خوابيديم.

* سال74:
از منزل براي افتتاح هشتمين نمايشگاه بين‌المللي كتاب رفتيم. عفت هم آمد. از چند غرفه خارجي و داخلي بازديد كرديم. شركت ناشران داخلي و خارجي و عناوين جديد، بيشتر از سال‌هاي قبل است. ناشران خارجي از دريافت پول كتاب‌هاي خود كه در نمايشگاه قبل فروخته‌اند، راضي‌اند. دولت، سوبسيد[=یارانه] زيادي به كتاب مي‌دهد. اغلب ناشران از كمبود كاغذ در سال 73 شكايت داشتند. در اجتماع ناشران، گزارش آقاي [مصطفی] ميرسليم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] و آقاي [احمد] مسجد جامعي را شنيديم و لوح‌هاي تقدير را داديم و صحبت كردم. به دفترم رفتم. آقاي [محمود] واعظي، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه] آمد. گزارش سفر به روسيه و آسياي ميانه را داد. مصاحبه‌اي با تلويزيون ABC آمريكا داشتم . به نظرم قصدش بد نبود و مي‌خواست نظرات ما روشن شود. عصر شوراي اقتصاد جلسه با چند مصوبه داشت.
آقاي [علی] فلاحيان اطلاع داد، شيخ علي تهراني كه در يكي از مراكز اطلاعات در كرمانشاه بازداشت بوده، از دست مأمورين در رفته و خودش را به تهران رسانده و اينجا در خانه آقانظام الهي دستگير و به كرمانشاه عودت داده شده است. پيشنهاد داشت كه خبر تسليم‏شدنش را بدهند؛ گفتم به رهبري مربوط است.

* سال75:
ساعت هشت و نیم صبح به دفتر ریيس‏جمهور تركمنستان رفتيم. همه رؤساى جمهور کشورهای عضو [سازمان همکاری اقتصادی] اكو آمدند. در جلسه كوتاهى، به خاطر عجله بعضى‌ها، براى مراجعت تصميم گرفتيم، اجلاس را امروز تمام كنيم؛ قبلاً بنا بود دو روزه باشد. از آنجا به پارك ملى رفتيم و هر يك، درختى غرس كرديم. گفت ده هزار درخت هم توسط ايران با هماهنگي مهدي، به پارك ملي اهدا شده است.
به سالن محل برگزارى جلسات اكو که اخيراً ساخته‌اند، رفتيم. مطابق عُرف جارى، آقاى [صفرمراد] نيازاُف به عنوان ریيس اجلاس انتخاب شد و جلسه آينده براى رؤساى ديگر، قرار شد در آلماتى [پایتخت قزاقستان] باشد. قبلاً با آقاى [نورسلطان] نظربايف، توافق كرده بوديم. مطابق معمول تمام رؤسا سخنرانى داشتند؛ معمولاً مكرر و شبيه به هم كه خسته‏كننده است. من در صحبتم، مسایل سياسى جهان و منطقه را مطرح كردم و به آمريكا و اسرایيل هم حمله كردم كه آقاى [اسلام] كريم‏اُف، [رییس‏جمهور اُزبکستان]، در صحبتش گفت، اگر اكو بخواهد به مسایل سياسى بپردازد، اُزبكستان از عضويت آن استعفا مى‌دهد. تا ظهر طول كشيد. بعد از ناهار و نماز و استراحت و تجديد جلسه، تا ساعت سه و نیم بعد از ظهر به خاطر تأخير [سلیمان] دميرل، [رییس جمهور ترکیه] و [فاروق] لغارى، [رییس‏جمهور پاکستان]، بيانيه و پيشنهادها تصويب شد.در جلسه مصاحبه مطبوعاتي شركت كرديم. بيشتر سئوالات از من بود و مسأله اعتراض صبح آقاى كريم‏اُف، توسط خبرنگاران دامن زده و به بحث گذاشته شد. نتيجه به ضرر آقاى كريم‌اُف شد. جمع‌بندى اين شد كه اگر چه اكو سازمان اقتصادى است، ولى مواضع و نظرات سياسى هم در اجلاس‌هاى آن به بحث و تبادل نظر گذارده مى‌شود؛ بدون تصميم‌گيرى.
در محل اجلاس اكو، با آقاى دميرل، ملاقات داشتيم. از علت قرارداد اخيرشان با اسرایيل معترضانه پرسيدم؛ جواب درستى نداشت. دربارة مسأله كاميون‌هاى حامل سلاح قاچاق در تركيه كه گفته شده از ايران به سوى سوريه مى‌رفته‌اند، مذاكره كرديم. به خاطر تبليغات نادرست، طلبكارى نمودم؛ مجموعاً مذاكرات دوستانه بود.
به مقر برگشتيم. آقاى حيدر علي‏اف، ریيس‏جمهور آذربايجان آمد. بيشتر دربارة علل سردى روابط در ماه‌هاى اخير صحبت شد. وقت تمام شد و مذاكرات را در اتومبيل، در مسير و محل ضيافت شام ادامه داديم و آنجا هم صندلي‏اش را عوض كرد و كنار من آمد. بالاخره قرار شد، بدون پرداخت به مسایل گذشته، در آينده جبران شود.
شام مجللى با غذاهاى خوب و متنوع و دسته‌هاى موزيك داشتند. به مقر برگشتيم. آقاى [برهان‏الدین] ربانى، [رییس‏جمهور افغانستان] آمد. براى برق كابل و كمبود مواد غذايى استمداد كرد. قرار شد كمك كنيم؛ گرچه به خاطر امضاى توافق‏نامه نمايشى بين اُزبكستان و تركمنستان و پاكستان و افغانستان، در مورد عبور خط لوله گاز و جلسه مصاحبه مطبوعاتى، نمى‌خواستم زياد گرم بگيرم. با خستگى خوابيدم