گروه جامعه: رنگ به صورت ندارد؛ سرش را پایین انداخته؛ و غرق در سکوت است قبلتر او را دیدهام زمانی در مترو فال حافظ ميفروخت؛ بعضی روزها هم اجناسی را سر چهار راهها ميفروشد که به کار هیچکس نمی آید؛ چند روزی پیدایش نبود وقتی از او علت غیبتش را ميپرسم بدون آنکه نگاهم کند با صدایی خفه ميگویید: من گم شده بودم.
دیگر تکراری شده این داستان بی فرجام و نا به سامان کودکان کار و کم کاری سازمانهاي مسوول در ساماندهی آنها؛ با وجود همه این تکرارها و گوشزدها نه تنها هیچ راه حل منطقی برای کم رنگ کردن این آسیب ارائه نمی شود بلکه هر بار این کودکان وارد فاز جدیدی از مشکلات خواهند شد.
این بار بحث بر سر کودکان کاری است که برای رفع احتیاجات خانواده با کولهاي پر از درد به خیابان ميآیند اما ناگهان در گرد و غبار این شهر پر آسیب گم ميشوند. بعضی از این کودکان بعد از چند روز خسته و آشفته حال برمی گردند و از حال روز شان ميشود فهمید که تنها جسم خستهاي را با خود آورده اند و روح؛ روان و آینده آنها برای همیشه گم شده است. درد نامه آنها از روزهای گم شدن حاکی از آزار و اذیتهاي افراد منحرف و بیماریست که تا ابد کابوس شب و روز این کودکان خواهند بود.
اما بخش دیگری از کودکان کار که در خیابانهاي شهر گم ميشوند دیگر هیچگاه اثری از آنها یافت نمی شود احمد 10 ساله همان واکسی گمشده در خیابان هاشمی تهران که به مدد سازمانهاي غیر دولتی حوزه کودکان عکسها و نحوه گم شدنش رسانهاي شد جای بساط کفاشی اش در گوشه دنج خیابان خالیست او هنوز هم بزرگترین غایب این خیابان است.
از این دست کودکان کم نیستند کمی از شهر تهران که فاصله بگیرید به سمت جنوب شرق شهر انتهای خاوران؛ ابتدای پاکدشت (همان جا که روزی بیجه را پرورش داده بود) بروید و از خانههاي کارگری حوالی کورههاي آجر پزی کمی پرس و جو کنید به شما خبر از گم شدن کارگران خردسال و نوجوانی ميدهند که صبح برای کار درکارگاه آجر پزی از خانه خارج شدند اما دیگر هیچگاه به خانه بازنگشتند
شاید هنوز وقت آن نرسیده که بهزیستی طرح جامع و کارشناسی شدهاي را طراحی و اجرا نماید تا کودکان کار با شنیدن نام این سازمان دچار ترس و واهمه نشوند. شاید برای شهردارمان نصب بیلبوردهای «با یک گل بهار نمیشود» مهم تر از خزان زودرس کودکان کار باشد شاید شهرداری روزی به صراحت بگویید بودجه اختصاصی این سازمان برای کودکان کار در کجا و چگونه هزینه ميشود؟!؛ شاید هنوز هشدارها؛ گفتنها به مرحله بحرانی نرسیده است. شاید کودکان کار در اختلافات سیاسی؛ جناحی گم شده باشند و شاید...!
سید محمد هادی شریعتی(فعال حقوق کودکان)