چطور میشود؛ یک دانشآموز با شهریه 20 میلیون تومانی در مدرسهای با مجهزترین امکانات درس بخواند، اما دانشآموز دیگری حتی هزینه خرید لوازم مورد نیاز رفتن به مدرسه را نداشته باشد و یا به دلیل فقرزدگی خانوادهاش محروم از تحصیل باشد و در نهایت کودک کار شود؟ چطور میشود؛ خانوادهای بیدغدغه فرزندش را به این مدارس بفرستد و در مقابل خانوادهای دیگر در منطقهای فقرزده و محروم از امکانات، فرزندش را هر روز با دغدغه بیپولی و ترس از اینکه مبادا مدرسه پولی طلب کند و او شرمنده فرزندش شود، بگذراند؟
- در اوایل سال تحصیلی 93-94 بود که آموزش و پرورش اقدام به واگذاری برخی مدارس دولتی به بخش خصوصی کرد. اقدامی که همچنان ادامه دارد و هنوز هم انتقادات و بیم خصوصیسازی در آموزش و پرورش میرود. البته در اینباره وزیر آموزش و پرورش بارها اعلام کرده است، «آموزش و پرورش توسعه مشارکتها را دنبال میکند، اما برخیها فکر میکنند؛ مدارس را میخواهیم، خصوصیسازی کنیم»، اما آیا روند پیش رو نشان میدهد؛ توسعه مدارس غیردولتی و واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوصی چیزی غیر از هزینهکرد بیشتر از جیب مردم برای آموزش است؟
مدارس غیردولتی پوزخندزنان، قانون را دور میزنند
چرا باید مدارس دولتی از پایین بودن و عدم واریز سرانه دانشآموزی گله کنند و بگویند؛ مدرسه با این سرانهها و این پولها نمیچرخد و مجبور هستیم از مشارکت اولیا استفاده کنیم و در سوی دیگر برخی مدارس غیردولتی پوز خندزنان به قانون، بیقانونی را پیشه خود میکنند و شهریههای مصوب را پشتسر میگذارند و اعداد و ارقام را به واسطه برگزاری کلاس فوق برنامه و بهای اجاره به سلیقه خود تغییر میدهند! چرا باید در شرایطی که بسیاری از کلاسهای درسی کشور حتی نیمکت مناسب ندارند، ردیف مستقلی در بودجه دولت برای کمک به مدارس غیردولتی درنظر گرفته شود؟ آیا این موضوع باعث نمیشود؛ مدارس محروم در سایه این توجه، روز به روز به محرومیتشان اضافه شود؟
یک پژوهشگر: اختصاص ردیف بودجه از بیتالمال برای حمایت از مدارس غیردولتی
هاشمخانی؛ پژوهشگر اقتصاد اجتماعی در همین رابطه در تحلیل کارشناسی خود اختصاص ردیف بودجه به مدارس غیردولتی را درحالیکه حداقلِ امکانات از مدارس محروم دریغ شده است، نقضکننده عدالت عنوان میکند. او میگوید: مایه تاسف بسیار است که ردیف مستقلی در بودجه دولت برای کمک به مدارس غیردولتی درنظر گرفته شده است. از طرف دیگر برخی از نهادهای دولتی و شبهدولتی هم امکانات مختلف بهویژه زمین رایگان در اختیار تاسیسکنندگان مدارس غیردولتی قرار میدهند، درحالیکه حتی ارایه شیر رایگان در مدارس مناطق محروم کشور را به بهانه کمبود بودجه قطع میکنیم، بنابراین اختصاص ردیف بودجه از بیتالمال برای حمایت از مدارس غیردولتی، بهمنزله دریغ کردن بودجه از مدارس محروم است و قطعا نقضکننده عدالت خواهد بود.
شاید منطقی باشد که مدارس غیردولتی برای خانوادهها قابل قبولتر از مدارس دولتی باشد، چرا که در مقایسه با مدارس دولتی که معلمان و مدیران وقت حوصله کمتری برای دانشآموز دارند و اغلب کلاسها به جهت تعداد زیاد دانشآموز درحال انفجار است، غیردولتیها به جهت وجاهت اجتماعی و حرمتداری کارکنان این مدارس و تقویت حافظه محوری و همچنین وجاهت کاذب ناشی از نمرهدهی بالا در این مدارس آنهم به دلیل شهریههایی که میگیرند، بیشتر مورد پسند واقع میشوند. این درحالیست که به گفته کارشناسان صرفا این دلایل نمیتواند؛ نشاندهنده کارآمدی این مدارس باشد و در عمل به جامعهپذیری دانشآموز کمک کند.
استاد دانشگاه: کیفیت آموزشی در مدارس غیردولتی هم مناسب نیست
اصغر مهاجری؛ استاد دانشگاه و کارشناس آموزشی معتقد است؛ نظامهای آموزشی که مبتنی بر شهریهمداری هستند، به لحاظ کیفیت آموزشی خیلی خدمات مناسبی نمیدهند و فاصله میان این مدارس را در ۳ بخش تفکیک می کند. نخست؛ حرمتداری دانشآموزان توسط کادر این مدارس و حفظ شان اجتماعی دانشآموز که بسیار حائز اهمیت است که در این مدارس به خوبی اجرا میشود و این شرایط به لحاظ تربیتی روی دانشآموزان بسیار تاثیرگذار است. این استاد دانشگاه دومین تفکیک میان این مدارس را نمرهدهی معلمان به دانشآموزان میداند و میگوید: معمولا مدارس شهریه محور برای اینکه شهریه بگیرند، براساس پژوهشهای ما نمرهها و معدلها بالاست که ممکن است؛ وجاهت کاذب برای دانش آموزان ایجاد کند، ولی این نمره نشاندهنده توان فهم و دانش و بینش و مهارت فرد نیست.
به کما رفتن بهره هوشی محرومان در پی نابرابری آموزشی
این کارشناس آموزشی در ادامه به این موضوع اشاره میکند که مدارسِ شهریه محور، متناسب با شهریههایشان شرایط تقویت حافظه محوری، تستزنی و کنکور قبول شدن را بیشتر دارند که البته از جهاتی خطرناک است. این شرایط موجب میشود که در ادامه تحصیلات دانشگاهی، مدارسِ شهریهمحور بهطور میانگین موفقتر عمل کنند، اما در عمل و به لحاظ کیفیت آموزشی که انسان را جامعهپذیر میکند، تفاوت زیاد نیست و عزیزان ما در کادر آموزشی شهریه محور، خیلی ظرفیت و توانمندی آموزشی ندارند یا به کار نمیبندند.
وی در تشریح پیامدهای این نابرابری میگوید: این نابرابری دودش به چشم همه افراد جامعه میرود و صدای برخی هم درآمده که در آینده صدای بیشتری نیز در خواهد آمد و به نوعی اعتراضات شدت خواهد یافت. فرسایش سرمایه اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی عمودی بهجای سرمایه اجتماعی افقی، ایجاد فاصلههای طبقاتی و نگرشهای منفی طبقات به همدیگر، به کما رفتن بهره هوشی و استعداهای بالقوه که متعلق به گروههای محروم جامعه است و خالی شدن شرایط شایستهای که افراد به دلیل عدم توزیع عادلانه به آن دست پیدا کنند، از پیامدهای این نابرابری محسوب میشود.
توجه به غیردولتیها و غفلت از اصل 30 قانون اساسی
بهنظر میرسد؛ "معدل بالا"، "آزمون ورودی" و" شهریههای میلیونی" مثلث مدارس غیردولتی را تشکیل میدهند که 2 ضلع این مثلث نیازمند بررسی کارشناسی و نقد است، آیا کلاسهای فوق برنامه و اجارهبها، شهریههای میلیونی و سود ناشی از آن برای موسسان را توجیه میکند؟ آیا نباید در راستای اجرایی کردن هرچه بهتر اصل 30 قانون اساسی که میگوید: «دولت موظف است؛ وسایل آموزشوپرورش را رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد» کانون توجه را بیشتر به سمتوسوی مدارس دولتی چه از لحاظ افزایش حقوق و مزایای معلمان به منظور افزایش انگیزه برای تدریس و چه از لحاظ تجهیز مدارس به امکانات و تکنولوژی ببریم؟
هشدار یک نماینده مجلس: مردم برای رتف و فتق امور درسی فرزندانشان با مشکل مواجهند
علیرضا سلیمی؛ نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به مستنداتی درخصوص اخذ شهریههای 20 میلیون تومانی در مدارس غیردولتی، میگوید: درحال حاضر شاهد هستیم، عدهای از ما بهتران از همه امکانات استفاده میکنند، درحالیکه عموم مردم با مشکلات عدیدهای برای رتق و فتق امور درسی فرزندانشان مواجه هستند؛ به طوری که امروز حتی برخی خانوادهها توان تهیه کیف و کفش بچههای خود را ندارند و در مقابل برخی افراد اینگونه شهریههای میلیونی را میپردازند.
کمکاری معلمان در ساعات رسمی و تحت فشار قرار دادن خانوادهها برای کلاس فوقبرنامه
او از سوی دیگر به نکته قابل توجهی اشاره میکند که در صورت بیتوجهی به آن در آینده نظام آموزشی را به ورطه نابودی خواهد کشاند. سلیمی به کمکاری برخی معلمان در ساعات رسمی و تحت فشار قرار دادن خانوادهها برای کلاس فوق برنامه در مدارس دولتی اشاره میکند و میگوید: متاسفانه باید اذعان کنم که برخی از معلمان سر کلاس انگیزه لازم را ندارند و منشا بخشی از این عدم انگیزه، مشکلات مالی است. دوم بحث جایگاه اجتماعی است و نکته سوم این است که در پارهای از موارد ولو اندک، برخی معلمان برای سوءاستفاده از بچهها کمکاری میکنند.
سلیمی در توضیح این مطلب اضافه کرد: برخی از معلمان در ساعت رسمی تلاش چندانی برای یادگیری دانشآموزان انجام نمیدهند و در مقابل برای برگزاری کلاسهای فوقالعاده از خانوادهها درخواست پول میکنند؛ به نظر میرسد؛ این کمفروشی معلمان در سر کلاس، برای خالی کردن جیب اولیاست. البته با این وجود که این موارد اندک است، اما دردی است که امروز وجود دارد و قابل کتمان نیست که اگر کتمان کنیم، چیزی اصلاح نمیشود؛ باید دقت کرد که این نقیصه جبران شود.
در کلانشهرها اینکه عدهای بیدغدغه فرزندشان را با شهریههای میلیونی در مدارس غیردولتی که به گمان خودشان دارای کیفیت بالاتری هستند، ثبتنام میکنند و عدهای در محرومترین مناطق حتی توان پرداخت نازلترین هزینهها در مدارس دولتی را ندارند، آیا این خود نقضکننده عدالت آموزشی نیست؟ مدارس غیردولتی در اواخر دهه 60 راهاندازی شد تا به آموزشوپرورش کمک کرده باشند، اما امروز این مدارس شهریههای سنگینی در مقاطع مختلف تحصیلی دریافت میکنند و خود به نوعی چالش مبدل شده است، هیچ کس با تاسیس مدارس غیردولتی مخالف نیست، اما آیا نباید فکری کرد تا گسترش این مدارس به شکاف طبقاتی بیشتر آموزشی دامن نزند؟