گروه فرهنگی: امیرحسن چهلتن در رمان تازه خود با نام «عاشقیت در قاهره» که به آلمانی منتشر شده، بار دیگر نقبی به تاریخ معاصر ایران و خاورمیانه زده است.
«عاشقیت در قاهره» به زبان آلمانی ترجمه و منتشر شده است و اطلاعی از تدارک برای انتشار آن به فارسی در دست نیست، سرنوشتی که در مورد برخی دیگر از آثار چهلتن هم رقم خورده است. خواننده آلمانی البته ورای مسائل عمومی در ارتباط با ایران توجه و حساسیتی منحصر به فرد به دوران شاه دارد که از ازدواج دوم او (پش از فوزیه) با ثریا اسنفدیاری، نیمی آلمانی و نیمی ایرانی ناشی میشود.
برای این دسته از خوانندگان، کتاب جدید چهلتن شاید نقبی تازه به جنبههای ناآشنای زندگی حاکم ایران در سالهای پیش از انقلاب و نیز شناخت جنبههای تازهای از حیات ساسی و فرهنگی ایران و خاورمیانه باشد. «عاشقیت در قاهره» یا «یک عشق در قاهره» (Eine Liebe in Kairo) را انتشاراتی بک در آلمان در ۳۸۰ صفحه منتشر کرده و نسخه چاپی آن هم ۲۵ یورو است.
ماجرای رمان
حبیب حسینیفرد در گزارشی از این رمان در رادیو فردا نوشت: ماجراهای رسمی و شخصی دپیلمات اعزامی ایران به مصر و رویدادها و اتفاقاتی که در ارتباط با مأموریت سهگانه او و مناسبات شخصیاش شکل میگیرند محملی برای این نقب است. شخصیت محوری در «عاشقیت در قاهره»، رمان تازه امیرحسین چهلتن، دیپلماتی ایرانی و حدوداً ۵۰ ساله است که سال ۱۹۴۷ با مأموریتهای چندگانه سفیر ایران در قاهره میشود.
زمان اعزام سفیر هنگامی است که شعلههای جنگ جهانی دوم دو سالی است که فروخفتهاند، ولی در منطقه فلسطین تازه جنگ میان اسرائیلیها و فلسطینیها شعلهور شده و موضوع تشکیل کشور اسرائیل و حدود و ثغور آن و نسبتش با حاکمیت و کشور احتمالی فلسطینیها هم موضوع چالش و تنش.
سفیر هم در بطن و متن مأموریتهای خود به نظاره بیطرفانه این جنگ و مسائل حاشیهای آن هم مشغول است، جنگی که روایت چهلتن از آن که درک و دریافتهای معشوقه سفیر هم مایهها و جنبههایی متفاوت را به آن وارد میکند روایتی پروپیمان میشود و در عین حال به خواننده هم یادآور میشوند که چرا این جنگ همچنان جنگ جاری و ساری است.
دیپلمات ایرانی که تا آخر رمان بینام میماند و صرفاً با نام «سفیر» از او یاد میشود، مأموریت دارد که فوزیه، خواهر پادشاه مصر که از سال ۱۹۳۹ همسر محمدرضاشاه است و حالا دو سالی است به عنوان قهر به پیش خانواده خویش برگشته را برای آشتی به تهران برگرداند، در حالی که فوزیه خواهان طلاق است.
مأموریت دیگر سفیر این است که ترتیب انتقال جسد رضاشاه را به ایران بدهد که سه سال پیش در آفریقای جنوبی درگذشته و پیکرش حالا در قاهره نگهداری میشود و به نوعی، گروگان رضایت دربار ایران به طلاق فوزیه است. احیای رابطه میان ایران و عربستان که حالا چهار سالی است قطع شده نیز مأموریت سوم سفیر است.
دپیلمات البته خود هم اهل ماجراجوییهای عاشقانه و میدان دادن به هوا و هوس است و در قاهره به سکینه، زن یهودی آمریکایی مسلمانشده و همسر یک پرفسور فلسفه اهل هند، دل میبازد. اندیشهها و افکار ضدغربی پرفسور هم در رمان موضوع بحث و پرداخت هستند.
آشنایی سفیر با سکینه در قاهره البته فیالبداهه و ابتدا به ساکن نیست. این دو حدود پانزده سال پیش در پاریس با هم آشنا میشوند. سکینه در آن زمان دانشجوی زبان سانسکریت است و شیفته «الهامات و معنویات» در فرهنگ شرق. سفیر اما با فرهنگ و اندیشههای غربی دمخور است و گرچه سکینه به لحاظ زیبایی دل او را برده، ولی نظر خوشی نسبت به دیدگاهها و گرایشهای او ندارد. سفیر از این هم دلخور و ناخشنود است که چرا سکینه با پروفسوری بسیار پیرتر از خود نرد عشق میبازد.
حالا که آنها در قاهره دوباره یکدیگر را پیدا میکنند، سکینه ۴۰ ساله است و همسر رسمی پروفسور و صاحب یک دختر از او. اینها اما مانعی برای ورود ماجراجویانه سفیر در رابطهای عاشقانه با سکینه نمیشود، رابطهای نه روان و عاری از تنش.
چهلتن در ترسیم و توصیفات خود از قاهره دائماً ذهن خواننده را درگیر این واقعیت میکند که شهری در آن زمان عقبمانده و در حال ورود به تب و تاب مدرنیسم و نوسازی، در عین حال روادار است و کانون اشتراکات و همزیستی تاریخی مسلمانان و یهودیان، همچون بسیاری از گوشههای دیگر خاورمیانه؛ امری که حالا غریب مینماید.
نقبی داستانی به تاریخ معاصر ایران که بر سالهای ابتدایی به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی و تأثیرات بعدی آن متمرکز است و نیز توصیف مقدمات و منشاهای تنشی که در بیش از ۷۰ سال گذشته میان اعراب و اسرائیل جریان داشته از جمله اجزای برجسته رمان را تشکیل میدهند.
نقبی به سرنوشت یهودیان در خاورمیانه و ماجراهای شیوع طاعون در آن سالها در این منطقه، و همچنین ارائه تصاویری از چند زن خودآگاه که سفیر شاخص به شخصیتی آلوده به نگرشهای مردسالارانه، نژادپرستانه و مایههای از نیرنگ و شارلاتانیسم را به چالش میکشند هم، کم و بیش در رمان موفق از کار درآمدهاند، هر چند که پارهای ضعفها در چفتوبستهای رمان و تنوع مسائل و تمهای درون آن از وجه و ارزشهای داستانی رمان اینجا و آنجا فروکاستهاند.
چهلتن که رمانهای چندگانهاش عمدتاً بر وجوهی از تاریخ ایران در دو سه قرن گذشته و به خصوص در دوران معاصر و مسائل پیش و پس از انقلاب متمرکز هستند و نقب به زیر و بم فرآیندهای اجتماعی و فرهنگی و معماری در تهران و برخی از شهرهای دیگر ایران نیز در کانون توجه و پرداخت او قرار دارند، در رمان جدید خود هم کم و بیش سراغ همین مسائل میرود، ولو که تمرکز در اینجا بر قاهره و برخی دیگر از شهرهای خاورمیانه است.
مأموریتیهای ناموفق، رمانی نسبتاً موفق
سفیر در هر سه مأموریتش لزوماً موفق از کار درنمیآید، و چهلتن هم گرهافکنی زیادی در متن رمان ندارد که خواننده برای گشودن آنها کتاب را تا آخر زمین نگذارد یا اشراف به ماجرای پایانی رمان و نوع پایانبندی آن برایش وسوسهانگیز باشد.
شخصیت محوری رمان هم برای خواننده شاید کمتر حسآمیز و مقبول باشد، منتهی با فعالیتها و مناسبات و دیدارها و ماجراهای خود، چه در حوزه سفارت و چه در کاخها و در دیدارهای رسمی و چه در مناسبات خصوصیاش خواننده را تا آخر به دنبال خود میکشد و آمیزهای از عشق و اروتیسم و سیاست کتاب را برایش را پرکشش میکند. سفیر در پایان کتاب باید به جای دیگری برود و خواننده هم حالا شاید راضی است که میتواند کتاب دیگری را شروع کند.
چهلتن در رمان خود در فرازهای حاشیهای هم، از تداعی و قرینهسازیها با وضعیتها و شرایط کنونی غافل نیست. او هم رشته سخن را به نخستوزیر مصر و نگاهش به رابطه با ایران در سایه اختلافات بر سر موجودیت اسرائیل میدهد و هم سفیر را به دیدار مفتی اعظم بیتالمقدس میفرستد که معتقد است «دموکراسی و نظام پارلمانی به درد منطقه ما نمیخورد»، اندیشه و سخنی که همچنان ملکه ذهن بخشهایی از اخلاف معمم و مکلای مفتی در منطقه ماست و در کنار معضلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اثر بازدارنده کمی در ممانعت از رشد و قوام این پدیدهها در منطقه ندارد.