گروه بینالملل
ترجمه: فرید هاب
وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، علا علاوی فقط ۱۳ سال داشت و در حومهی بغداد زندگی میکرد. این بچه آدم تیزهوشی بود و هوش بالایی در یادگیری داشت. عموش پیشنهاد کرده بود که یه زبان خارجی یاد بگیره و همین هم باعث شد سالها بعد مسیر زندگیش بالکل عوض بشه.
علاوی ۱۸ سالش که شد، برای شغل مترجمی ارتش امریکا در عراق ثبت نام کرد. زبانش عالی نبود ولی ذهن روشن و گیرایی داشت. آرزو داشت بره دنبال پزشکی ولی شرایط کشور اجازه نمیداد. درخواست پذیرشش قبول شد و در پایگاه هوای رشید در بغداد شد مترجم آمریکاییها.
پول خوبی گیرش میومد. ماهی ۱۳۵۰ دلار بهش میدادن و البته شغل خطرناکی هم داشت. القاعده اون موقع عراقیهایی که برای آمریکا کار میکردن رو به اشکال نافرم و خطرناکی از بین میبرد. از نظر اونها این کار خیانت بود. القاعده یکی از دوستانش رو بسته بود به یک پیکاپ و اون رو تو خیابونها کشیده بود.
اما بهرحال کارش رو دوست داشت و البته آپشن چشمگیر دیگری هم نداشت. کارش هم سخت بود. بعضی وقتا تو درگیریها گیر میافتاد و خطر مرگ همیشه همراش بود. از اون سمت، آمریکاییها هم دوستش داشتن. این پسر انقدر فیلم هالیوود دیده بود که تا حد خوبی فرهنگ اینا رو بلد شده بود.
در پایگاه آمریکاییها، فروش استرویدها شایع بود. به قول یکی، خریدش از کوکاکولا هم راحتتر بود. علاوی هم وقت گیر میاورد از این چیزا میفروخت تا اینکه یه جا فهمیدن و عذرش رو از پایگاه خواستن. یکی دو ماه بیکار موند ولی دوباره شد مترجم یه پایگاه دیگه که کارش تعمیرات پایگاهها بود.
اینجا کارش این بود که پشت کامپیوتر مینشست و دستورالعملهای نگهداری اون پایگاهها رو به زبان عربی ترجمه میکرد. علاوی شیفتهی کامپیوتر بود و کنجکاوی هم باعث میشد زیاد سر و گوشش بجنبه. ۱۴ ساله بود که خودش یک سری قطعه رو جدا جدا خریده بود و یه کیس سوار کرده بود.
اینجا به قول خودش کارش خستهکننده و ملالآور بود اما از اون تایم استفاده میکرد که کار هک کردن و کدنویسی رو یاد بگیره. یه بار اکانت مسئولش رو هک کرده بود و ایمیلهاش با یه معشوقهش رو فرستاده بود برای زنش (هرچند بعدا گفت من نکردم). اما خورهی کامپیوتر شده بود تو این پایگاه.
بیرون از پایگاه هم فعال بود. اون وقتا سایت Iraqiaa.com رو تاسیس کرد. کارش هاستینگ بود و کنارش طراحی وبسایت هم انجام میداد. در اوج کارش ماهی ۵ هزار دلاری درآمد داشت. این مترجمای آمریکایی تحت لوای یک طرحی، بعد از اتمام دورهشون میتونن برن آمریکا زندگی کنن،
علاوی هم هرچند اوایل مردد بود اما چون همه دوستاش رفته بودن، اینم سال ۲۰۱۲ پاشد رفت آمریکا. تو سن آنتونیوی تگزاس ساکن شد و یه خونه اجاره کرد و شروع کرد درس خوندن. توی یک کارگاه درسازی هم اپراتور یک دستگاه شده بود و اینطوری خرج خودش رو در میاورد.
اما پول کافی نبود. نمیتونست خرج دانشگاه رو بده و اجاره رو هم کم میاورد. اون موقعا تو خونهای بود که صاحبش زیاد اهل پارتی گرفتن بود. اونجا با وید و علف و این چیزا آشنا شده بود و به مرور یاد گرفت که چطور تو پارتیها علف بفروشه. اینم یه کمک هزینه بود براش.
سال ۲۰۱۴ خیلی بیپول و درمانده شد. از خونه انداختنش بیرون و برای مدتها تو ماشینش زندگی میکرد. سال بعدش پلیس آمریکا بخاطر حمل حدود ده گرم کوکائین و ۱۰۰ تا قرص زاناکس گرفتنش. چون سو پیشینه نداشت، برای مدتی کار Community service انجام داد و بعد ولش کردن.
همین سالها بود که با دارک وب آشنا شده بود و شنیده بود سایتی وجود داره به اسم AlphaBay که تو دارک وب میتونی باهاش مواد خرید و فروش کنی. ایده جالبی بود براش و میخواست کاری که قبلا شخصی انجم میداد رو ببره به حوزهی آنلاین و بازارش رو بزرگتر و بزرگتر کنه.
تو آلفای بی عضو شد و اکانتی به اسم Dopeboy210 ساخت. علاوی خودش مواد تولید میکرد. ذهن بازی تو این کار داشت. ترکیبات رو از بازار میخرید و قرص میساخت. از ایبی گرفته تا بازار سیاه، همه جور موادی رو پیدا میکرد و اونا رو با هم ترکیب میکرد.
آلفابی هم بعد از سیلک رود اومد و از بزرگترین بازارهای دارک وب بود. مابین سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ تراکنش کریپتوی این سایت حدود یک میلیارد دلار بود. اما علاوی کارش اینجا گرفته بود. پیجش رو نیگاه میکردی حدود ۸۰ محصول برای فروش داشت! محصول تاپش هم X50 Xanax بود که بدجور گرفت براش.
علاوی میومد متامفتامین رو با یه سری مواد شیمیایی ترکیب میکرد و قرصهایی شبیه به Adderall و زاناکس میساخت. این مادهی جدید اون پارتیروهایی که میخواستن کل شب رو بترکونن به خودش جذب کرد. بعدا حتی قرص OxyContin رو هم با فنتالینی که از چین خریده بود خواست فیک کنه و بسازه.
اواخر سالهای ۲۰۱۵ بود که این قرصهای فیک Adderall به تمامی خوابگاهها و پانسیونهای دانشگاه سن آنتونیو نفوذ کرده بود و اوردوز با سرعتی حیرتانگیز زیاد شده بود. اومدن بررسی کردن دیدن این قرص با متامفتامین قاطیه و دلیل این همه اوردوز هم همینه.
بس از ماهها بررسی و مشاهده شواهد و مدارک، DEA به این نتیجه رسید که یک فرد خاورمیانهای به اسم علا علاوی باعث و بانیه تولید و توزیع این قرص خطرناکه. نرخ رشد اوردوز خیلی بالا رفته بود و از ۱۶۶۳ کیس در ۲۰۱۱ به ۱۸۳۵۵ کیس در ۲۰۱۶ رسیده بود.
علا علاوی شده بود یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و همچنین توزیع کننده مواد مخدر در آمریکا. DEA در طرحهایی ضربتی همه دیلرهای سطح شهر رو جمع کرده بود اما مقابله با سایت آلفابی و اکانت Dopeboy210 به این راحتی نبود. DEA به همراهی دانشگاه سن آنتونیو تیمی رو تشکیل داد برای ردیابی علاوی.
وقتی اکانتش روی توی آلفابی دیدن، همچنین ریویوها و حرف و حدیثهایی که بود، تازه متوجه شدن که با یک غول طرفن. علاوی از بزرگترین خردهفروشهای منطقه بود. برای اثبات اینکه علاوی پشت این اکانته، مجبور بودن با مدرک ثابت کنن که اون اکانت رو خود علاوی مدیریت میکنه. و برای انجام این کار
بیت کوین تهیه کردن برای سفارش جنس. در حقیقت آدرس علاوی رو بلد بودن اما باید ثابت میکردن که صاحب این اکانت شخص خودشه. برای این کار حتی روی تلفن و ماشین علاوی هم شنود گذاشتن تا دقیقتر پیگیر کارهاش بشن. مقداری قرص و کمی کوکائین سفارش دادن به آدرس یک صندوق پستی در دانشگاه.
اون بخش DEA سابقهی خرید از دارک وب رو نداشت و این اولین بار بود همچین کاری میکردن. فعلا میخواستن پروسهی کار رو یاد بگیرن. اواسط ۲۰۱۶ علاوی دیگه خیلی پولدار شده بود. یه مازراتی GranTurismo خریده بود که حدود ۵۰ هزار دلار قیمت داشت.
در جنوب سن آنتونیو یک خونهی دو طبقه خریده بود. ماشینهای زیادی داشت البته و یه بار که یکی از این ماشینا رو برده بود تعمیرگاه، وقتی جک زده بودن زیرش، نظر مکانیک به یک دستگاه جلب شد. فوری فهمیدن که یک ردیابه و علاوی دوزاریش افتاده بود. اما پنیک نکرد و به کارش ادامه داد.
علاوی غرق در یک زندگی لاکچری شده بود. فروشگاه تاسیس میکرد، رستوران میزد، و با یات مسافرت میرفت. طی همین سال ۲۰۱۶ قرصهای تهیه شده توسط علاوی که حاوی فنتالین بود خیلیها رو دچار اوردوز و مرگ کرد. قضیه یک بحران ملی شده بود در آمریکا.
روز هفدهم می همون سال، چند پلیس DEA در لباس تعمیرکاران با جلیقهی زرد رفتن جلو خونهش. برق رو قطع کردن و گفتن اومدیم درستش کنیم. قطعی برق در اون تایم در سن آنتونیو یعنی اینکه خونه تبدیل به کوره میشه. چند پلیس هم از دور منطقه رو میپاییدن.
نیروی ضربت پلیس یک دستور فوری داشت که فنتالین رو در اسرع وقت و به هر قیمتی از بین ببرن چون مادهی بسیار خطرناکیه. اون خونه متصل بود به کارگاهی که حدس میزدن اون مواد اونجا ساخته میشه. زنگ زدن، کسی جواب نداد. وارد شدن.
با گشتی در خونه کلی مدرک به درد بخور پیدا کردن: کلی جعبه که آدرسی از چین داشت و مواد از اونجا تهیه شده بود، ۵۰۰ گرم پودر فنتالین، ۵۰۰ گرم متامفتامین، ۵۰۰ گرم کوکائین، ۱۰ کیلو قرص فیک اوکسی کانتین (شبیه ترامادول) و ۵ کیلو قرص زاناکس تقلبی. کلی لوازم ساخت و حتی اسلحه و مهمات.
علاوی و دوستاش بیرون بودن و اصلا خبر نداشتن. با ماشین نزدیک خونه شدن و از دور دیدن که پلیس محوطه رو قرق کرده. زدن رو ترمز و اینجا بود که علاوی برای اولین بار وحشت کرد. به دوستاش میگفت: It's over. I'm fucked. تو ذهنش این برنامه بود که فرار کنه مکزیک و بعدش عراق.
اما خب فعلا این کارا شدنی نبود. برای دو سه هفتهای رفت به ایالتای دیگه و گم و گور شد و از دید دور موند. پس از این مدت یه کم آروم شد و برگشت تگزاس. شبی با دوستاش رفتن یه کلابی و کلی شامپاین گرون قیمت هم سفارش دادن اما انگار ته دل علاوی خوشحال نبود.
برگشت به دوستاش گفت من احساس میکنم یک شهیدم. خانوادهم هم جاشون امنه هم تا آخر عمرشون در رفاهن. اگه همین فردا هم بمیرم، کارم بیهوده نبوده. چند روز پس از این حرفا، تیمهای ضربت DEA در چند شهر تگزاس همهی دوستان و اطرافیان علاوی رو دستگیر کردن.
از جمله یکی از دوستاش که کار مدیریت بیتکوینهای علاوی رو بر عهده داشت. خودش رو هم در یکی از خونههای ویلاییش گرفتن: همراه با ۱۲ تلفن کارتی و یک اسلحه. بهش گفتن ما کلی مدرک علیهت داریم و دست و پا زدنت بیمورده. علاوی البته میدونست باخته و تسلیم شد.
آوردنش جلو در، دستبند به دست، پاها رو جمع کرده بود جلو سینهش، و سرش رو کج کرده بود و داشت پلیسای آمریکایی رو نگاه میکرد. انگار دوباره همون علاوی ۱۸ ساله بود که به عنوان یک کنتراکتور تو عراق برای آمریکاییها کار میکرد. روی زمین دراز کشید و چشماش رو بست.
در ژوئن سال ۲۰۱۸ علاوی به جرم توزیع فنتالین، متامفتامین و کوکائین متهم شد. پول شویی و حمل اسلحه غیرمجاز و یک تریلی جرم ریز و درشت دیگه رو جلوی روش تو دادگاه خوندن. در دادگاه گفتن که حداقل ۱۴ میلیون دلار درآمد داشته طی این سالها و حداقل ۸۵۰ هزار قرص تقلبی رو در ۳۸ ایالت توزیع کرده بود. علاوی در نهایت حکم ۳۰ سال زندان را گرفت و بعد از این مدت، اگر زنده ماند، به عراق دیپورت میشود. او الان در زندانی در نیویورک دوران محکومیت خود را میگذراند.