گروه سیاسی-رسانه ها: روزنامه اعتماد در گزارشی به متن و حاشيه نشست دیروز در دانشگاه امیر کبیر، با حضور چهره های اصلاح طلب پرداخته است.
بازگشايي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبيرپس از سالها در ميان شور و شعارهاي دانشجويان سخنراني دو فعال اصلاحطلب در اين مراسم بارها با شعارها و تشويقهاي دانشجويان همراه شد. آيين گشايش انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير با حضور و سخنراني سيد محمدرضا خاتمي و ابراهيم اصغرزاده بدون تنش و در نظم كامل برگزار شد. شايد خبر اصلي اين همايش فارغ از فضاي هيجاني، شعارهاي دانشجويان و سخنراني پر شور اصغرزاده و خاتمي، همين باشد كه دانشجويان اميركبير به بلوغي رسيدهاند كه مخالفتشان با سخنران و محتواي صحبتهايش را با طرح سوال و نه بر هم زدن مراسم ابراز ميكنند. پلي تكنيك ديروز در حالي حيات دوباره سياسياش را جشن ميگرفت كه با شادماني از بازگشت اصلاحطلباني نظير سيد محمد رضا خاتمي به تريبونهاي دانشجويي كم از آن آيين گشايش نداشت.
سالن آمفي تئاتر مركزي دانشگاه اميركبير عصر ديروز شاهد حضور دو اصلاحطلبي بود كه سالهاست چنين تريبوني سالهاي گذشته كمتردر اختيارشان قرار ميگرفت. همين اتفاق هيجانانگيز كافي بود تا خاتمي در ابتداي صحبتهايش بگويد: به خاطر لكنتهاي احتمالي در صحبتهايم عذرخواهي ميكنم، آخر سالهاست اجازه نمييافتم در چنين جايگاهي صحبت كنم. همين جمله كافي بود تا دانشجويان با تشويقهاي مكرر او را در ادامه همراهي كنند. دانشجويان اميركبير ديروز عصر به نمايندگي از جنبش دانشجويي آيين گشايش انجمن اسلامي اين دانشگاه را جشن گرفتند؛ انجمني كه حدود هشت سال پيش در دولت احمدينژاد منحل شد و حالا در دولت روحاني بازگشايي ميشود. دانشگاه اميركبير كه دانشجويانش معمولا موتور محركه بسياري از تحركات دانشجويي بودند ديروز عصر يك صدا خواستار بازگشت برخي دانشجويان به دانشگاه بود.
دانشجويان هم با نوشتههايي در دست تلاش ميكردند تا اين خواسته را از ديوارهاي سالن آمفي تئاتر مركزي دانشگاه در خيابان حافظ به چند كيلومتر آن طرفتر برسانند تا شايد اين دادخواهي با كمك مسوولان قضايي موجب بازگشت دانشجوياني شود كه حالا چند سالي است ديگر پشت ميز و در كلاس درس حاضر نيستند. محمدرضا خاتمي اما با آرامش در تمام طول صحبتش دانشجويان را به عمق در مسائل دعوت كرد، اما بالاخره گريزي هم به انتخابات مجلس زد و گفت كه چشم همه ما به اين انتخابات است. با اين حال ميگفت جاي بررسي آسيبهايي كه نظام ما دچارش شده در همين دانشگاههاست و كرسيهاي آزادانديشي كه با حمايت رهبري تشكيل شده كارشان همين است كه در فضاي علمي بررسي كنند چرا سرنوشت روساي جمهور، روساي مجلس و نخست وزير دوران جنگ چنين ميشود كه آنها يا فتنهگر و ساكت فتنه معرفي ميشوند يا خائن و فاسد؟
او البته وقتي نام روساي جمهور را يك به يك بر زبان راند به نام روحاني كه رسيد گفت خدا آخر و عاقبت او را ختم به خير كند. طبيعي بود كه دانشجويان با شنيدن نام سياستمداران محبوبشان سخنراني خاتمي را قطع كنند و خواستار رفع محدوديت از آنان شوند، خاتمي اما در آرامش به صحبتهايش ادامه ميداد. خاتمي در زمان شعار سردادن دانشجويان ميگفت بايد ببينيم چرا اين اتفاق افتاده كه اين سياستمداران كه هر روز از تريبونهاي مختلف تخريب ميشوند محبوبترين انسانها در جامعه ما هستند؟ چه اتفاقي در اين كشور افتاده كه نخستوزير كشور به اين سرنوشت گرفتار شده و حتي آقاي مطهري كه اصولگراست به اين روش برخورد معترض ميشود. اتخاذ روشي كه هيچ مبنا و پايه قانوني ندارد. اين همه هزينه بر كشور بار شود به خاطر ندانم كاري و كينهتوزي.
او گفت كه در كرسيهاي دانشگاهي بايد بررسي كرد چرا در جمهوري اسلامي ايران معاون اول يك دولت به جرم فساد اقتصادي زنداني ميشود؟ چرا برخي نهادها بيتوجه به قانون هر آنچه خود درست ميپندارند را به جامعه تحميل ميكنند؟ او با گشودن اين بحث كه متاسفانه يا خوشبختانه جامعه ما دچار سياست زدگي است اعلام كرد راهحل همه
خاتمی گفت: بايد ببينيم چرا اين اتفاق افتاده كه اين سياستمداران كه هر روز از تريبونهاي مختلف تخريب ميشوند محبوبترين انسانها در جامعه ما هستند؟ چه اتفاقي در اين كشور افتاده كه نخستوزير كشور به اين سرنوشت گرفتار شده و حتي آقاي مطهري كه اصولگراست به اين روش برخورد معترض ميشود.
مشكلات از سياست ميگذرد و بايد با راهحلهاي سياسي به رفع مشكلات اقدام كرد. او مبناي سخنانش را بر لزوم تغيير جهتگيريهاي دانشجويان از نزاعهاي بيپايان سياسي به تعمق در مسائل كشور برد اما در عين حال گفت كه راهحلها از ميدان سياست ميگذرد: امروز همه ما هنوز چشم مان به سمت انتخابات رياستجمهوري و مجلس است و به دنبال اين هستيم كه آيا جامعه ميتواند از اين طريق يك گام به سمت جلو بردارد. آنچه ما امروز عميقا به آن نياز داريم، نگاه و تحليل عميق از وضعيت كشور و سياست ورزي در كشور است.
نايبرييس مجلس ششم به نقش دانشجويان در سالهايي كه فضا براي اهالي سياست بسته بود اشاره كرد و گفت كه دانشجويان در مقاطع مختلف نقش احزاب، رسانه و ... را ايفا كردهاند. خاتمي كه با قطع مكرر سخنانش و ابراز احساسات دانشجويان مواجه بود آنان را پيشاني بلند تحول خواهي در كشور عنوان كرد و گفت كه آنها را خط مقدم جبهه روشنفكري در كشور ميداند و در طول تاريخ اين ملت جريان دانشجويي منشا تحولات عظيمي بوده و يك تنه بار همه اقشار ديگر را به دوش كشيده است. او دانشجويان را تنها گروهي اعلام كرد كه هيچگاه نگذاشتند شمع آزاديخواهي خاموش شود. امروز در كشور با وضعيت جديدي مواجه هستيم. امروز در كشور ما نهادهاي مدني و احزابي ايجاد شده و رشد كردهاند كه تا حدي توانستهاند مسووليتهاي مدني خود را ايفا كنند.
روزنامهها و رسانهها نيز امروز با وجود همه محدوديتها توانستهاند نقش خود را ايفا كنند. با اين وجود به نظر ميرسد امروز نياز داريم كه در دوران جديدي كه آغاز شده به نقش دانشجو و دانشگاه نگاه جديدي داشته باشيم. شروع اين حركت از انجمن اسلامي جديد اين انتظار را ايجاد ميكند كه شاهعد تحول جديد در دانشگاهها و فضاهاي دانشجويي باشيم. خاتمي خاطرنشان كرد: اگر زماني سياست ورزي عملي در كنار نظريهپردازي از جمله مسووليتهاي دانشگاهها بود، امروزبه دليل آنكه درون جامعه به اندازه كافي شاهد سياست ورزي عملي هستيم، به اندازه كافي كساني هستند كه پرچم آزادي خواهي را بالا نگه دارند. زمان آن رسيده است كه در دانشگاهها به صورت عميقتر به مساله سياست ورزي بپردازيم؛ چرا كه خوشبختانه يا متاسفانه جامعه ما به قدري سياست زده شده است كه راهحل همه مشكلات ما از درون سياست ميگذرد. علي الظاهر بنا بر اين است كه دانشگاهها محل نظريهپردازي و ايجاد كرسيهاي آزاد انديشي باشد. اين كرسيها يعني فارغ از هر هراسي بابت تحت تعقيب قرار گرفتن از سوي ديگران اهداف كشور را دنبال كنند.
خاتمي كه ميخواست اميدوارياش را به سياستهاي دولت دهم نشان دهد مدام روي دوران جديد تكيه ميكرد. گويي رها شدن از ٨ سال سكوت معنادار و اجباري دانشگاه خود نشانهاي بزرگ براي ورود به عصر جديد بود. به همين دليل هم گفت كه در اين دوران جديد شايد بتوانيم به اين مسائل بپردازيم. چرا كشورهاي مسلمان و كشورهايي كه نام اسلامي را به دنبال خود دارند دچار نوعي عقب افتادگي هستند. همه كشورهايي كه نام اسلامي را به دنبال دارند متاسفانه دچار عقب افتادگي شدهاند. علت چيست؟ خيلي ساده ميتوان دليل عقب افتادگي موجود در كشورهاي اسلامي را به استعمار سلطهگران و استكبار جهاني نسبت داد؛ چرا كه اينها نميگذارند كشوري رشد كند اما بيان اين علل براي عقب افتادگي كشورهاي مسلمان كافي است؟
نايب رييس مجلس ششم ادامه داد: در كشور ما عدهاي ميگويند نفت علت عقب افتادگي كشور است. اگر نفت وجود نداشت چشم خارجيها به ما نبود و از اين تنبلي مفرط رها ميشد. برخي ديگر نيز ايدئولوژي را مانع پيشرفت كشور ميدانند و دسته ديگر با طرح نقش دين در اين موضوع، برداشتهاي متحجرانه از دين را عامل عقب افتادگي كشور ميدانند. محل پرداختن به اين امور كجاست؟ اما آيا محل پرداختن به اين امور جز در دانشگاهها است؟ با ايجاد فضاي پرنشاط و پر از امنيت در دانشگاه ميتوان به اين مساله پرداخت. او البته به دموكراسي هم گريزي زد و از ميان تمام ابزار دموكراسي به قوه قضاييه مستقل اشاره كرد: انديشمندان معتقدند بدون ايجاد يك قوه قضاييه مستقل امكان پياده شدن دموكراسي وجود ندارد. آيا در كشور ما شرايط آن چنان كه گفته ميشود ، هست؟ آيا ميتوانيم بگوييم در كشور ما مانند زمان علي عليه السلام رفتار ميشود؟
وقتي يك يهودي طرف دعواي امام علي قرار ميگيرد قاضي منصوب شده توسط خليفه به نفع طرف دعواي خليفه مسلمين راي ميدهد و هيچ اتفاقي هم نميافتد. آيا در كشور ما چنين فضايي فراهم است؟جاي اين بحث كجاست؟ اگر اين حرفها را در روزنامهها بزنيم اما در دانشگاهها به خاطر تاكيد رهبري بر كرسيهاي آزادانديشي جايش همينجاست. نايبرييس مجلس ششم به
محمدرضا خاتمی گفت: چرا كشورهاي مسلمان و كشورهايي كه نام اسلامي را به دنبال خود دارند دچار نوعي عقب افتادگي هستند. همه كشورهايي كه نام اسلامي را به دنبال دارند متاسفانه دچار عقب افتادگي شدهاند. علت چيست؟
بحث هستهاي هم ورود كرد و پرسيد: كجا بايد سود و زيان انرژي هستهاي براي كشور بررسي شود؟ كجا بايد بحث شود كه راههاي پيشرفت را با اين همه هزينه بر مردم دنبال نكيم؟ چطور ميشود نماينده مجلس بگويد من از اين آدم مفسد پول گرفتهام و هيچ اتفاقي هم نيفتد. چه شده است اين كشور را؟ جاي اين بحثها در كرسيهاي آزاد انديشي است. اگر بخواهيم موضوع را در سطح دعواهاي مچگيرانه سياسي دنبال كنيم سرنوشتي نخواهد داشت. اما اگر بحثها را با شركت افراد دلسوز از جناحهاي مختلف در دانشگاه پيگيري كنيم ميتوان اميدوار بود.
هيجان و شور جواني براي اصغرزادهابراهيم اصغرزاده اما بر خلاف خاتمي سخنانش با چنان شور و هيجاني همراه بود كه پلي تكنيك لااقل در هشت سال گذشته آن را تجربه نكرده و با آن بيگانه بود. اصغرزاده اما اين فضا را هم خوب ميشناخت و هم خوب ميتوانست مديريتش كند. دانشجوياني كه در دوران احمدينژاد وارد دانشگاه شدهاند حق داشتند از سخنان اصغرزاده تعجب كنند. آنها فراموش كرده بودند كه جلسات دانشجويي وقتي سياسي ميشود چطور ميتواند اداره شود. به همين دليل بود كه سخنان اصغرزاده را حداقل ٧ بار براي ابراز احساسات قطع كردند. او هم مانند خاتمي صحبتهايش را با جملهاي شروع كرد كه كسي تصورش را نميكرد: فكر نميكردم روزي در دانشگاه پلي تكنيك سخنراني كنم كه مجيد توكلي و محسن ميردامادي در زندان هستند. كميتههاي انضباطي قرار بود كه كمك حال دانشجويان باشد تا آنها را در برابر فشار محكمههاي قضايي حفظ كنند. من به عنوان يك دانشجوي انقلابي شرمنده دانشجوها و خانوادههايي هستم كه به علت فعاليت در دانشگاه از تحصيل محروم و ستارهدار شدند. حق نداريم به خاطر اينكه يك دانشجو مثل ما فكر نميكند او را از تحصيل محروم كنيم. اين جنبش خودش، خودش را نقد ميكند. جنبش دانشجويي كه من جزو آن بودم آرمانگرا بود، سالها بعد خودمان آن را نقد كرديم. فكر ميكرديم پشت شعاردادنهايمان بهشت است. او البته بيش از ديگر سخنرانان دوران احمدينژاد را به ياد دانشجويان آورد.
دانشجوياني كه شايد سال ٨٤ دوران راهنمايي و دبيرستان را ميگذراندند: نميتوان همه تشكلهاي دانشجويي را شبيه به هم كرد، اتفاقي كه در ٨ سال گذشته در دانشگاهها رخ داد انحلال، ويراني و بر هم زدن نظم دانشجويي و دانشگاهي كشور بود. دولت احمدينژاد بزرگترين ضربه را به جامعه دانشجويي زد. اصغرزاده البته در ميانه يادآوريهايش به سال ٨٨ هم رسيد: جنبش دانشجويي در سال ٨٨ دچار فرسايش و سكوت اجباري شد، اما در انتخابات سال ٩٢ جنبش دانشجويي به عنوان يك جنبش بيدار به كمك مردم آمد و روحاني را انتخاب كرد. جنبش دانشجويي زماني كه همه خسته شده و بيشتر دوستان ما در زندان بودند گفت كه من برانداز و انحلالطلب نيستم و سال ٩٢ پاي صندوقهاي راي رفت. دانشجويان برنده اصلي انتخابات سال ٩٢ بودند.
حسن روحاني هم نخستين و مهمترين اولويتش برداشتن فضاي پليسي از تمام فضاهاي فرهنگي و دانشگاهي كشور بود. روحاني نميتواند عقبنشيني كند. روحاني بايد بداند كه اگر چند ماه ديگر در مذاكرات هستهاي به عدم توافق يا به توافق بينابيني برسد فرش قرمزي برايش پهن نخواهد شد. ظريف و روحاني را به عنوان خيانتكاران و كساني كه قرار بود پاي تركمنچاي ديگري را امضا كنند محاكمه ميكنند. روحاني راهي به جز امضاي توافقنامه دايمي با دنيا ندارد. او سپس رو به چند دانشجويي كرد كه گرايش سياسي متفاوتي با اكثريت حضار داشتند و گفت: دوستان شما به عنوان جناح اصولگرا بايد پاسخگو باشند كه چه زمينهاي باعث شد ايران به شوراي امنيت برود. تمام تلاش دولت هفتم و هشتم اين بود كه اين اتفاق نيفتد اما شما در دوره احمدينژاد كاري كرديد كه اجماع جهاني عليه ايران شكل گرفت و پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع داده شد و اين يعني جنگ.
بنابراين برويد دست روحاني را ببوسيد كه ميخواهد كشور را از ذيل فصل ٧ شوراي امنيت بيرون بياورد. زماني كه گفته ميشد اين قطعنامهها كاغذپاره است و آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدانتان پاره شود، بايد اعتراض ميكرديد. چرا آن موقع به منافع كشور بيتوجه بوديد. ابراهيم اصغرزاده اما در موضوع هستهاي وقتي وارد سه توصيه به روحاني شد از هر اصولگرايي اصولگرايانهتر هشدارهايش را مطرح كرد: آقاي روحاني سه كار مهم را بايد انجام بدهد. تحريمها بايد برداشته شود. اين توافقاتي كه انجام دادهايد نبايد به اندازهاي باشد كه زيرساختهاي هستهاي از بين برود و نظارتها نبايد
ابراهیم اصغرزاده گفت: من به عنوان يك دانشجوي انقلابي شرمنده دانشجوها و خانوادههايي هستم كه به علت فعاليت در دانشگاه از تحصيل محروم و ستارهدار شدند.
با قوانين داخلي كشور منافات داشته باشد و نبايد حق حاكميت را نقض كند. در اين بخش از سخنان اصغرزاده دانشجويان بار ديگر او را تشويق كردند و عدم عقبنشيني از حقوق قطعي و قانوني كشور را خواستار شدند، او هم گفت: جنبش دانشجويي تا آنجا كه من اطلاع دارم خواستار حضور شجاعانه روحاني و ظريف پاي ميز مذاكره هستند. نه اينكه از ظريف مصدق بسازيم، چراكه هيچ كس جاي مصدق را نميگيرد. هيچ كس جاي مهندس بازرگان را نميگيرد.
مهم اين است كه اين جامعه چه برداشتي از توافق دارد. او سپس هشداري هم به دانشجويان داد: بزرگترين خيانت به كشور اين است كه جنبش دانشجويياش را بيسر بكند و از دانشگاه به شبكه مجازي بفرستد. دانشجويان تا در دانشگاه، انجمنها و نهادهاي صنفي ننشينند هويت خود را پيدا نخواهند كرد. ما به هيچوجه نميتوانيم جنبش دانشجويي كه در كنار روحانيت براي اين انقلاب فعاليت كرده است را ناديده بگيريم. در هيچ كشوري در دنيا فعاليت دانشجويي تا اين اندازه هزينهبردار نبوده است. جنبش دانشجويي نه قصد براندازي دارد و نه نمايندهاي براي ارسال به مجلس دارد. فقط توقع دارد به آنها احترام گذاشته شود و از آزادي آكادميك برخوردار شود. جنبش دانشجويي ميخواهد حقوق افراد به رسميت شناخته شود استقلال كشور را به اسم آزادي نميتوان از بين برد.
خبر آخرمجيد توكلي، فعال دانشجويي دانشگاه اميركبير كه ازسال ٨٨ در زندان به سر ميبرد، شب گذشته پس از تحمل حدود پنج سال و نيم حبس آزاد شد.
پاسخ خاتمي و اصغرزاده به سوالات دانشجويان اصولگراسوال: شما مگر حمله عراق به كشور را فراموش كردهايد؟ آيا واقعا فراموش كرديد يا از روي جهالت است و نميخواهيد بپذيريد كه قدرت نظامي اهميت ويژهاي دارد؟ همين امريكا كه از نظر شما خداي آزادي است بيشترين بودجه خود را به مسائل نظامي اختصاص داده است، چرا ما اين كار را نكنيم؟ شما گفتيد ما انتظار داريم هم توافق حاصل شود و هم قوانين داخلي ما نقض نشود پس چرا اصرار داريد كه توافقي كه اساسش بر نقض قوانين داخلي است امضا شود؟
اصغرزاده: من موافق هستم كه به لحاظ دفاعي موازنهاي برقرار شود قطعا در اينكه كشوري مثل ايران بايد توان نظامي و دفاعي قابل قبولي داشته باشد شكي نيست، اما بايد خودساخته باشد. اين توان بايد محصول داخلي باشد.
سوال: افزايش امنيت اجتماعي از كي تا به حال طبق گفتههاي آقاي خاتمي عقدهگشايي و كينهتوزي نام گرفته است؟اين شما بوديد كه انقلاب كرديد و آيا همه انقلابيون الان مثل شما فكر ميكنند يا شما عده قليلي هستيد در خيل كثير انقلابيون؟انقلاب ما با خواندن كتابهاي صمد بهرنگي شكل گرفت يا صحبتهاي امام راحل؟شما گفتيد ما نبايد زنداني سياسي داشته باشيم اما شما كدام كشور را ميشناسيد كه زنداني سياسي نداشته باشد؟شما گفتيد در زمان احمدينژاد دنيا با ما در جنگ بود اما در هشت سال دفاع مقدس با كل دنيا جنگيديم.
محمد رضا خاتمي: اي كاش دوستاني كه در اين ٨ سال همهچيز در دست شان بود همان زمان اجازه ميدادند اين فضاي پرسش و پاسخ باقي بماند و ما شاهد اين نبوديم كه شبانه و روزانه به دانشگاه پلي تكنيك هجمه بشود. در دفتر انجمن اسلامي شكسته شود. من جريان امروز را به فال نيك ميگيرم و معتقدم به اين دوستان عزيز هم حق حرف زدن بدهيم. ما كه قرار نيست در اين زمان كم همه مسائل را حل كنيم. ما حتي مشتاق هستيم حرف اقليت را بيشتر بشنويم. اما در مورد جملهاي كه گفتم، اگر ما بر مبناي قانون عمل بكنيم حتي اگر آن قانون ظالمانه و ناعادلانه باشد اما لااقل مبناي اجتماعي دارد. مثل زنداني شدن، تبعيد شدن و... كه ما اين قوانين را دوست نداريم اما به عنوان قانون پذيرفتهايم. چه معنايي دارد در مملكتي كه همهچيز دست شما است دايما اتهام ميزنيد؟
ابراهيم اصغرزاده: در مورد موضوع زنداني سياسي بايد بگويم كه هيچ نظامي نميپذيرد كه زنداني سياسي داشته باشد و زنداني سياسي نبايد وجود داشته باشد. زنداني سياسي نشانه ضعف يك نظام است. قانون اساسي زنداني سياسي را وقتي به رسميت ميشناسند كه هياتمنصفه آن را محاكمه بكند. به نظر من اين تصور كه چون همه دنيا زنداني سياسي دارند پس ما هم داشته باشيم يك نقص است. از طرفي هم شما به اين افراد نميگوييد زنداني سياسي. شما و دوستانتان به اين افراد زنداني امنيتي ميگوييد. از نظر من همه كساني كه در زندان هستند حق دارند در معرض افكار عمومي و در محكمه قانوني محاكمه شوند. ما هم در مورد مسائل افشاگريها اشتباه كرديم.