تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ساعت ۱۲:۰۴
کد مطلب : ۲۷۱۴۹
فعلا نصب بیلبوردها مهمتر از خزان زودرس کودکان کار است!
من گم شده بودم...!
گروه جامعه: رنگ به صورت ندارد؛ سرش را پایین انداخته؛ و غرق در سکوت است قبل‌تر او را دیده‌ام زمانی در مترو فال حافظ مي‌فروخت؛ بعضی روزها هم اجناسی را سر چهار راه‌ها مي‌فروشد که به کار هیچکس نمی آید؛ چند روزی پیدایش نبود وقتی از او علت غیبتش را مي‌پرسم بدون آنکه نگاهم کند با صدایی خفه مي‌گویید: من گم شده بودم.
دیگر تکراری شده این داستان بی فرجام و نا به سامان کودکان کار و کم کاری سازمان‌هاي مسوول در ساماندهی آنها؛ با وجود همه این تکرارها و گوشزد‌ها نه تنها هیچ راه حل منطقی برای کم رنگ کردن این آسیب ارائه نمی شود بلکه هر بار این کودکان وارد فاز جدیدی از مشکلات خواهند شد.
این بار بحث بر سر کودکان کاری است که برای رفع احتیاجات خانواده با کوله‌اي پر از درد به خیابان مي‌آیند اما ناگهان در گرد و غبار این شهر پر آسیب گم مي‌شوند. بعضی از این کودکان بعد از چند روز خسته و آشفته حال برمی گردند و از حال روز شان مي‌شود فهمید که تنها جسم خسته‌اي را با خود آورده اند و روح؛ روان و آینده آنها برای همیشه گم شده است. درد نامه آنها از روزهای گم شدن حاکی از آزار و اذیت‌هاي افراد منحرف و بیماریست که تا ابد کابوس شب و روز این کودکان خواهند بود.
اما بخش دیگری از کودکان کار که در خیابان‌هاي شهر گم مي‌شوند دیگر هیچگاه اثری از آنها یافت نمی شود احمد 10 ساله همان واکسی گمشده در خیابان هاشمی تهران که به مدد سازمان‌هاي غیر دولتی حوزه کودکان عکس‌ها و نحوه گم شدنش رسانه‌اي شد جای بساط کفاشی اش در گوشه دنج خیابان خالیست او هنوز هم بزرگترین غایب این خیابان است.
از این دست کودکان کم نیستند کمی از شهر تهران که فاصله بگیرید به سمت جنوب شرق شهر انتهای خاوران؛ ابتدای پاکدشت (همان جا که روزی بیجه را پرورش داده بود) بروید و از خانه‌هاي کارگری حوالی کوره‌هاي آجر پزی کمی پرس و جو کنید به شما خبر از گم شدن کارگران خردسال و نوجوانی مي‌دهند که صبح برای کار درکارگاه آجر پزی از خانه خارج شدند اما دیگر هیچگاه به خانه بازنگشتند
شاید هنوز وقت آن نرسیده که بهزیستی طرح جامع و کارشناسی شده‌اي را طراحی و اجرا نماید تا کودکان کار با شنیدن نام این سازمان دچار ترس و واهمه نشوند. شاید برای شهردارمان نصب بیلبوردهای «با یک گل بهار نمی‌شود» مهم تر از خزان زودرس کودکان کار باشد شاید شهرداری روزی به صراحت بگویید بودجه اختصاصی این سازمان برای کودکان کار در کجا و چگونه هزینه مي‌شود؟!؛ شاید هنوز هشدارها؛ گفتن‌ها به مرحله بحرانی نرسیده است. شاید کودکان کار در اختلافات سیاسی؛ جناحی گم شده باشند و شاید...!
دیگر تکراری شده این داستان بی فرجام و نا به سامان کودکان کار و کم کاری سازمان‌هاي مسوول در ساماندهی آنها؛ با وجود همه این تکرارها و گوشزد‌ها نه تنها هیچ راه حل منطقی برای کم رنگ کردن این آسیب ارائه نمی شود بلکه هر بار این کودکان وارد فاز جدیدی از مشکلات خواهند شد.
این بار بحث بر سر کودکان کاری است که برای رفع احتیاجات خانواده با کوله‌اي پر از درد به خیابان مي‌آیند اما ناگهان در گرد و غبار این شهر پر آسیب گم مي‌شوند. بعضی از این کودکان بعد از چند روز خسته و آشفته حال برمی گردند و از حال روز شان مي‌شود فهمید که تنها جسم خسته‌اي را با خود آورده اند و روح؛ روان و آینده آنها برای همیشه گم شده است. درد نامه آنها از روزهای گم شدن حاکی از آزار و اذیت‌هاي افراد منحرف و بیماریست که تا ابد کابوس شب و روز این کودکان خواهند بود.
اما بخش دیگری از کودکان کار که در خیابان‌هاي شهر گم مي‌شوند دیگر هیچگاه اثری از آنها یافت نمی شود احمد 10 ساله همان واکسی گمشده در خیابان هاشمی تهران که به مدد سازمان‌هاي غیر دولتی حوزه کودکان عکس‌ها و نحوه گم شدنش رسانه‌اي شد جای بساط کفاشی اش در گوشه دنج خیابان خالیست او هنوز هم بزرگترین غایب این خیابان است.
از این دست کودکان کم نیستند کمی از شهر تهران که فاصله بگیرید به سمت جنوب شرق شهر انتهای خاوران؛ ابتدای پاکدشت (همان جا که روزی بیجه را پرورش داده بود) بروید و از خانه‌هاي کارگری حوالی کوره‌هاي آجر پزی کمی پرس و جو کنید به شما خبر از گم شدن کارگران خردسال و نوجوانی مي‌دهند که صبح برای کار درکارگاه آجر پزی از خانه خارج شدند اما دیگر هیچگاه به خانه بازنگشتند
شاید هنوز وقت آن نرسیده که بهزیستی طرح جامع و کارشناسی شده‌اي را طراحی و اجرا نماید تا کودکان کار با شنیدن نام این سازمان دچار ترس و واهمه نشوند. شاید برای شهردارمان نصب بیلبوردهای «با یک گل بهار نمی‌شود» مهم تر از خزان زودرس کودکان کار باشد شاید شهرداری روزی به صراحت بگویید بودجه اختصاصی این سازمان برای کودکان کار در کجا و چگونه هزینه مي‌شود؟!؛ شاید هنوز هشدارها؛ گفتن‌ها به مرحله بحرانی نرسیده است. شاید کودکان کار در اختلافات سیاسی؛ جناحی گم شده باشند و شاید...!
سید محمد هادی شریعتی(فعال حقوق کودکان)
۸۶۱
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۲:۲۳
واقعاً جای تعجب داره که چطور ما دیدن این صحنه ها رو تاب می یاریم، شاید عادت کردیم اما کاش عادت نمی کردیم (195869)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۶:۵۷
خوب دولت که بودجه دستش هست باید به این اشخاص رسیدگی کنه بره بکنه
بخش تبلیغاتی فرهنگی شهرداری چیکار کنه؟؟؟
به خدا اگر دست رو اینها هم میزاشت میگفتید تخریب دولت و چرا تا به حال و زمان محمود از اینها نمیزاشته
جالبه پولدارها فقط الکی دل میسوزونن و کسی کمک نمکیکنه فقط بلد هستن تو فیسبوک لایک کنن یا + و - بدن
البته بماند که کودکان کار همه جز باندهای تکدی گری هستند که به نظر من دولت و نیروی انتظامی باید تو این زمینه دخالت کنن // نیروی انتظامی سرانشون رو دستگیر کنه و دولت برای کودکان بی سرپرست و کار محیطی برای درس خواندن و یک زندگی حداقلی فراهم کنه
بماند همون شهرداری و جناب سرهنگ اومد 123 رو راه انداخت ، چند تا کمپ برای اسکان کارتن خوابها ساخت و تا اونجایی که از دستش برمیومده عمل کرده و مرد عمل هست// شما اگر راست میگی برید عمل کنید نه اینکه مقاله بدید در تخریب 4 تا پوستر که سوزشتون رو در آورده (195958)
بخش تبلیغاتی فرهنگی شهرداری چیکار کنه؟؟؟
به خدا اگر دست رو اینها هم میزاشت میگفتید تخریب دولت و چرا تا به حال و زمان محمود از اینها نمیزاشته
جالبه پولدارها فقط الکی دل میسوزونن و کسی کمک نمکیکنه فقط بلد هستن تو فیسبوک لایک کنن یا + و - بدن
البته بماند که کودکان کار همه جز باندهای تکدی گری هستند که به نظر من دولت و نیروی انتظامی باید تو این زمینه دخالت کنن // نیروی انتظامی سرانشون رو دستگیر کنه و دولت برای کودکان بی سرپرست و کار محیطی برای درس خواندن و یک زندگی حداقلی فراهم کنه
بماند همون شهرداری و جناب سرهنگ اومد 123 رو راه انداخت ، چند تا کمپ برای اسکان کارتن خوابها ساخت و تا اونجایی که از دستش برمیومده عمل کرده و مرد عمل هست// شما اگر راست میگی برید عمل کنید نه اینکه مقاله بدید در تخریب 4 تا پوستر که سوزشتون رو در آورده (195958)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۲۰:۴۶
اطلاعات و آگاهیتان را بیشتر کنید، بخش عظیمی از مسوولیت ساماندهی کودکان کار بر اساس قانون با شهرداری است و در ضمن بودجه ای در حدود سه میلیارد به این سازمان تعلق گرفته که معلوم نیست صرف چه اموری شده است شاید به جای هزینه برای این کودکان صرف مدیحه سرایان این سازمان می شود ؛گاهی هم به خیابان بروید و ببینید رفتار شرم آور نیروهای شهرداری را با کودکان دستفروش -در ضمن واژگان مورد استفاده شما آدم را به یاد همان که رفته می اندازد- شما نفرت پراکنی خود را تا به کار بردن لفظ باندهای تکدی گری کودکان کار پیش برده اید و در حقیقت توقع بیشتری هم از اینگونه استدلال ,منطق و ادبیات بیشتر نمی رود. (196094)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۲:۴۳
واقعا مسئولینی که در هر واقعه خوشایند سینه جلو داده وخود را مدبر کارآمد و عقل کل می نامند ودر مقابل مسائل ناخوشایند خود را پنهان میکنند آیا سخت است رسیدگی به این معضل رقت بار اجتماعی وبرخورد با مسببین آن و نجات کودکان آواره ای که بخاطر یک لقمه نان بایستی از صبح علی الطلوع تا شام پرسه بزنند و درآمدی چندین برابر آنچه که هزینه دارند بدست آورده و همراه شکنجه های جسمی وروحی تحویل اربابان خون آشامشان دهند بهتر است مسئولین بجای دشمن یابی ومبارزه با کلمات خود درآوردی نگاهی هم به این معضل اجتماعی داشته باشند که می تواند اساس اجتماع و خانواده را از بیخ وبن برکند. (195879)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۵:۲۲
مسئولان مدعي هستند كه آينده ايران نيازمند نيروي جوان است(كه درست است)
مسئولان محترم لطف كنيد از اين همه كودك كار(بدون نياز به هزينه تبليغ و ...) استفاده كنيد.
اين كودكان كار كه از همين حالا زندگيشان به هرز مي رود مي توانند همان جواناني شوند كه شما به دنبال آن هستيد. سرمايه گذاري كنيد، برنامه ريزي كنيد ... هم پرپر شدن اين گل ها را نبينيم هم براي آينده كشور يك قدم برداشته باشيد (195922)
مسئولان محترم لطف كنيد از اين همه كودك كار(بدون نياز به هزينه تبليغ و ...) استفاده كنيد.
اين كودكان كار كه از همين حالا زندگيشان به هرز مي رود مي توانند همان جواناني شوند كه شما به دنبال آن هستيد. سرمايه گذاري كنيد، برنامه ريزي كنيد ... هم پرپر شدن اين گل ها را نبينيم هم براي آينده كشور يك قدم برداشته باشيد (195922)
۱۳۹۲/۱۰/۱۶ ۱۷:۰۷
خداوندا به ما و فرزندانمان رحم فرما .بنظر من کشوری که از جمعیت حال حاظر خود نمی تواند بدرستی نگهداری نماید افزایشش جنایتی بیش نیست . برای پیش بینی آینده فرزندانمان کافی است به جهار رکن آموزش و پرورش _ نیروی انتظامی _ قوه قضائیه و بهداشت ودرمان دقت کنیم و حال و روز آنها رو ببینیم . (195960)
