صادق صدرایی
پس از رحلت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی شاهد آن بودیم که صداوسیمایی که آن مرحوم در عمل در آن ممنوع التصویر بود به یکباره عاشق و شیدای آیت الله شد و تمام وجوه مثبت نیکان روزگار را برای آن مرد بزرگ برشمرد. این نوع مواجهه بار دیگر نشان از بی توجهی کامل تصمیم گیران این سازمان رسانه ای- سیاسی عریض و طویل به قواعد حرفهای رسانه داشت. این بی توجهی مطلق به قواعد رسانه آنجا خود را بیش از پیش نشان میدهد که عملکرد صداوسیما در این حادثه را با شبکههای فارسی زبان خارج از کشور مقایسه کنیم.
زندگی پر فرا ز و نشیب هاشمی رفسنجانی مانند هر فعال سیاسی نقاط قوت و ضعف فراوانی را داشته است و نگاه یک سره تملق یا سیاه دیدن مطلق کارنامه او به یکاندازه خطاست. رسانه حرفهای در چنین مواقعی میبایست فضا را برای بیان دیدگاههای مختلف حول محور یک شخصیت مهیا سازد. اینکه تریبون صداوسیما در اختیار افراد خاصی قرار بگیرد تا با نگاهی یکسویه بخش هایی از زندگی آن مرحوم را بزرگنمایی کنند و بخش هایی دیگر را که مورد پسند جریان رسمی نیست پنهان کنند به هیچ وجه با الفبای قواعد کار رسانهای هم همخوان نیست.
این در حالی است که ایجاد فضا برای بیان دیدگاههای مختلف درباره شخصیت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بسیار بیشتر از این نمایش هاشمی دوستی که از آن بوی تزویر و دروغ میآمد گرامی داشت این بزرگمرد تاریخ انقلاب است.
نکته جالب توجه آن جا بود که صداوسیما به جای آنکه از حرفهایگری رسانههای فارسی زبان خارج از کشور درس بگیرد با تهیه گزارشی مضحک و از جنس حقارت با تقطیع کردن برخی برنامههای این شبکهها که به بهانه درگذشت آیت الله تهیه شده بود چنین وانمود کرد که این رسانهها به دنبال تخریب و توهین نسبت به شخصیت مرحوم هاشمی بوده اند.
شاید بتوان علت العلل این نوع نگاه غیر حرفهای به امر رسانه در بین تصمیم گیران صداوسیما را درترجیح ملاکهای سیاسی به معیارهای تخصصی در انتخاب مدیران دانست. تا زمانی که دوری و نزدیکی سیاسی افراد به اصحاب قدرت ملاک انتخاب در این رسانه باشد نمیتوان امید چندانی به اصلاح روندهای غلط داشت.