به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۸ - ۲۰:۵۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰ ساعت ۱۷:۵۶
کد مطلب : ۱۳۸۶۹۶

رئيس‌جمهور تدبیرو امید دقیقا کجایی؟

لیلا واحدی
مرور خبرهای بلند و کوتاه سیاست ایران این روزها حکایت تلخ و غریبی است به این مضمون که بهار تدبیر و امید در سیاست ایران خزانی از وعده‌های بی‌سرانجام را تجربه می‌کند. هنوز سخنرانی‌های پرشور شیخ دیپلمات که ما را به یاری خواست تا برای ایران دوباره پای صندوق‌های رای حاضر شویم یادمان نرفته است. از چه توطئه‌‌ها و تله‌های سیاسی و اقتصادی و حتی اخلاقی گذشتیم تا روحانی را باردیگر راهی پاستور کنیم. منتی بر سر ایشان نبوده و نیست که آرمان‌هایمان را در سخنان و وعده‌های او نزدیکتر به واقعیت دیدیم. نوع سیاست‌ورزی حسن روحانی اما این روزها نه تنها راهی به سوی آن آرمان‌ها نمی‌برد بلکه هر ساعت و لحظه از آنچه برایش تلاش کردیم دورتر می‌شود. کابینه نعل و میخی، کنار گذاشتن مهره‌هایی که تا لحظه آخر برای پیروزی جانانه جنگیدند، سرسنگینی با رقیبی که از در رفاقت آبرو خرید در مناظره‌های انتخاباتی، انتخاب و انتصاباتی که دل‌ها خون کرد، حصارهایی که نه تنها برداشته نشد، بلکه فردای جلسه با جامعه ای، عضو مجمعی بر محدودیت هایش افزوده شد، سپنتایی که پشت حصار حقوق شهروندی جا ماند، همه و همه حکایت از آن دارد که با همه تلخی‌هایش بار دیگر خری برای سیاستمداری در ایران از پلی عبور کرده و لاجرم و بر اساس تجربه‌های زیست سیاسی، پل دیگر ارزش پیشین را ندارد و به حال خود رها شود ضرری هم در پی نخواهد داشت. وعده‌ها را دفتر و رئيس دفتر یا فراموش کرده‌اند یا برای فراموشی شان در پی بهانه‌اند. آنچه اما تُکرار این پل شکستن‌ها را خطرناک می‌کند، نابودی اعتماد میان حکومت‌شوندگان و حکومت کنندگان است.

شکل گیری این ذهنیت که همه در سیاست سروته یک کرباسند برای جامعه ایران که هنوز در مکتب مردم سالاری، طفلی کودکستانی است، بسیار دردآلود است، اینکه رئيس‌جمهوری که شعارش تداوم امید بود، از نشدن‌ها و نتوانستن ها سخن بگوید، می‌تواند آسیب‌های روانی فراوانی در جامعه ایجاد کند. اینکه شخص دوم کشوری چون ایران نمی تواند، بسیار ایرانیان را اندوهگین می‌کند و تکرار این پرسش که اگر حسن روحانی با 40 سال حضور در لایه نخست و اصلی قدرت در ایران نمی تواند پس چه کسی خواهد توانست؟ چه کسی می‌تواند پاسخگو و‌ترمیم کننده این همه نابسامانی باشد؟اگر حسن روحانی نمی‌تواند وزیری دستکم نامی برای وزارت خانه‌ای چون علوم معرفی کند، نشان می‌دهد که یا ایران در قحط‌‌ الرجالی فاجعه بار به سر می‌برد، یا حسن روحانی نخواسته یا خوشبینانه نتوانسته! گزینه‌ای لایق برای وزارت دانشگاه بیاید. این هر دو دلیل هرکدام صادق باشند، تفاوتی در اصل سندروم نخواهد داشت.

ساخت روانشناختی ما ایرانیان در طول تاریخ همواره طالب ناجی قهرمانی بوده است که ریشه‌های نابسامانی را یکجا و بدون هزینه خاصی بخشکاند و ما را به ساحت امن خوشبختی رهنمون سازد، هرچند در برهه کنونی و با افزایش آگاهی‌های فردی و اجتماعی بی‌گمان رای دهندگان به روحانی انتظار معجزه از او ندارند، اما برآورده نشدن حداقلی از خواسته‌ها و تکان نخورن آب از آب قطعا مشکلات روانی بسیاری برای جامعه ایران که همواره در پی این ناجی بوده است ایجاد خواهد کرد. سکوت خزان آلود این روزهای روحانی پس از آن همه سخنرانی‌های پرشور بهارانه، درجات امید به تدبیرش برای اصلاح را هر روز کمتر می‌کند، قطع به یقین مردم رئيس‌جمهوری را که هرازگاهی از محدودیت سخن بگوید و از نتوانستن، چندان موفق نخواهند دانست. رئيس‌جمهوری صادقی که‌تریبون‌هایش را از یاد نبرد و وعده‌هایش را به رئیس دفترش نسپارد، حتی اگر نتواند بازهم از صدر اقبال مردم به زیر نخواهد آمد. این روزها اما باید از آقای روحانی پرسید: دقیقا کجایی آقای رئيس‌جمهور؟
مرجع : روزنامه بهار

حاتمی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶/۰۷/۳۰ ۱۸:۱۸
سوال جالبیست اما کو جواب و امید به اعتدال؟ (355986)
۱۳۹۶/۰۸/۰۱ ۰۸:۱۷
مقاله بسیار جالبی بود. کاش الان زمان انتخابات بود ان وقت مردم نشان می دادند که پشت کردن به رای آنها چه معنایی دارد. (355991)
شیرزاد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶/۰۸/۰۱ ۰۸:۵۳
تدبیر بزرگتر این است که یک حزب سوم و چهارم درایران تاسیس شوند تا مردم ایران مجبور نباشند ازبین بد وبدتر یکی را انتخاب کنند (355992)