به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۲:۳۶
 
۵۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۱ ساعت ۰۸:۳۴
کد مطلب : ۱۰۱۱۲۲
نقد وارده

آقای ورزی، لطفاً دیگر هرگز سریال نسازید

آقای ورزی، لطفاً دیگر هرگز سریال نسازید
رضا طهماسبی

گروه هنري: معروف است که از دکتر چمران پرسیدند که تعهد بهتر است یا تخصص؟ ایشان پاسخ داد: «می گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است. آن را می‌پذیرم اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی‌تقواست.»

در بین کارگردان‌های سینما و تلویزیون ما شخصیتی مانند مسعود ده نمکی را سراغ داریم که با اخراجی‌های 1 به عرصه‌ی سینما وارد شد و هم مردم و هم متخصصین و منتقدین بر این نکته اذعان دارند که گام اول ده نمکی گام بسیار خوبی بود، ده نمکی با اخراجی‌های 2 اگرچه نظر منتقدین را کمی عوض کرد اما توانست با استقبال بی‌نظیر مردم مواجه شود. بعدها نیز با اخراجی‌ها 3 و معراجی‌ها و رسوایی‌ها به کلی از دید منتقدین افتاد اما با این حال هنوز که هنوز است فیلم‌های او جزو آثار نسبتاً پرفروش سینمای ایران است.

حالا کافی است مقایسه‌ای داشته باشیم بین ده نمکی و محمد رضا ورزی کارگردان سریال‌های تاریخی تبریز در مه، سال‌های مشروطه و معمای شاه. محمدرضا ورزی نه تنها تاکنون نتوانسته است نظر منتقدین را (حتی ذره ای) جلب کند بلکه در جلب عامه‌ی مردم نیز موفق نبوده است و سریال‌های تاریخی پر هزینه‌ی او همیشه علیرغم طراحی لباس و انتخاب بازیگر و گریم خوب به علاوه‌ی موسیقی تیتراژ پایانی که معمولاً سالار عقیلی آن را می‌خواند هرگز نتوانسته است مخاطبان را پای تلویزیون میخکوب کند.

مقایسه‌ای که این روزها بارها و بارها در سایت‌های خبری انجام شده است مقایسه‌ی معمای شاه محمدرضا ورزی و سریال تاریخی-عاشقانه‌ی شهرزاد ساخته‌ی حسن فتحی است، سریالی که با وجود توزیع در شبکه‌ی خانگی با استقبال بی‌نظیر مردم و اهالی هنر روبه رو شده است و مخاطبان زیادی را جلب کرده است. ورزی از آن دست کارگردان‌ها نیز نیست که از تجربه‌های قبلی اش استفاده کند و اشکالاتش را اصلاح کند، اگر صداوسیما به بهرنگ توفیقی اعتماد کرد و اجازه‌ی ساخت سریال سخیفی مانند مسیر انحرافی را به این کارگردان تازه کار داد همه دیدند که توفیقی بعدها چطور توانست با معمای زیبا همه را میخکوب کند و الان یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های این روزها، با عنوان پشت‌بام تهران را روی آنتن ببرد.

سوال اینجاست که مسئولین صداوسیما به کدام اعتبار بودجه‌های هنگفت و سوژه‌های مهم تاریخی را به چنین شخصیتی که ثابت کرده است نه می‌تواند کار فاخر درست کند و نه کار عامه پسند و نه حتی می‌توان امیدوار بود که مثل بهرنگ توفیقی ناگهان به یک جهش هنری برسد و یا لااقل اشتباهاتش را اصلاح کند، واگذار می‌کنند؟ نکته‌ی تاسف برانگیز‌تر این است که صداوسیما ثابت کرده است معمولاً یک سوژه‌ها را دوبار نمی‌سازد و این به این معناست که تمام سوژه‌های مهم تاریخی مانند زندگی امیر کبیر و دروان مهم قاجار و حوادث مربوط به تاریخ مشروطه و حالا اتفاقات دوره‌ی پهلوی (با نگاه مستقیم به خانواده‌ی پهلوی) دیگر قرار نیست هرگز چنین بودجه هایی برای ارائه پیدا کنند و به نوعی محمدرضا ورزی سوژه‌های بسیار مهم تاریخی ما را به سادگی به آتش کشید. شاید اگر ورزی ذره‌ای به جمله‌ی معروف شهید چمران در مورد تخصص و تقوا اعتقاد داشت برای همیشه کارگردانی یا حداقل کارگردانی سریال‌های تاریخی پرهزینه را کنار می‌گذاشت!