مهدي رضائي
سال هاست که سرانه اندک ميزان مطالعه در بين ايرانيان به دغدغه اصلي دلسوزان واقعي اين سرزمين تبديل شده است و هميشه راه حلهاي مختلفي براي آن ارائه شده است که تا کنون هيچ کدام به نتيجه مفيد و دلگرم کننده منتهي نشده است. تقريبا ميتوان ادعا کرد که همه راهکارها براي حل اين مشکل تاکنون از طرف هر نهاد يا شخصي که ارائه شده و به هر شکل و صورتي که بوده است به شکست منجر شده است، چون آمار مطالعه در طول اين چندين سال، نه تنها هيچ رشدي نکرده، بلکه روز به روز افول نيز کرده است.
براي پي بردن به علل شکست اين چاره انديشيها بايد به سراغ مهمترين دليل و سبب کمي سرانه مطالعه و اقبال کم ايرانيان به کتاب وکتاب خواني پرداخت. شايد بهتر باشد به جاي نقد تک تک طرحهاي شکست خورده گسترش کتاب خواني، مستقيما سراغ اصليترين دليل به بن بست رسيدن همه اين طرحها برويم و آن غفلت از نقش اصلي صدا و سيما در اين سالها در توسعه فرهنگ مطالعه است و آن الگوسازي و قهرمان پروريهاي نابه جا و اشتباه اين رسانه است که به جاي اين که سردمداران علمي و فرهنگي و دانشمندان و اهالي کتاب را به عنوان الگو و قهرمان، براي جوانان معرفي کند، نادانسته اقشاري ديگر را قهرمان جوانان اين سرزمين کرده است و حال و روز کتاب خواني که موتور توسعه علمي و به تبع آن توسعه همه جانبه کشور است را به اين وضع رقت بار انداخته است.
زماني که بخش عمدهاي از زمان رسانه ملي را به جاي به تصوير کشيدن نخبگان علمي ما و قهرمانسازي از آنان، بازيگران صدا و سيما و سينما و اهالي فوتبال پر ميکنند و عدهاي به سادگي چنان به شهرت ميرسند که ديگر جوانان ما فقط در رويا ميتوانند بدان دست يابند، نميتوان انتظار داشت جوانان ما به کتاب خواني روي آورند. با نگاهي به برنامههاي پرهزينه صدا و سيما مشخص ميشود که اين نوع برنامهها نيز محملي براي معرفي و الگوسازي اين قشر از جامعه است و آنچه مهم است زياده روي و افراط در بزرگ نمايي يک قشر خاص يا يک هنر سبب ميشود تا بخشهاي مهمتر کم رنگ جلوه کند و کم کم به حاشيه رود.
چقدر از يک استاد تمام دانشگاه که عمري را در راه مطالعه و تحقيق و پژوهش گذرانده است به سن بازنشستگي ميرسد يا به عنوان دانشمند برجسته جهان معرفي ميشود تقدير ميشود؟ مطمئنا چند صد سکه پاداش نميگيرد يا مجوز وارد کردن يک خودرو گران قيمت به وي داده نميشود در حالي که شخصي در حرفهاي ديگر با کسب يک مقام و عنوان به چه صورتهاي با شکوهي مورد تقدير قرار ميگيرد. برندگان المپيادهاي علمي را نيز ميتوان از اين نظر مقايسه کرد. البته در کنار بيبرنامگيهاي صدا و سيما، کوتاهي نهادهاي مهم علمي کشور مانند وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و وزارت بهداشت دليلي مهم براي عدم علاقه به علم و مطالعه و پژوهش اصيل است.