لیلا واحدی
شیرینی حضور پرشکوه مردم پای صندوقهای رای و رقم خوردن برگی دیگر از تازه دفتر دموکراسی در ایران، هنوز در کام جامعه مزه نکرده است که فرد و افرادی ازتریبونهای رسمی و در کسوتهای رسمیتر آرای مردم را حلال و حرامی کرده و بر نتیجه انتخابات «ان قلت» های عجیب میآوردند. اینکه سران جریان شکست خورده در انتخابات برای رضای همفکران خود، بهانه جویی پیشه کنند و از زمین و زمان شاکی باشند، چندان امر دور از انتظاری نیست، اما اینکه از فردای انتخابات بدون هیچ دلیل محکمه پسندی یک طرفه به قاضی رفته و حکم دهند و وعده عذاب، شاید آتش باخت را خنکایی موقتی باشد اما مردم را نسبت به صندوقهای رای و حرمت آرایشان دغدغهمند خواهد ساخت.
امام جمعه محترمی که بی توجه به جایگاه خود ارکان انتخابات را با پیشنهاد جابه جایی آرا زیر سؤال میبرد و از رای حلال همکیشان و رای حرام رقیب سخن میراند باید که تامل کند در این عرصه پر خطر. 23 میلیون رای حرام آنهم در سرزمینی که حلال و حرام در همه عرصههای جامعه نقش پررنگی دارد، کمی غیر منصفانه است. 23 میلیون رای حرام یعنی شعور، آگاهی و درک مردم را زیر سؤال بردن. منصف باشیم و بگوییم که چه کسی قبل از انتخابات رای به حراج یارانهها گذاشت، چه کسانی بلندگو دست گرفتند و سند 2030 را به دروغ ننگین نامیدهاند و مردمی را مایوس کردهاند؟
حتی بر فرض هم اگر این پروپاگاندای سیاسی و شانتاژ رسانهای نتیجه میداد، بازهم نباید فتوا به حرمت رای مردم داده میشد، چه رسد به اکنون که روحانی پیروز است و رای دهندگان به او صاحبان شعور و تفکری بودند که فریب یارانه و پول نخوردند و آگاهانه پای صندوقهای رای حاضر شدند و به امید و تدبیر رای دادند که رای به تدبیر و امید حلالترین رایهاست. جریان ناکام اصولگرا قرار بود زیر پرچم جمنا وحدت ساز جریان خود و جامعه باشد اما هم در ایام پیش از انتخابات و هم در موسم پساانتخابات بیش از آنکه سنگ وحدت در جامعه و جریان خود را بر سینه بکوبند، از 4 درصد و 96 درصد، از رای حرام و رای حلال سخن گفتند.
رئیس جمهوری منتخب را به دولت سایه هشدار دادند و فراموش کردند که مردم فراموش نکردهاند که دولت غیرسایه مورد حمایت این جریان هشت سال تمام سایه انواع معضلات و بدبختیها را از جنگ و تحریم گرفته تا بیفرهنگی و اختناق بر سر جامعه ایران انداخت. همان دولتی که لابد رایاش حلال بود و از سمت خدا میآمد، همان دولتی که تهدید به هیچ دولت سایهای نبود، همه قوا دست به سینه عوامل و اوامرش بودند، همان دولتی که از همهتریبونهای رسمی و غیر رسمی، با مناسبت و بیمناسب مدحش گفته میشد همگان دیدند که چه بر روز این آب و خاک آورد.
اکنون روا نیست اگر صاحبان تریبونهای رسمی، و بزرگان جمع مدح رئیس جمهوری نمیگویند، ذمش گویند. دستکم منصف باشند و رای و انتخاباتش را حرام اعلام نکنند. جایگاه و منزلت آنانکه صاحبانتریبونهای رسمی در کشور هستند باید که حفظ شود، دغدغهها و ناراحتیهای شکست یک جریان سیاسی نباید آنقدر برای یک شخصیت عمیق و اثرگذار باشد که درباره رای مردم فقاهت کند و رای گروهی را حرام و گروهی دیگر را حلال اعلام کند.