گروه سیاسی: انتخابات ریاستجمهوری در ایران با همه کش و قوسهای فراوان برگزار شد وآقای حسن روحانی برای دومین دوره از سوی مردم ایران به ریاست جمهوری انتخاب شد. سمت دیگر این انتخابات اصولگرایان، به نمایندگی ابراهیم رئیسی قرار داشت که با وجود همه حمایتهایی که از او انجام گرفت نتوانست توفیق لازم را بهدست آورد.
با همه کم و کاستیهای دولت روحانی در چهار سال اخیر، از جمله ناتوانی در اشتغالزایی، ناتوانی در رفع رکود اقتصادی، عدم توفیق در اجرای حقوق شهروندی و برآورده کردن مطالبات اهالی فرهنگ و آزادیهای اجتماعی و... باز هم مردم حسن روحانی را به عنوان رئیسجمهور خود برگزیدند. به این دلیل که هنوز امیدوارند، به این دلیل که نخواستند شرایط چه به لحاظ اقتصادی، آزادیهای اجتماعی و روابط با جهان به حالت قبل بازگردد. اما همیشه شرایط به این شکل باقی نمیماند به گونهای که مردم به حداقلها و به کورسوهای امیدی که بهواسطه اصلاحات و شعارهایی که حاوی تغییر و اصلاح هستند امیدوار شوند، در صورتی که در فصل جدید ریاستجمهوری، بار دیگر به خواست و مطالبات اکثریت مردم توجه نشود، نظام یک فرصت بکر برای تغییرات مسالمتآمیز و بهدستآوردن پایگاه اجتماعی را از دست خواهد داد.
دلایل زیادی میتوان برای اثبات این گفته ارائه کرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. اگرچه دولت روحانی موفق به حل مناقشه هستهای شد و بخشی از تحریمهای اقتصادی برطرف شد و از این گذرگاه بهبود نسبی اقتصادی در کشور ایجاد شد، اما مردم خواستار تغییرات ملموس در شرایط اقتصادی هستند و نمیتوانند به این تغییرات غیرمحسوس و زیرپوستی اکتفا کنند. در حوزه فرهنگ نیز با وجود هواداری آقای روحانی از فرهنگ و اهالی فرهنگ، متاسفانه شاهد بداخلاقیهای زیادی با این قشر بودهایم که از نمونههای آن میتوان به لغو پی در پی کنسرتهایی که حتی مجوزهای قانونی لازم را داشتهاند اشاره کرد همچنین عدم اکران فیلمهای سینمایی و عدم مجوز چاپ کتاب نویسندگان مختلف از این جمله هستند.
با وجود همه این محدودیتهایی که توسط افراد خود سر و فراقانونی برای اهالی فرهنگ و هنر ایجاد شد، اما بازهم این قشر از جامعه به صورت تمام قد از شرکت در انتخابات و به ویژه روی کارآمدن دولت روحانی حمایت کردند. اما آیا آقای روحانی برای این قشر از جامعه و محدودیت و مشکلاتی که با آن مواجهاند گامی خواهد برداشت؟ یا این که مانند قبل که وزیر سابق فرهنگ با استیصال، از بسته بودن دستش در جهت رفع این محدودیتها گفته بود، عمل خواهد کرد؟ قطعا مردم و هنرمندان این چنین عملکردی را برنمیتابند و منتظر اقدام عملی و موثر از سوی دولت هستند. در حوزه آزادیهای اجتماعی و سیاسی نیز وضع به همین گونه بود. متاسفانه شاهد لغو پی در پی سخنرانیها در شهرهای مختلف کشور بودیم. شاهد تعطیلی روزنامه و فیلتر سایتهای خبری و همچنین دستگیری و بازداشت خبرنگاران و سیاسیون زیادی بودهایم. با این وجود اما، باز هم آقای روحانی از حمایت حداکثری این افراد و به تبع آن مردم برخوردار شد.
با همه این اوصاف، مردم خواستار تغییرات محسوستر در حوزههای ذکر شده هستند. دولت روحانی بایستی تمام سعی خود را در جهت برآورده کردن این مطالبات بهکار گیرد. در شرایطی که این مطالبات مردم به دلایلی مانند ناکارآمدی دولت، یا کارشکنی افراد و نهادهایی که تحت عنوان دولتهای موازی و دولتهای سایه میشناسیم، به سرانجام نرسد، قطعا موجبات دلسردی مردم را فراهم میآورد. این دلسردی نه تنها به زیان اصلاح طلبان تمام میشود بلکه کل مجموعه نظام را در برخواهد گرفت. چرا که اصلاحطلبان همواره به مثابه یک ضربهگیر و سوپاپ اطمینان برای نظام عمل کردهاند و اگر این سوپاپ اطمینان کارآیی خود را ازدست دهد چالشهای ناشی از آن به کل نظام سرایت خواهد کرد.
در چنین شرایطی مردم به این تصور و ذهنیت میرسند که نظام از آنها تنها برای نمایش در مقابل دیدگان جامعه جهانی در ایام انتخابات استفاده ابزاری میکندو دیگر نمیتوان با عنوان کردن اصطلاحاتی نظیر گزینه بد و بدتر، خوب و خوبتر و امثالهم مردم را امیدوار کرد. دیگر نمیتوان با رونمایی از چهرههای اصلاح طلب مردم را به بهبود اوضاع امیدوار کرد. چرا که در این شرایط هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادهاند و مردم دیگر دلیلی برای اعتماد دوباره نمیبینند. بنابراین دولت روحانی بایستی تمام سعی خود را به کار گیرد تا با پاسخ به مطالبات مردم و ایجاد تغییراتی محسوس در وضع زندگی مردم از جهات مختلف، چهرهای خوب از اعتدال و اصلاحطلبی در ذهن مردم به جا گذارد. سایر نهادها و ارکان نظام هم با کمک به دولت روحانی و پرهیز از کارشکنی در اهداف دولت، دولت را یاری کنند. چرا که کارشکنی در کار دولت و عدم موفقیت دولت بهای سنگینی به نام دلسردی از نظام را رقم خواهد زد و در نهایت این خود نظام حاکم است که این بها را باید پرداخت کند.