آیت قیصربیگی
این روزها تشکیل کابینه دوازدهم کلید واژه غالب فضای سیاسی کشور است. آنچه که از سبک و سیاق کنشگران درگیر در این فرایند بر میآید این است که احتمالا کابینه دوازدهم با کابینه یازدهم در شاخص هایی چون جنسیت، سن کابینه، پراکنش کابینه و همسوتر شدن اعضای کابینه تفاوت اساسی داشته باشد. البته این تفاوت نمیتواند آنچنان معنادار باشد که بتوان گفت بیش از نیمی از اعضای کابینه تغییر خواهد کرد. به عقیده نگارنده و با توجه به شواهد و قرائن موجود میتوان گفت که شاکله اصلی کابینه یازدهم از جمله چهرههای شاخص و مطرحی چون جهانگیری، ظریف، زنگنه، قاضی زاده هاشمی و. . . حفظ خواهند شد و تغییرات بیشتر در ارتباط با وزرایی رقم خواهد خورد که کمترین سنخیت با پیام 29 اردیبهشت داشته باشند. بطور خلاصه میتوان گفت وزرایی که از بعد عملکردی نتوانستهاند هم پای معدل کابینه حرکت کنند در تیررس تغییر قرار خواهند داشت.
ایضا وزرایی که نتوانستهاند رضایتمندی دولت و هواداران را در تعهد به پیام 24 خرداد 92 برآورده سازند نیز در هدف تغییر قرار میگیرند. و احتمالا روحانی بیشترین تغییرات را بر این پارامتر که تاکید بر همسو بودن اعضای کابینه دارد انجام خواهد داد. مسئلهای که همواره در طول چهار سال گذشته از مهمترین دغدغههای هواداران روحانی بشمار رفته است. اما بعد دیگری که در تغییرات پیش رو مد نظر حلقه اصلی تصمیمسازان کابینه دوازدهم قرار میگیرد سن و سال بالای برخی از وزرای کابینه خواهد بود. گمان میرود یکی دو وزیر هم در این شاخص غربال شوند و جای خود را به نیروهای تازه نفس بدهند. از سویی دیگر روحانی در نظر دارد نسبت به دولت یازدهم سنت شکنی کند و حداقل یک یا دو وزیر زن را نیز در کابینه دوم خود داشته باشد. یکی دیگر از وعدههای انتخاباتی روحانی استفاده از نیروهای توانمند و خوشفکر قومیتهای مختلف در جهت رشد و اعتلای کشور بوده است.
پرواضح است که روحانی در انتخاب اعضای کابینه دوازدهم نیم نگاهی هم به پراکنش اعضای کابینه از اقصی نقاط کشور و قومیتهای مختلف خواهد داشت. با این اوصاف میتوان در مجموع چنین برآورد کرد که احتمالا بین 6 تا 8 نفر از اعضای کابینه یازدهم تغییر کنند و جای خود را به نیروهایی با شاخصههای یادشده بدهند. با این همه روحانی اگر میخواهد به شعارهای انتخاباتی اش جامه عمل بپوشاند راهی جز انتخاب یک کابینه همسو ندارد. کابینهای که بتواند با جان و دل در مسیر اجرایی نمودن برنامههای دولت حرکت کند و نسبت به آنها تعهد کافی داشته باشد. پرواضح است که روحانی در ادامه راه سخت و صعبالعبور خود مردانی میخواهد که در صحنه عمل بتوانند با شهامت هر چه تمامتر خواستهها و مطالبات مردمی را دنبال کنند و اسیر غوغاسالاری و جنگ روانی منتقدان دولت نشوند.
منتقدان دولت در یک ماه گذشته تمام تلاش خود را بکار بستهاند تا با ایجاد جنگ روانی بتوانند بطور غیر مستقیم این پیام را به روحانی مخابره کنند که در چینش اعضای کابینه خواستههای آنها را نیز مد نظر داشته باشد. در این راستا منتقدان روحانی با رویکردی متفاوتتر از گذشته سعی دارند خواستههای جناحی خود را در لباس فراجناحی به روحانی تحمیل کنند. آنها که در قبل از انتخابات رفتاری کاملا حزبی و جناحی داشتهاند و حتی بصورت مصلحتی حاضر نشدند سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را درپیش بگیرند تا در کنار انتقادهای تند و تیز خود به برخی از دستاوردهای مسلم و آشکار دولت نیز اشارهای کنند حال امروز برای لحاظ کردن نظرشان در چینش کابینه دوازدهم ظاهرا توجیه خاصی ندارند! روحانی که در دولت یازدهم، کابیته خود را با عینک فراجناحی چینش کرده بود باز تعدادی از احزاب و گروههای همین طیف مقابل بودند که نگاه تعاملی وی را برنتابیدند و از هیچ تلاشی برای ناکام گذاشتن دولت یازدهم فروگذاری نکردند.
تجربه نشان داده است اگر روحانی بخواهد صرفا برای رضایت خاطر منتقدان خود چینش کابینه را خارج از ذائقه هواداران انجام دهد نه منتقدان راضی خواهند شد و دست از هجمههای خود علیه دولت برخواهند داشت و نه آن نیروهای غیر همسو در صورت قبول نداشتن مشی دولت توان اجرایی کردن برنامههای دولت را خواهند داشت و از طرفی خواسته اکثریت در ارتباط با بکارگیری نیروهای همسو نیز بر زمین خواهد افتاد. از این رو وقتی که مخالفان روحانی حتی بهترین و محبوبترین وزرای دولت تدبیر و امید را نوک پیکان انتقادات تند و تیز خود قرار دادهاند و آنها را با انواع تهمتها قضاوت میکنند، ذائقه آنها نمیتواند در چینش کابینه مطالبه مردم و هواداران را برآورده سازد.
به عبارت بهتر دریچه نگاهی که بهترین و قویترینهای اعضای کابیته یازدهم را ضعیفترین میبیند قطعا نمیتواند میزان خوبی برای چینش کابینهای مقتدر باشد. منتقدانی که امروز به بهانههای مختلف وزرای مقتدر دولت یازدهم را زیر رگبار انتقادات خود میگیرند. یک روز با رمز برجام ظریف ایران را چنان سئوال پیچ میکنند گویی او باعث و بانی تحریمهای هستهای بوده است و روز دیگر شیخ الوزرا را به باد انتقاد میگیرند که چرا برجام پای سرمایه گذاران خارجی را به کشور باز کرده است! در چنین اوضاع و احوالاتی گمان میرود چه روحانی به منتقدان آتشین خود امتیاز بدهد و چه ندهد باز آنها کوتاه نخواهند آمد و همچنان تمام تلاش خود را بکار خواهند بست تا وی و یارانش کارنامهای موفق نداشته باشند.
از این رو حتی اگر در این گیر و دار متقدان و مخالفان روحانی موفق شوند نیروهایی را بر دولت دوازدهم تحمیل کنند تا مادامی آن نیروها از تیرس انتقاد خود آنها در امان خواهند بود که بر مذاق جریان فکری متبوع حرکت کنند، در غیر اینصورت همین نیروهای همفکر را هم به باد انتقاد خواهند بست. منتقدان امروز روحانی میبایست کلاه خود را قاضی کنند که با چه منطقی میخواهند در دولتی سهیم شوند که چشم دیدن موفقیت آن را ندارند! همان کسانی که در روزهای سرنوشت ساز انتخابات دل خوش کرده بودند که جمعه آخر هفته، روحانی خواهد رفت، حال چگونه انتظار دارند تحت فرمان کسی که آرزوی رفتنش را در سر داشتهاند حرکت کنند در حالیکه هم اکنون هم، نفس دولت او را قبول ندارند!
بنابراین، بهترین کار ممکن این است که روحانی تیم کاری خود را چنان از نیروهای همفکر و وفادار به نظام و برنامههای دولت خویش محکم ببندد که بطور کامل در مورد عملکرد وزرای کابینه مسئولیت پذیر باشد. حالا یک جایی دولت میتواند در سیستم مدیریتی خود از نیروهای شایسته و توانمند طیف مقابل استفاده کند و آن زمانی ست که دلسوزی این افراد برای مردم و دولت ثابت شده باشد و در صورت بکارگیری، توان اجرایی نمودن شعارها و برنامههای دولت را داشته باشند.
جان کلام آنکه اگر روحانی میخواهد دولت مقتدری داشته باشد میبایست در چینش کابینه دوازدهم ضمن رعایت اصل شایسته سالاری خواست و اراده اکثریتی که وی را بر سر کار آورده است اعمال نماید. بر این اساس دولت مقتدر روحانی دولتی خواهد بود که پشتوانه عظیم مردمی داشته باشد و برای این مهم لازم است که مردم دولت را از خود بدانند و آن زمانی اتفاق میافتد که ذائقه قاطبه ملت در چینش کابینه لحاظ شده باشد. بنابراین راه اقتدار دولت از دل کابینه میگذرد و در این وادی اگر روحانی خواهان ایجاد کابینهای مقتدر است و میخواهد در امورات پیش روی خود هم افزایی ایجاد کند لازم است چینش کابینه را بر ذائقه مردم میزان نماید.