رضا صادقیان
طی سالهای پیشرو و با توجه به گام برداشتن دولتها به سوی برنامهمحوری و پاسخگویی در قابل برنامههای اجرا شده در حوزههای متفاوت به رای دهندگان، دیر یا زود سیاستورزی و مسئله قدرتخواهی لاجرم به سمت حزب و رفتارهای تشکیلاتی گذر خواهد کرد. زمانهی سرمایهگذاری شخصی در سیاست در چشم برهم زدنی به پایان میرسد. با نگاهی به تغییرات پیوسته و ملموس در برخی از کشورهای پیشرفته و شماری از سیاستهای کشورهای در حال توسعه، آنچه به چشم میآید کسب رای شهروندان براساس برنامههای جامع و رفتارهای حزبی و تشکیلاتی است. به عبارتی هر جا صندوق رای حضور دارد، شخصیتها ترجیح میدهند با قرار گرفتن در لیست احزاب رای شهروندان را کسب کنند. در انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر اردیبهشت امسال برخی از افراد در کمال آگاهی با ساخت و انتشار لیستهای جعلی و سوءاستفاده از تصاویر رئیس دولت اعتدال خواهان کسب رای مردم شدند، ولی به دلیل انتخاب راه میان بُر ناکام از رسیدن به صندلیهای شورای شهر با لیستهای تقلبی بودند، در واقع جاعلان نیز به این واقعیت نزدیک شدند که کسب رای و مشارکت در سیاست از رهگذر کار جمعی و تشکیلاتی منسجم و با برنامه عبور میکند و نه سرمایه شخصی و بیان سخنان عجیب و غریب در نشستهای سیاسی.
حزب به عنوان بازوی فکری و نظم سیاسی با آگاهی کامل در مقابل این گفتههای نامتوازن و غیرعقلانی در حوزه عمومی و فصل انتخابات ایستادگی میکند و قبل از آنکه شخصیت سیاسی در دام هیجانهای زودگذر گرفتار شود و وعده ساخت شهر رویایی و بخشش مالیات کارخانهها و تسهیل ازدواج ده میلیون زوج را به رای دهندگان بدهد، افراد همحزبی در نقش یک ویراستار عاقل و با دور شدن از رفتارهای شخصی، منش تشکیلاتی را پیاده و برنامههای قابل اجرا براساس قوانین موجود را دنبال و نکات لازم را به کاندیدای مشخص اعلام میکند.
در نبود احزاب، میدان سیاست فضایی میشود برای جولان دادن افرادی که میخواهند راه یک صد ساله را با سودجویی و عدم دقت به هزینههای پیشرو برای تمامیت کشور یک شبه طی کنند. بخش اعظمی از هزینههای تحمیل شده به ساختار دولت و نظام سیاستگذاری در کشور به دلیل نبود حزب و سوءمدیریتهایی است که بدون شناخت قدم در راهی گذاشتهاند که از عواقب آن اندیشه و برنامه ناچیزترین آگاهی شخصی را نداشتند، نمایندهای که گمان دارد آسفالت خیابانها، رواج کتابخوانی و احداث کارخانه صنعتی بخشی از وظایف قانونیاش است، پروش یافته سیستم غیر حزبی است. حزب به عنوان یک فیلتر زنده و پویا مقابل چنین شخصیتهایی میایستد و اجازه عبور هر فردی را به بهانههای غیر شفاف نمیدهد.
به عبارتی دقیقتر احزاب هزینه کار نابلدی، تجربه اندوزی و یادگیری هم حزبیها را به دلیل جو رقابتی در کارزار سیاست پرداخت میکند و در پروسهای نسبتا بلند مدت مشغول آموزش و کادرسازی میشود. در این مرحله هزینه تصمیمهای نادرست شخصیتهای گمنام در میدان سیاست و قانونگذاری توسط دولت و شهروندان پرداخت نمیشود، بلکه نیروی حزبی به دلیل کسب تجربه و آموزشهای مورد نیاز درون ساختار حزبی با محاسبه هزینه تصمیمهای نادرست و غیرکارشناسی شده از ابتدای عضویت در یک حزب آشنا میشود. آنچه از حزب و کار تشکیلاتی جدا شدنی نیست، مسئله آموزش و یادگیری همگانی-تشکیلاتی است. افراد در این سیستم با نمایی دیگر از سیاستگذاریهای کلان دولتی در درون حزب آشنا میشوند. آموختن رفتار تشکیلاتی، داشتن نظم، داشتن مطالعات پیوسته سیاسی و قرار گرفتن در میدان کنشهای سیاسی درون تشکیلاتی در هر کدام از انتخابات آشنا میشوند.
تفاوتی نمیکند ما از حزب به معنای دقیق کلمه خوشمان بیاید و یا خیر و یا با استفاده از عبارتهای پزشکی، مهندسی و رشتههای تحصیلی تجربی کارکرد احزاب را شبیهسازی کنیم. تفاوتی نمیکند نسبت به مسئله احزاب و رفتارهای تشکیلاتی دیروز و امروز احزاب اصلاحطلب و اصولگرا صدها گلایه داشته باشیم و یا همچنان از سیاستورزی به صورت جبههای و شورای عالی سیاستگذاری دفاع کنیم، طی تجربه سالهای گذشته و چنانه عرصه سیاست به روال عادی و رشد تدریجی خویش ادامه بدهد و با مانعی از سوی سیاستگذاران روبرو نشود، آینده سیاستورزی در ایران جدای از احزاب قوی نخواهد بود.