گروه سياسي:آقای علم الهدی در اظهارنظر اخیر خودشان در مورد موضوع رفع حصر رقبای احمدینژاد،به جمله جالبی اشاره کردند: "ببینید ما حرفی که زدیم پای حرف خودمانیم، موسوی و کروبی بغی کرده و باغی هستند و باغی زمانی تغییر میکند که توبه کند، پس رفع محدودیت آنان فقط در صورت توبه است"!
حسن فاتحی
خواندن این اظهارنظر حجتالاسلام علمالهدی ناخوداگاه ذهن بنده را به مرور قصه محاکمه گالیله فیریکدان و منجم بزرگ وادار کرد، در سال 1609گالیله یک دوربین نجومی ساخت، ساخت این دوربین درسال 1610 منجر به کشف قمرهای مشتری گردید، که در نهایت کشف این قمرها و مشاهده حرکات آنها گالیله را به تایید درستی نظر کپرنیک در مورد حرکت زمین و سیارات به دور خورشید نمود. عطف این اظهارنظر علمی جناب گالیله، کلیسای آن زمان به دشمنی با گالیله پرداخته و در نهایت وی را به پای میز محاکمه کشیده و ایشان را وادار به امضای توبه نامه نمودند و....!
هرچند گالیله با دوربین خود به کلیسای روم رفت تا بلکه علمای مسیحی آن زمان با دیدن حرکات سیارگان متوجه درستی نظریه گالیله شوند ولی این عاشقان افکار خویششان خود را فراتر از این دیدند که حتی درستی نظر گالیله را از پشت دوربین بررسی نمایند و فیالفور دستور حصر وی دادند! حالا جناب علم الهدی به همراه برادرانی که عاشق نظر خویش هستند و تنها دیدگاه خود را حق مطلق باور دارند، این بار درسال 2013 یعنی بعد ازگذشت بیش ازچهارقرن از اشتباه کلیسا، درقامت یک روحانی شیعه ادعا ميفرمایند که موسوی وکروبی مفتونی بودند که فتان شدند! تازه ایشان در لباس مقدس روحانیت ادعا میفرمایند که شرط پیشگیری ازفتنه توبه ميباشد و اینکه اصولا «فتنهسازان واقعی بفرض وجود هم چه کسانی بودند و چه عوامل وشرایطی منجر بدین شرایط گردید سکوت مینمایند.»
برادر علم الهدی؛ کروبی و موسوی مفتون نبودند، به عنوان سربازان نظام که زحماتی برای این انقلاب و نظام کشیده بودند خیلی جلوتر از عوام متوجه نقشه راه افراطیون شده بودند، همان جماعتی که امور مسلم علمی را نیز نمی توانند قبول نمایند. اگر کلیسای چهار قرن پیش با رویکرد سیاسی و قدرت حتی در برابر اختراعات و کشفیات علمی واکنش سیاسی نشان ميدادند تا مبادا با بلوغ فکری مردم قدرت از دستشان برود، در جهان اسلام امروز نباید یک روحانی بدون حساب و کتاب پیش خدا و مردم اظهارنظرهای اينگونه بنماید.
اگر انتقادات موسوی وکروبی را توجه میکردید، در نهایت ناچار نمیشدید در اواخر دولت کریمه خویش، جریان من درآوردی انحرافی را بزرگ نمایید، اگر انحرافی بود از همان ابتدا بود که موسوی و کروبی متوجه شده بودند ولی دوستانی که عاشق نظر خویش هستند برای توجیه خود در اواخر دولت اسبق منتقد به اصطلاح جریان انحرافی گشتند که احمدینژاد را سحر کرده است و فلان....
میگویم بعد چهارصدسال از ماجرای حصر گالیله، ما نباید شان خود را به عنوان یک مسلمان فراتر از آن ببینیم که به استدلال مسلمانانی بی اعتنا باشیم، اگر امثال ضرغامی درست عمل میکردند، آنها نیز نظر خویش را میگفتند و در نهایت مردم خود متوجه واقعیات میشدند، حالا جماعتی که عاشق دیدگاه مختص خویش هستند، میآیند به بهانه پیشگیری از وقوع عمل مجرمانه افرادی را محصور و اصلکاریها را به حال خود رها مینمایند...