گروه سياسي: رييسجمهور، شامگاه سهشنبه گذشته در گفتوگوی زنده تلويزيونی گزارشی را درباره ميراثی که از دولت محمود احمدینژاد در هشت سال گذشته به او رسيده است، همراه با عملکرد دولت خود در حوزههای مختلف به ویژه اقتصادی و سياست خارجی ارائه کرد.
اشکان بنکدارجهرمی
در حالی که انتشار اين گزارش با استقبال بسياری از مردم و رسانههای بی طرف و اعتدال گرا روبه رو شده و آن را عین داشتن صداقت با مردم به عنوان ولی نعمتان نظام دانستهاند، برخی اصولگرايان به انتقاد از آن پرداخته و اين گزارش را تنها نقدی گزنده و حتی تخطئه دولت گذشته دانستهاند. این گروه آنچنان در این هشت سال به کتمان واقعیتهای تلخ بر آمده از دولت گذشته عادت کردهاند که توقع راست گفتاری را از روحانی ندارد.
در همين زمينه، روزنامه کيهان در عنوان برجسته شماره روز پنجشنبه، هفتم آذر، خود تيتر زده است که «دولت در زنگ حساب، انشاء خواند.» اين روزنامه اصولگرا در خبر ويژه خود نیز گزارش رييس جمهوری ايران را به تبليغات پيش از انتخابات تشبيه کرده. روزنامه رسالت حتی پا از این هم فراتر ميگذارد و در سرمقاله شماره پنجشنبه ضمن انتقاد از گزارش حسن روحانی، تاکید ميکند که روحانی به جای انتقاد باید از محمود احمدینژاد و دولتش تشکر میکرد!
گویی این جماعتِ فقط به پنهانکاری قانع نیست و انتظار دارد روحانی از دولت سابق به سبب مصیبتهای وارد کرده به مملکت در هشت سال گذشته تشکر و قدر دانی نیز نماید. روزنامه جوان هم رئیس دولت تدبیر و امید را به سیاهنمایی وضعیت امروز کشور متهم ميکند. گویی اگر این حقایق از زبان رئیس جمهور خارج نمی شد مردمی که با گوشت و پوست و استخوان خود درد تمام مشکلات را در این چند ساله حس کرده و قامت خم کرده بودند متوجه هیچ چیز نمی شدند.
مهرداد بذرپاش، نماينده مجلس نیز، همنوا با کیهان نشینان ادعا کرده است که در گزارش اخیر جز سياهنمايی که نسبت به کل نظام بوده کار ديگری انجام نشده! البته این که این نماینده مجلس که در دولتهای محمود احمدینژاد سمتهای مختلفی داشته است، آن دولت را عین نظام بداند جای تعجب ندارد. عليرضا زاکانی، نماينده مجلس و از منتقدان دولت روحانی و همچنين حميدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی نیز گزارش صادقانه و در عین حال واقع بینانه رئیس دولت جمهوری اسلامی را به باد انتقاد گرفته اند.
محمد ودود حیدری فرمانده بسیج دانشجویی هم به روزنامه کیهان گفته است که سهشنبه شب رئیسجمهور به قدری سیاهنمایی کرد که انگار در نظام اسلامی تا به امروز هیچ خدمتی انجام نشده است. این گفته از آن جهت جالب توجه است که هنوز فراموش نشده که محمود احمدی نژاد در دو دوره تبلیغات انتخاباتی خود آنچنان نسبت به عملکرد دولتهای پیشین و افراد ذینفوذ و باسابقه انقلاب سیاه نمایی ميکرد که گویی در طول قریب سه دهه تاریخ انقلاب اسلامی نه تنها هیچ کار مثبتی انجام نگرفته بلکه همه امور بر مبنای فساد اقتصادی و رانت خواری به پیش رفته است.
آنچه روحانی در گزارش خود بیان نمود برای مردمی که در مواجهه مستقیم با این معضلات بودند حیرت آور نبود و بعید هم مينماید که مقامات مملکتی از آن بی خبر بوده باشند. ولی ارقام ذکر شده که بعضاً نیز مورد تأیید ارگانهای زیر نظر دولت سابق بوده برای هر ایرانی وطن دوستی ميتواند آن قدر تکان دهنده باشد که زین پس اقدام عاجلی را جهت جلوگیری از تکرار این اعمال طلب کند. گزارش رئیس جمهور بازگو کنندهی سخنانی بود که در سالهای تلخ گذشته از زبان بسیاری از دلسوزان نظام و کشور یعنی همانهایی که از ابتدا احساس خطر کرده بودند شنیده ميشد. چه افرادی که آن زمان در انتقاد از عملکرد ناصواب دولت گذشته هزینه های گزافی پرداخت کردند و به جرم سیاه نمایی راهی زندان شدند.
خطاهایی که در این مدت در اداره کشور وجود داشته آنقدر فاجعه بار است که بسیاری از منتقدان، شائبه نفوذی بودن بخشی از تیم دولت سابق را مطرح کردند و اعتقاد داشتند این همه تلاش برای نابودی کشور و ایجاد اختلاف عمیق بین نیروهای انقلاب و قوای سه گانه و تحمیل هزینه بر کشور، نتیجه صرفاً خطای مدیریتی نیست و چه بسا تعمدی در کار بوده باشد. بی آن که قصد داشته باشیم در مورد این ادعا قضاوت کنیم، این شائبه ها به تنهایی نشان ميدهد که عامدانه یا غیر عامدانه چه بلایی به سر کشور آمده است. بلایی که با کتمان آن نه تنها وضع بهبود نخواهد یافت بلکه ميتواند در آینده تکرار گردد و حتی بر ابعاد آن نیز اضافه شود.
اما نکته مهم تری که در این فاجعه وجود دارد، بحث از امکان تداوم طولانی مدت چنین مصیبتهایی است. بسیاری از دلسوزان و در عین حال کارشناسان مدیریت کشور در این باره هشدار داده بودند و اخطار کرده بودند که دولت، کشور را به لبه پرتگاه ميکشاند. اما نه فقط به آن هشدارهای روشن وقعی نهاده نشد بلکه سعی شد با انواع حربه ها صداهای منتقد خاموش گردد. هشت سال مجلس (جز واکنشهای محدودی در اواخر دولت دهم) اجازه داد که چنین بلایی بر سر کشور بیاید، هشت سال بخش هایی از حاکمیت پشت سر آن ماشین عظیم نابودکننده ایستادند و از آن قاطعانه حمایت کردند.
گویی هیچ راهی جز تن دادن به فاجعه نبود و آن همه هزینه از آبروی نظام و کشور برای چنان دولت بی کفایتی که سراسر عمر خود را در شعار عوامفریبانه افشای نام به زعم خویش غارتگران بیت المال صرف کرد ناگزیر شده بود. اکنون نیز که به سبب خلق حماسه 24 خرداد وضع واژگونه شده انتظار ميرود که جماعت سهیم در خطاکاریهای گذشته از در غذر خواهی از مردم درآیند و یا لا اقل ساکت و آرام در گوشه ای با وجدان خود خلوت کنند و بگذارند دولت جدید در آرامش کارها را به سامان برساند. اما در نهایت تأسف شاهد آن هستیم که حامیان خطاکاریهای دولت قبل هنوز هم از وضع اسفناک به جا مانده از دولت اصولگرا عبرت نگرفته اند.
البته در هر کشوری امکان سوء مدیریت هست، در هر کشوری فساد کم و بیش پیدا ميشود، اما این که چنین فاجعه ای بتواند با این همه وسعت و با وجود هشدارها هشت سال دوام بیاورد و منتقدان هم نتوانند جلوی آن را بگیرند، نکته ای است که ناگزیر تحلیل ها را به سمت نقد عمیق تری سوق ميدهد. مطمئناً این که هشت سال مداوم امکان چنین فاجعه ای وجود داشته باشد و کسی را یارای پیشگیری از آن نباشد به نقد ریشه ای تری نیاز دارد.
آیا سیستم تشدید سانسور که بر رسانه ها حاکم گشت در ایجاد آن کابوس هشت ساله نقش نداشت؟ آیا سهم اجرای گزینشی و توأم با قرائت غیردموکراتیک از قانون اساسی در این ویرانگری را ميتوان ناچیز برشمرد؟ آیا تعمیم فضای امنیتی بر تمام فعالیتهای حوزه نقد و اندیشه که راه را برای نابودی دستاوردهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی اخلاقی را فراهم نمود قابل اغماض است؟
روحانی و همه طرفداران اصلاح و بهبود مدیریت کشور در دولت و بیرون از دولت باید به این نکته مهم دقت داشته باشند که یک سیستم وسیع در ایجاد آن فاجعه مشارکت داشته و حل آن بهبود متوازن در همه عرصه هاست، نه فقط بهبود در مدیریت اقتصادی و سیاست خارجی. اصلاحات گام به گام باید به همه عرصه ها تسری یابد. بهبود در اقتصاد و سیاست خارجی هم بدون بهبود در شرایط سیاسی و امنیتی و اجتماعی و فرهنگی کشور محال است.
همه این عرصه ها به یکدیگر وابسته اند و استراتژی اعتدال، توسعه و اصلاح مدیریت کشور باید به همه عرصه ها کشیده شود. چرا که در غیر این صورت کشور گرفتار معضلاتی خواهد گشت که از سر منشأ عدم توازن در رشد و توسعه کشور خواهد بود. نتیجه این که هم طرفداران و هم مخالفان دولت باید خطا کاریهای گذشته را به خاطر داشته باشند و از سوی دیگر تلاش نمایند به جهت پیشبرد کشور با اتخاذ روشهای دموکراتیک از بروز مجدد آنها جلوگیری کنند.