كوروش شفيعيايراننژاد
گروه سياسي: حتماً این طنز را شنیدهاید که: شخصی به مغازه قنادی مراجعه کرده و درخواست یک کیلو شیرینی کشمشی مينماید... پس از دریافت پاکت شیرینی ملاحظه میکند که در محتویات شیرینیِ موردنظر، اصلاً کشمشی وجود ندارد!... با ناراحتی معترض میشود: «آقای محترم! اینها که کشمش ندارند!؟»... قناد هم با قیافه حق به جانب جواب میدهد: «اخوی! مگر داخل شیرینی ناپلئونی "ناپلئون بناپارت" وجود دارد که به آن ميگویند: ناپلئونی!؟»........................................................
ماهیت وجودیِ هر پدیده ای، موجد انتظاراتی است که باذاتِ آن پدیده مرتبط است. به عبارت ساده تر؛ برخی پدیده هاواجد رسالتی هستند که انتظار ميرود در عمل نیز درصدِ بالائی از آن وظیفه را به منصّه ظهور برسانند... مثلاً در مورد یک رسانه؛ خصوصاً اگر برچسبِ "ملّی" هم خورده باشد، انتظار داریم که فارغ از گرایشات و تمایلاتِ مسئولینش، وظیفه و رسالتِ "اطلاع رسانی" را در نهایتِ "امانت داری" و با حداقلِّ "قلبِ واقعیت" به انجام رساند و بواسطه انجام صحیحِ این رسالت؛ هم "اعتماد" مردم جلب شود و هم به عنوان رکن چهارم دموکراسی، فضای نظارت عامّه بر نهادهای دولتی/حکومتی و پاسخگویی مسئولین فراهم گردد. شاید در مورد روزنامه ها، مجلات و تارنماهای اینترنتی که به نوعی تابلوی یک جناح و جریان را حمل میکنندچنین انتظاری بجا نباشد ولی در مورد رسانه ملّی، این انتظار کاملاً برحقّ، منطقی و بدیهی است...
اگر مروری گذرا بر عملکرد و جهت گیری رسانه ملی در "هشت سال گذشته" داشته باشیم خواهیم دید که رسانه ملی به شکلی جانبدارانه و با رویکرد عدم پردازشِ مؤثر به موضوعات مهمی همچون:آثار مخربِاجرای نادرستِ قانونِهدفمندی یارانه ها، تورم افسار گسیخته، مشکلات معیشتی مردم، آثار سوء سیاستهای دولت در روابط خارجی، رشد فساد اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، ارائه دیرهنگام و نامطلوب بودجههاي سنواتی و موضوعاتی فراوان مانند اینها و نیز با اصرار بر القای قرائت موردنظر خود از مسائل سیاسی و فرهنگی به عنوان تنها قرائت صحیح؛ بیشترین نقش را در کاهش اعتماد ملت به این رسانه فراگیر و رشد مخاطبان رسانههاي خارجی ایفاء نموده است.
باید اذعان داشت برخی رسانههاي خارج از کشور که امروز مورد اقبال مردم در داخل قرار گرفته اند، لااقل در ظاهر قضیه، بیطرفی و امانتداریِ بیشتری را در ارائه اخبار و تحلیلها رعایت کرده وبا آگاهی از ویژگیهای یک رسانه حرفه ای، گوی سبقت را در جذب مخاطب، از بزرگترین رسانه قدرتمندِ داخلی بواسطه همین ضعف مشهود ربودهاند.
رسانه ملی در 8سال گذشته (یا لااقل در 7 سال اولیه آن!)، غالباً به تطهیر و توجیه عملکرد دولت پرداخت و با روتوش نمودنبسیاری از معضلات و بی توجهی به بسیاری از دغدغههاي ذهنی مردم، -ناخواسته- به گسترش و تداوم این ناهنجاریها کمک شایانی نمود. رسانه ملی حتی در مواردی که وعدهها و عملکردهای دولت، وحدت شکن و معارض با اهداف کلی نظام بود نیز رویکرد مناسبی نداشت. رفتارهایی که آخرینِ آنها در موضوع یکشنبه سیاهِ مجلس؛ از سوی رهبر معظم انقلاب؛ غیراخلاقی، غیرقانونی و غیر شرعی اعلام شد.
رسانه ملی ما در چندسال گذشته، غالباً مروج افکار جناحی خاص و مشخص و منویاتِ همفکران خود بودو هیچگاه نخواست تعلقِ خاطر خود را به آن گروهها و جریانات انکار نماید. عملکرد صدا و سیما در جریان انتخابات پر بحث و حدیث 88، و نیز سعی وافرش در تخریب یا تخفیفِ شخصیتهایی از السابقون انقلاب در مناسبتهای مختلف ( مانند سالگرد پیروزی انقلاب و بزرگداشت دفاع مقدس و...)، چنان بی پرده و آشکار بوده که ضمن بر انگیختنِ حسّ تأسفِ قشر فرهیخته جامعه، آنها را به یاد رمان بی نظیر "قلعه حیوانات" ("جورج اُروِل" - 1945میلادی/1323 شمسی) میاندازد.
همانجا که آثار تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا) به طور کامل قابل ملاحظه است: در داستان مذکور؛ حیواناتِ مزرعه آقای "مانر"، پس از پیروزی انقلابشان، با حذفِ نام "مزرعه مانر" عنوان " قلعه حیوانات" را بر سر درِ آن نوشتند و "فرامین هفتگانه" ای را روی دیوار قیراندود با حروف سفیدِ درشت حک کردند... به مرور زمان و در گذر سالها؛ شخصیتهای معاصر، تمام عملکرد گذشتگان و السابقونِ انقلاب را تخطئه کرده و صرفاً خود را بعنوان منشأ آثار مثبت معرفی نمودند و گاه کار را تا به آنجا پیش بردند که یاد و خاطره و حتی نام آنها را نیز از حافظه تاریخیِ ساکنین قلعه (مزرعه) حذف کردند. این اقدام را آنهایی انجام دادند که بواقع از نظر عملکرد و بزرگی به گرد پای محذوفین نیز نمیرسیدند و این معجزه فقط از "پروپاگاندا" برمیآمد!...
در عرصه اطلاع رسانی در زمینه مسائل بین المللی نیزرسانه ملی با قلب برخی واقعیات،گاه چنان به سیاه نمایی اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورهایی که دوستشان نميداشت ميپرداخت که معمولاً موجبات تلخند مخاطبینِ واقع بین و مطلع رسانه فراهم ميشد. بعنوان نمونه؛ مردم فراموش نميکنند سیمای ما در بحبوحه برگزاری المپیک 2012 لندن، چنان از اوضاع بد اقتصادیِ کشور انگلستان و اقتصاد ورشکسته و در آستانه سقوطِ آنجا سخن میگفت که مردم طناز و نکته سنج ما به مطایبه میگفتند: شاید هزینههاي سنگین برگزاری بازیهای المپیک از طریق فروش النگوهای ملکه الیزابت تأمین شده است!...
در عصر انفجار اطلاعات و با وجود شبکههاي اجتماعی و رسانههاي مجازی که دسترسی به آنها برای مردم کار چندان مشکلی نیست، قطعاً نمیتوان واقعیات را به گونه ای دیگر نشان داد و انتظار داشت که مخاطبین نیز همچنان به این رسانه اعتماد داشته باشند. و اما امروز؛ پس از انتخابات 24 خرداد 92، مشاهده میشود که با وجود تغییر دولت و سیاستهای آن، درِ"جام جم" همچنان بر همان پاشنه قبلی ميچرخد و رویکرد مدیریت ارشد رسانه ملی به تأسی از جناح مطبوعش، با مشی اصلاحطلبانه و اعتدالی دولتِ جدیددر تمایز و تغایر آشکار است. از اینرو بنظر ميآید پس از یک دوره کوتاه تحمل و همراهیِ ظاهری با دولت جدید؛ توپخانه پروپاگاندای رسانه ملی شروع بکار کرده است که از جمله جدیدترین و آشکارترین نمونه های این رویکرد غیرتعاملی، میتوان به ایجاد تأخیر در مصاحبه رئیسجمهور به بهانه اختلاف نظر در انتخاب مجریِ مصاحبه اشاره کرد!
مردم ما فراموش نميکنند که تا همین چند وقتِ پیش، نه تنها مجریان مصاحبه با رئیس دولت، توسط خود ایشان انتخاب میشدند و کارکردی همچون یکی از عوامل دکوراتیو سر صحنه داشتند، بلکه گاه حتی مشاور رئیسجمهور نیز بعنوان مجریِ مصاحبه، رو در روی رئیس دولتِ مستقر مينشست. حال این مردم چگونه باور کنند که رسانه ملیِ ما به ناگاه به یاد وظیفه خطیر خود افتاده است و بخشنامه صادر که رئیس جمهور میتواند هربار فقط یکی از 3 مجری پیشنهادی سیما را برای مصاحبه با خود انتخاب نماید. انگار که مزه شیرینِ فیلترهای استصواب، شدیداً به مذاقِ این دوستان، نشسته است.
مردم ما البته؛ انتظار مصاحبههاي سرتاسر تمجید و تملق و تأیید را هم ندارند. مردم دوست دارند که مجریان مصاحبه با سران هر سه قوه، اهلِ محاجّه و مباحثه و مطالبه باشند. دوست دارند مسئولین در مقابل سؤالات و دغدغههاي ملت به چالش کشیده شوند و پاسخگو باشند. مردم انتظار دارند که رسانه مهم و فراگیر که برچسب ملی را به خود الصاق نموده است، فارغ از گرایشات سیاسی و تمایلاتِ جناحیِ مدیرانش به وظیفه خطیر خوددر امر اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی عمل نماید.
مردم انتظار دارند که مدیرانِ آتی رسانه ملی -که به زودی با پایان دوره مدیران فعلی منصوب خواهند شد-، به مراتب بیش از اسلاف خویش با خواست و اراده صاحبان واقعی این ملک و میهن همراه و هم جهت باشند و برای شعور این ملت بزرگ احترام شایستهای قائل شوند. ملت ما ملتِ فهیم و هوشمندی است. قطعاً انتظار ندارد از داخل شیرینی ناپلئونی، "جناب بناپارت" خروج کند ولی دستِ کم این انتظار را دارد که در محتوا و اندرونِ شیرینیِ کشمشی، چند دانه کشمش هم رؤیت شود!...