تعصبات قومی ما چرا از عرق ملی پیشی گرفته است
کامران منصوری جمشیدی
زمانی مسئول سابقی نقل میکرد که سالها پیش برای بازدید از مدارس روستایی و عشایری به یکی از مناطق ایران رفته بود و در مراسم استقبال از او تعدادی دانش آموز شعر و سرودی دسته جمعی اجراء کرده بودند با این ترجیع بند که: " آباد باشي ايران آزاد باشي ايران از ما فرزندان خود دلشاد باشي ايران" ایشان میگفت که از چند تن از آنها پرسیدم حالا بگوئید ایران یعنی چه و یا کجا؟ و همگی یا اسم شهر یا اسم قوم یا اسم قبیله و طایفه خود را برده و ایران را آن ميدانستند.
اخیراً که همین ماجرای اعتراض بختیاریهاي دلاور نسبت به سریال سرزمین کهن اتفاق افتاد این زخم کهنه سر باز نمود که چرا در کنار چنین تعصبی نسبت به قومیت و طوایف اقوام ایرانی، حساسیت راجع به مسائل ملی ایرانی کم رنگ تر شده است. دلاوران بختیاری در درازای تاریخ ایرانبانانی بوده اند که تنها در عصر معاصر رشادتهای آنان در انقلاب مشروطه و جنگ تحمیلی نگین تاریخ است لیکن امروز آن غیرت و تعصب کم کم به قوم و قبیلهها رو به محدود شدن است.
بیاندیشیم چرا در اعتراض به فیلم ضد ایرانی 300 این تعصب از ما سر نزد و اگر نهادهای دولت جوابی هنری ندادند لااقل ما ملت همتی میکردیم و اگر صنعت فیلم ما هم آورد هالیوود نیست با حمایت مالی از شرکتی توانا در فیلم سازی، فیلمی بر اساس وقایع افتخار آمیز تاریخ مان بسازیم تا در مقابل آن تحریف تاریخ و تحقیر ایرانی دفاعی با منطقی هنری کرده باشیم.
چرا دیالوگی در فیلمی که مشی آن در راستای بزرگداشت قوم ماست چنان ما را به کنش وا ميدارد ولیکن از اینکه فرزندان ما شیفته و فریفته کاراکترهاي بی ریشه و بد قصه و بد فرهنگ هالیوود و غرب، نظیر اسپایدرمن شده و خبری از رستم و کاوه و فریدون و سیمرغ و رخش ندارند آهی نمیکشیم و جهدی نميکنیم که در قالب انیمیشن هایی این اساطیر کهن، نامدار و خوش قصه را مانیز به جهان کودکان و یا به کودکان جهان معرفی نمائیم؟
حساسیت نسبت به شاهنامه این سند ملی ما و یا نام خلیج فارس که همین روزها سایت گوگل نام آن را به نظر سنجی گذارده و البته آمار شرکت کنندگان آن به نسبت جمعیت ایرانیها به اعراب براستی جای تامل دارد آیا با حساسیت نسبت به شوخی و مزاحی بی غرض با کلوچه محلی بومی در منطقه و قومیتی ایرانی برابر است؟
این مثالهاي فوق را گفتیم که کم حاشیه ترین و سهل ترینها بودند و الا بماند این نکته که چرا اسارت سربازان ایرانی که در چنگ خون ریز تروریستها و دژخیمان هستند و از اقوام و ایلات ایرانی نیز ميباشند چنین واکنش و همبستگی مردمی را بدنبال نداشته است ؟ آیا حساسیت و تعصب امروز اقوام ایرانی مناطق مختلف کشور در برخورد با سایر مسائل مهم نظیر شنیدن مرگ و میر مردمی در روستایی به علت نبود امکانات اولیه پزشکی، تنگدستیها، کمبودها، فساد اداری و مالی، بچههاي کار، مصائب مهاجرین ایرانی، بی خانمانها و کثیری ار مشکلات اقوام و مردم ایرانی به اندازه تعصب به یک شال کمر از لباس بومی و محلی ميباشد و برای رفع آن بصورت مردمی و قومی همتی میکنند؟
و آیا انتظار تحقق اصول مختلف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نظیر حق مسکن، درمان و شغل و رفاه جامعه ایرانی برای ما با حق آموزش زبان مادری حساسیت یکسانی دارد؟ چرایی محدود شدن تعصبات ملت به همان قوم و قبیله نیاز به تامل بیشتر دارد که اگر بیش از این عمق یابد آنوقت بر یکپارچگی ایران بزرگ باید نگرانی سخت داشت.
توهین پنهان
حمزه جهانگیری
شاید کمال تبریزی و تیم سازنده سریال ((سرزمین کهن)) هرگز فکر نميکردند که مجموعه تلویزیونی آنها این چنین به سرعت معروف ومشهور شود، آنهم نه به خاطر متن اش بل به دلیل حواشی اش. حواشی که علت ایجادش چند دیالوگ جنجالی توهین آمیز در قسمت سوم این سریال بود.بعد از پخش قسمت سوم این سریال بود که اعتراضها در مناطق بختیاری نشین در واکنش به آنچه توهین این مجموعه تلویزیونی به قوم بختیاری عنوان ميشد بالا گرفت.
اعتراضها به جایی رسید که صداو سیما تصمیم بر آن گرفت پخش این سریال تاریخی را متوقف کند.در توهین بودن اتهام وابستگی زدن به بزرگان بختیاری آنهم با آن تعابیر زننده شکی نیست. اما آنچه ما در این مقال و به اختصار قصد داریم به آن بپردازیم نه توهین هایی آشکار از این دست بل توهین هایی ست که ميتوان گفت صداو سیما در این چند ساله به شکلی دیگر نسبت به اقوام ایرانی و از جمله بختیاریها رواداشته است، توهین هایی از جنس پنهانی.
اگر سریالها و مجموعه هایی که در این چند ساله با مضمون قومی ساخته شده و از صداو سیما پخش گردیده را دنبال کرده باشیم به راحتی ميتوان فهمید که منظور از این توهینهاي پنهان چیست. به تصویر کشیدن انسانهایی ایلیاتی و قومی در سریالهای تلویزیون در حالی که لهجه و همچنین پوشش شان با قومیتی که آنان بدان تعلق دارند فاصله کهکشانی دارد همان توهینهاي پنهانی است که ميتوان گفت در این سالها صداو سیما نسبت به اقوام انجام داده است.
گرچه ادعای سازندگان و مسئولان صداو سیما در این سالها همواره این بوده که پخش این مجموعهها به قصد تجلیل از آن قوم خاص بوده است اما همان دو عاملی که گفتیم باعث شده که این محصولات رسانه ای تصویری کاریکاتوری و تمسخر آمیز از آن قوم ارائه دهند و نه تنها منجر به تجلیل نشوند بل اسباب خنده و تمسخر بینندگان را فراهم کنند.عدم سرمایه گذاری لازم برای ارائه کارهای با کیفیت، عدم کار کارشناسی لازم در خصوص لهجه و پوشش قومیتی که سریال قصد به تصویر کشیدنش را دارد و اهمال و سستی در ساخت چنین سریال هایی باعث شده که این مجموعهها هرگز کارهای خوب و با کیفیت از کار در نیاید.
پنجشنبه شب گذشته بعد از پخش قسمت چهارم سریال ((سرزمین کهن))مسئولان صداو سیما که قصد فرونشاندن اعتراضات را داشتند تصمیم گرفتند فیلم سینمایی شیر سنگی را به جای برنامه یادگاری بر روی آنتن ببرند اما لهجه نامفهوم بازیگران و پوشش مغایر با پوشش قوم بختیاری باعث شده بود که نگارنده به عنوان یک بختیاری از دیدن این سریال احساس سرشکستگی و توهین بیشتر به بختیاریها را داشته باشد. به نظرم حال که این اشتباه صداو سیما باعث ایجاد حساسیت مناسب نسبت به مسائل قومی شده نباید از توهین هایی از این دست نیز غافل شد.
سرزمین کهن/یاد آور دردی کهن
وادي عبيات
توهین به هر کس یا هر قومیت و ملتی باشد، مردود است. از آنجمله است توهینی که ظاهرا به برادران بختیاری در سریال سرزمین کهن صورت گرفته است. اما از جهتی،وقوع این امر، به نوعی باعث خوشحالی من شد و در ضمن این خوشحالی، گلایه و دردی عمیق و کهن از برادران بختیاری نیز نهفته است. سالها و بارها مردم عرب این مرز و بوم نسبت به توهینهاي مکرر و مختلفِ صورت گرفته نسبت به خود، واکنش نشان دادند اما دریغ از حتی یک حس همراهی و همدردی.
واقعهی اخیر به همه دوستان نشان داد که اعتراضات مردم عرب صبغه ای انسانی، بر ضد خودبرتربینیِ غالب بر ذهنیت بسیاری از افراد و جریانهای ذی نفوذ در کشور است. نگرشی که حتی به بختیاریها که در پاسداشت فردوسی و شاهنامه، گوی سبقت را از فارسها ربودهاند، نیز رحم نکرد. این جریان ظاهرا دایره ی خودیها را بسیار تنگ ميبیند و به خود، حق توهین به همه را میدهد.
جریانی قوی و محکم و با پشتوانه تفکر انسانی، ملی، مدنی لازم است تا در برابر چنین انحرافی که هر از گاهی از جاده انسانیت صورت میگیرد، ایستادگی نماید. اصل انسانیِ عدم بی تفاوتی نسبت به همنوع و هم وطن، اولین قدم در این راه است. امیدواريم همه قومیتها و هموطنان با هر نگرش و دیدگاه و گرایش فکری و سیاسی به این امرِ مهم بپردازند تا دیگر شاهد هیچ اهانتی به هیچ طیفی از جامعه نباشیم.