مسعود بزم آرا
گروه مقالات: این روزها با شروع فصلی نو در سیاست خارجی جمهوری اسلامی دوباره بحث ها پیرامون لزوم تعامل و برقراری ارتباط با کشورهای غربی ـ بالاخص ایالات متحده ـ و یا عدم لزوم آن ما بین سیاستمداران و صاحب نظران رونق گرفنه است و بالطبع در این بین عده ای موافق و عده ای دیگر مخالف برقراری ارتباط با این کشورها می باشند.
روی سخن این یادداشت با عده ای است که نسبت به برقراری ارتباط با کشورهای غربی به شدت امتناع می ورزند و آن را مغایر با سیاست های کلی نظام و برخلاف آرمان های انقلاب می دانند. اقلیتی که هرگاه مجالی پیدا می کند از هیچ فرصتی برای تخریب و سرکوب عقاید مخالف خود ـ ولو اینکه ممکن است این عقاید صحیح باشد ـ دریغ نمی ورزد. جریانی که دیروز در ماجرای مک فارلین بابت رفتارهای تند و افراطی خود از امام راحل پاسخ تندی دریافت کرده بود*، متاسفانه درس عبرت نگرفته و امروز در قامتی جدید و با نقاب "دلواپسی" در حال تکرار همان اشتباهات دیروزی است.
در نظر این عده ایجاد هرگونه کانال ارتباطی با کشورهای غربی غلتیدن در دامان استکبار تلقی شده که انجام آن منجر به خدشه دار شدن وجهه نظام می شود. طرفداران این طرز تفکر هرگونه تعامل با دول غربی را پایمال شدن خون شهدا و انحراف از اندیشه های امام راحل بر می شمارند و با استفاده از این ترفند به سرکوب عقاید و نظرات خلاف میل جریان مطبوع خود می پردازند. با توجه به اشاعه تفکر غلط این جریان به بطن جامعه و القای باورهای نادرست و خلاف واقع در ذهن مردم برای بهره وری های سیاسی، فرصت را مغتنم شمردیم تا به نقد این گفتمان پرداخته و تا حد امکان به بیان واقعیات بپردازیم.
کاربردی ترین حربه ای که این عده برای پیشبرد اهداف خود به آن تمسک می جویند، اثبات صحت و درستی باورهای خویش با دست گذاشتن بر روی تعدادی از سخنان خمینی کبیر (ره ) می باشد. آنها با استناد به برخی از سخنان امام راحل ـ آنهم تقطیع شده بر اساس مقاصد سیاسی جریان مطبوع خویش ـ و بازگو کردن آن، درصدد اثبات آنند که بنیانگذار انقلاب را مخالف ارتباط با دیگر کشورها بویژه دول غربی معرفی کنند و با این شیوه، هرگونه طرز تفکر و عقیده خلاف آن را تحریف اندیشه های امام بنامند.
بدون شک بیان نیمی از حقیقت و سرپوش گذاشتن بر نیمی دیگر را چیزی جز دروغگویی نمی توان نامید. برخلاف آن چیزی که طرفداران این تفکر درصدد القای آن بر ذهن دیگران هستند، سخنرانی ها و مصاحبه های فراوانی را از امام خمینی (ره) می توان یافت دال بر اینکه ایشان نیز بر لزوم تعامل و ارتباط با دیگر کشورها واقف بوده اند و آن را ضروری قلمداد می کردند، که این واقع گرایی نشان از دانش سیاسی بالا در کنار روحیه انقلابی گری و استکبار ستیزی ایشان دارد.
ـ « اگر پیاده شد آقای کارتر از آن عرشی که دارد، آمد روی زمین نشست، با ما زمین نشین ها تفاهم کرد، ما هم با او تفاهم می کنیم، به استثنای اینکه آن ظلم هایی که به ما کرده است باید جبران کند..... ما با آنها چرا رابطه اي نداشته باشيم؟ با دولت آمريكا هم رابطه پيدا مي كنيم » ]1]
ـ «روابط ما با امریکا و همچنان با سایر کشورهاى جهان بر اساس احترام متقابل خواهد بود. ما براى امریکا حق تعیین سرنوشت خود را قائل نخواهیم بود....»]2]
ـ « ما با تمام دولتها، در صورتى که دخالت در امور داخلى ما نکنند و براى ما احترام متقابل قائل باشند، با احترام رفتار مى کنیم و نفت را هم هرکس مشترى است به او مى فروشیم. ما از زیاده روى و غلط روی هایى که راجع به نفت بوده است و چیزهایى که خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگیرى مى کنیم، و الاّ نفت را مى فروشیم » [3]
این سخنان تنها گوشه ای از فرمایشات بنیانگذار کبیر انقلاب در رابطه با لزوم تعامل با کشورهای غربی می باشد که عمدا ـ یا سهوا ـ توسط این جریان نادیده گرفته شده و تلاش شده بر آن سرپوش گذاشته شود. از سخنان فوق به خوبی برمیآید که ایشان نسبت به اقتضائات زمان آگاه بوده و به خوبی درک کرده بودند که ممکن است در برهه ای از زمان با توجه به شرایطی که پیش خواهد آمد، دو طرف نیاز به از سرگیری روابط و تعامل با یکدیگر را داشته باشند.
سیاست خارجی در منظر امام خمینی(ره)، سیاستی مبتنی بر برقراری رابطه با تمام کشورها بوده است. ایشان حتی با شوروی سابق که حکومتی کمونیست بود و در بحث دین مداری مواضعی بدتر از امریکا در تقابل با جمهوری اسلامی داشت، ضمن حفظ محتوای شعار نه شرقی نه غربی، نه تنها ارتباط را قطع نکردند بلکه در سال 67 به عنوان هدیه سال نو میلادی پیامی را که بر اساس اصل فقهی دعوت به ارزشها است، برای آقای گورباچف ارسال نمودند. بنابراین اصل عدم ارتباط از نظر امام نمیتواند امری دائمی تلقی شود.
مطالعه سخنرانی ها و تحلیل اندیشه و گفتار امام خمینی (ره) به خوبی به ما نشان خواهد داد که چه کسانی فارغ از داشتن اندک دغدغه ای نسبت به مصالح نظام و منافع ملی، سعی در تحریف اندیشه های ایشان جهت استفاده های سیاسی در راستای پیشبرد اهداف جناحی خود را دارند و تنها "دلواپس" به خطر افتادن منافع شخصی خود و هم قطاری های خود می باشند.
آرای سیاسی فارغ از اندیشه سیاسی که اصولی ثابت دارد، متناسب با شرایطی که در هر بازه ای از زمان ممکن است پیش آید، قابل تغییر می باشد. بی شک یکی از اصول ثابت اندیشه سیاسی امام راحل، عدم سلطهگری و مبارزه با استکبار است. لذا این سلطه گری چه از سوی غرب باشد و چه از سوی شرق، بایستی که در مقابل آن ایستادگی کرد و به نفی آن پرداخت. همچنین یکی دیگر از اصول ثابت اندیشه امام خمینی (ره)، دوستی و رابطه با دیگر کشورهاست. «ما به ملتهای غرب نه تنها هیچ نظر سوئی نداریم بلکه با آنان هم صمیمی هستیم. آن دولتهایی که با ملت ایران بدرفتای کرده اند ما با آنها نظر خوبی نداریم و در هر صورت با غربی ها ما رفتارمان عادلانه است و هیچوقت با هیچ کس رفتار ظالمانه نخواهیم داشت.»[4]
لذا طبق این اصل، برقراری رابطه با آمریکا و کشورهای غربی مشروط بر اینکه از موضع برابر و یکسان باشد، نه تنها مذموم نیست بلکه در جهت مبنای دیگر اندیشه ایشان یعنی اصالت دادن به برقراری رابطه میباشد. یه نظر شهید بهشتی در خصوص این مبحث که چه مدبرانه گفت : « اصولاً در دنیا تماس سیاسی با دیگران داشتن، اجتنابناپذیر است. در موارد معینی با صراحت این را اعلام کردهام که اگر رهبران و مسئولانی در جامعه به جای داشتن موضع قدرت روشن، بروند سراغ مقدسبازی سیاسی (مقدسبازی سیاسی این است که یک نفر که یک مسئولیت سیاسی دارد بگوید اصلاً نمیپذیرم با یک خارجی یک کلمه حرف بزنم که مبادا جامعه ما را بدنام کند) من این روحیه را همواره به عنوان یک ضعف نامیدهام، میگویم یک آدم قوی از برخورد با دشمن در موقعیتهای مناسب نه تنها سرباز نمیزند بلکه حسن استفاده میکند »[5]
*قسمتی ازسخنرانی امام خمینی در واکنش به اعتراض کنندگان ماجرای مک فارلین : « چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بی اعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر آمریکا، فریاد میزنند سر مسئولین ما! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسئله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزی که هفته وحدت است چرا شماها میخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ نشینان آن جا تندتر است. شما چه شده است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان... شما دل مسئولین ما را نشکنید، شما هی تندرو و کندرو درست نکنید، دودستگی ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارها را.» [6]
1- صحيفه نور، جلد 11، ص 36
2- مصاحبه امام خمینى با تلویزیون سراسرى آمریکا، همان، ج 5، صفحه 157
3- مصاحبه امام خمینى با مفرلوس آنجلس تایمز آمریکا، همان، ج 5، صفحه 182 و 183
4- همان، ج3، ص
5- یزدی، ابراهیم، بررسی سفر هایزر به ایران، انتشارات نهضت آزادی، تهران، ج دوم، س ۱۳۶۲، صص ۴۹-۴۸
6- 29 آبان 1365