گروه سياسي- رسانهها: روزنامه بهار در يادداشتي نوشت: سالهاست برخی تندروهای بیگانه با رأی و ارادهی مردم، اصلاحات و اصلاحطلبان را مرده میخواهند و مرده میخوانند و شگفتا پیش از هر انتخابات، باز از همین مردهی چندباره در خیال و خاطرشان، بر خویش میلرزند؛ سخنرانی هایشان را تاب نمیآورند؛ از این که صدای این مردگان بیتریبون به گوش چند جوان جویای حقیقت برسد هراسان و آشفته اند. این به هراس افتادگان از اراده و رأی مردم و اقبال شان به اصلاح طلبان، که خوب میدانند راز بیثمری دعایشان در چیست؛ بقای خویش را در فنای اصلاحطلبان میجویند و از هر تهدیدی برای عدم حضورشان در عرصه انتخابات ابایی ندارند.
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، عدهای تندرو که منافع شان را در خطر میبینند و خوب میدانند پاسخ فردای مردم به آنها در انتخابات یک «نه» بزرگ است؛ احساس تکلیف کردهاند تا بیرحمانه پای بر منشور قانون بگذارند و قانون و قانونمداری را به سخره بگیرند و با آشوب آفرینی و هرج و مرج طلبیهای هدفمند و هدایت شده و نه خودسرانه، تجمع و نشست قانونی و آرام اصلاحطلبان صبور را به آشوب بکشانند تا آوای حقیقت طلبی اصلاحطلبان که در این روزگار دست شان از داشتن رسانههای فراگیر کوتاه است به گوش کسی نرسد.
حال پرسش بیپاسخ این است اگر اصلاحطلبان مرده اند؛ اگر اصلاحطلبان فاقد پایگاه و جایگاه در بین مردم هستند؛ اگر اصلاحطلبان در خاطر ایرانیان خاموش و فراموش شدهاند پس این همه هراس و هیاهو برای چیست؟ چرا هر روز عدهای بر خلاف منویات بزرگان نظام با اردوکشی و عربده کشیهای خیابانی نشستی را به تشنج میکشانند و جالب اینجاست که رسالت این جماعت تندرو فقط هجمه به اصلاحطلبان است و در قبال اختلاسهای میلیاردی، غارت بیت المال و انبوه قانون شکنیها و قانون گریزیهای رایج شده در این سالیان رسالت و تکلیفی نداشته و ندارند. تندروها هرچند عامل آمران رُخ پنهان کرده هستند ولی همین جماعت اجارهای هم خوب میدانند که اصلاحطلبان چه محبوبیتی در بین مردم دارند. با جنجال آفرینی پیاپی تندروها علیه اصلاحطلبان و تفکر اصلاحطلبی و هراس همواره این جماعت از این تفکر فراگیر که سالهاست آنها را مرده میپندارند به یاد شعر پرشکوه شفیعی کدکنی میافتم که در تجلیل از حلاج بر دارشده میگوید:
. . . از مرده ات هنوز
پرهیز میکنند
باید واقعیت را پذیرفت که به رغم همهی تهدیدهای پیدا و پنهانِ اصلاحطلبان توسط تندروها، امروز با تکیه بر همراهی انبوه مردم و جوانان بیدار و آگاه، انتخابات به رستاخیز اصلاحطلبان و تفکر اصلاحطلبی تبدیل شده است. اصلاح طلبانی که تندروها سالها و بارها از مرگ شان دم میزدند و دفن شده شان میانگاشتند و هنوز هم بر این توهم خویش پای میفشرند، باز در هر انتخابات سربر میآورند و با تکیه بر پشتوانه بزرگ همراهی مردم، بسیاری از معادلات چند سالهی اتاق فکر تندروها را بر هم میزنند.
خیلیها که خواب مرگ اصلاحطلبان را میبینند بهتر از دیگران میدانند که تفکر اصلاحطلبی و اصلاحطلبان به بلوغ فکری و سیاسی بالایی رسیده اند.
اصلاحطلبان در این سالها از دیروز درسها آموختهاند و با وحدت و وسعت نظر و جامع نگری، از گردنههای سختی که خیلیها به آن دل خوش کردهاند هوشمندانه و نجیبانه گذرخواهند کرد. هر چند اصلاحطلبان از سوی برخی به بن بست رسیدگان، همواره انکار میشوند ولی مردمی که پاکدستی و مدیریت اصلاحطلبان را دیدهاند خوب میدانند که به رغم انبوه تندبادهای تهمت و شایعه، تفکر اصلاحطلبی و اصلاحطلبان که بر کتیبه دل شان «زنده باد مخالف من» را حک کردهاند محوشدنی نیستند و این تفکر پویا و بالنده، خاموشی و فراموشی ندارد.