«بیبیحاضر امیدواری» با قامتی خمیده و عصایی در دست به نمایشگاه آثارش آمده تا قصههای هر عروسک را برای بازدیدکنندگان روایت کند و گاهی نیز با تکهپارچههایی که در اختیار دارد، عروسکهایی را پیش چشم حاضرین در نمایشگاه بدوزد.
او در حالیکه با دستانی لرزان، صورت عروسکها را نوازش میکند و با مهر مادرانه آنها را در آغوش میگیرد، با لهجه غلیظ کازرونیاش قصه چند نمونه از عروسکها را بازگو کرد.
«بیبیحاضر امیدواری» در جریان برگزار این نمایشگاه گفت: «دکتر به من گفته دیگر نباید چیزی ببافیم و سوزن به دست بگیرم اما من گوشم بدهکار نیست، چون اگر بخواهم به حرف دکترها گوش کنم، زمینگیر میشوم. بیکاری خستهام میکند. از جوانی هم میانه خوبی با بیکاری نداشتم. از قدیم دستم به سوزن بود. یا میبافتم یا میدوختم. عروسک همه نوههایم را خودم درست کردم.»
«بیبیحاضر» سواد خواندن و نوشتن ندارد اما میگوید تازگیها دست به قلم شده و یاد گرفته نام خودش را بنویسد. او در مورد تهیه مواد عروسکها میگوید: «نوهها و همسایهها برایم پارچههای دورریختنی میآورند یا لباسهای بافتنی قدیمی و کهنه را میشکافم و عروسک درست میکنم».
این هنرمند کازرونی همچنین میگوید: «خیال نکنید این کار آسان است. نخ به سوزنکردن خیلی سخت است. گاهی ساعتها مینشینم تا نخ را سوزن کنم اما خسته نمیشوم. فقط گردنم درد میگیرد. به گردنم میگویم تا زنده هستم باید حرکت کنی! رفیق نیمهراه نباش. بچههایم میگویند بیبی دیگر لازم نیست عروسک درست کنی. اینقدر چشمانت را به نخ و سوزن ندوز. من میگویم دیگر توبه میکنم، ولی فردا که بیدار میشوم، باز هم میروم سراغ عروسکها. تا زمانی که چشمهایم ببیند و دستم حرکت کند، باید بدوزم. این کار را دوست دارم. اگر کاری را با عشق انجام بدهیم دیگر خسته نمیشویم. من هم از عروسکهایم خسته نمیشوم. این عروسکها را به قیمت جان خریدم، خیال نکنید مفت و ارزان خریدم.»
بهمن و الهه عباسپور، نوههای «بیبیحاضر» هستند که در برپایی این نمایشگاه خیلی تلاش کردهاند. الهه عباسپور عروسکها را برای حضور در نمایشگاه از شیراز به تهران آورده است. او دوست دارد همه مادربزرگ هنرمندش را بشناسند.
عباسپور میگوید از داشتن چنین مادربزرگی احساس غرور میکند. وی همچنین یادآوری میکند: «همه ما نوهها، کودکیمان را با عروسکهای بیبی گذراندیم. این عروسکها ویژگی منحصر به فردی دارند. ریشه این عروسکها یا در فرهنگ ایرانی است یا در داستانهایی که خودش تعریف میکند. شاید عجیب باشد اما مادربزرگ عروسکهایی درست میکند که درست شخصیت افرادی است که آنها را دیده و از آنها تاثیر گرفته است. بعضی از عروسکها هم بر اساس تخیلات او هستند.»
عباسپور ادامه میدهد: «اوایل بیبی بیشتر بافتنی میبافت اما هشت سالی میشود که به جرات میتوان گفت تمام روزش را با این عروسکها سپری میکند. هر کسی عروسکها را میبیند مادربزرگ را تشویق میکند و همین تشویقها باعث میشود، بیشتر کار کند. البته مادربزرگ با این کار به تمام اطرافیانش بخصوص ما درسهای بزرگی میدهد. مادربزرگ نشان داد که برای انجام هر کاری هیچ وقت دیر نیست و فقط عشق و علاقه کافی است تا هر کاری را انجام دهیم.
او ادامه میدهد: «این اولین نمایشگاه انفرادی مادربزرگ است که در پی استقبال بینظیر از آثار او در نمایشگاه گروهی هنرمندان خودآموخته، تصمیم به برگزاری آن گرفتیم. دلم میخواهد همه مادر بزرگ هنرمندم را ببینند.»