فائزه طاهری- روزنامه بهار
بالاخره با تمام فراز و نشیبهای انتخابات و فشار بر رئیس جمهور منتخب در روزهای پس از آن، حسن روحانی رسما دومین دور ریاست خود بر دولت را آغازو در اولین گام طی روزهای آتی کابینه خود را به مجلس معرفی خواهد کرد. از این رو با جهانبخش خانجانی درباره احتمالات چینش کابینه و نتایج احتمالی عدم معرفی کابینه همراستا با مطالبات 24 میلیونی و وعدههای رئیس جمهور به گفتوگو نشستیم. این فعال سیاسی با بیان اینکه اگر خواستهها از روحانی محقق نشود سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی از بین خواهد رفت و بزرگترین ضرر به اصلاحطلبان وارد میشود که حامی و مدافع اصلی روحانی بودند، میگوید طبیعی است که وقتی یک جریان فکری از کاندیدایی حمایت میکند آن کاندیدا مکلف است دیدگاههای حمایتکنندگان خود را برآورده کند و نه اینکه حامیان رقیب را بر سر کار بگمارد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
***
معرفی وزرا آنطور که پیشبینی میشد در مراسم تحلیف رئیس جمهور اتفاق نیفتاد. نظر شما درباره چینش کابینه برای پاسخ به مطالبات 24 میلیونی و حامیان ایشان چیست؟
آن چیزی که روحانی در مراسم تحلیف فرمودند، تداوم و امتداد بیانات ایشان در ایام انتخابات بود. طبیعی بود که از روحانی انتظار این میرود آنچه با مردم عهد بسته را محقق کند. در عین حال ایشان اکنون کاندیدای ریاستجمهوری نیست، بلکه رئیسجمهور مستقر و منتخب است. امروز باید هم پاسخگوی کسانی باشد که او را انتخاب کردند و هم باقی کسانی که در این کشور زندگی میکنند زیرا او رئیسجمهور همه مردم است، چه کسانی که به او رای دادند و چه کسانی که رای ندادند. حتی منتقدان و مخالفان هم به عنوان یک شهروند باید از حقوق شهروندی جمهوری اسلامی برخوردار باشند و جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور امن بتواند امکانات لازم را برای مردم و آحاد جامعه فراهم کند. این سیاست کلان و کلی است که رئیسجمهور باید لحاظ کند. طبیعی است کابینهای باید انتخاب شود که بتواند منویات و اهداف و برنامههای ایشان را پوشش دهد. مشکلی که در کشور ما وجود دارد این است که نهادها و سازمانهای حزبی از قوام و استحکام بالایی برخوردار نیستند. اگر ما احزاب قدرتمندی داشتیم میتوانستیم بگوییم که رئیسجمهور باید در راستای سیاستهای کلان حزبی و انتخابکنندگان خود مسیر آینده را مشخص کند. اما در انتخابات اخیر، گروههای مختلف از اصلاحطلبان، معتدلان و حتی اصولگرایان معتدل هم به روحانی کمک کردند. اگرچه برآیند کلی پایگاه حمایتی روحانی اصلاح طلبان بودند اما چون چنین فضای سیاسی حزبی وجود ندارد طبیعی است که هر منتخب دیگری در فرآیند انتخابات، خود را ملزم به تبعیت از دیدگاههای جریان سیاسی و حزبی نداند. البته امیدواریم با گسترش فعالیتهای سیاسی و توسعهیافتگی و گسترش عملکرد احزاب قوی و ایجاد احزاب قدرتمند بتوانیم به سمتی پیش برویم که هم رئیسجمهور و هم کابینه و سایر ارکان تصمیمگیر و تصمیمساز منطبق بر آرای انتخابکنندگان و اکثر کسانی که یک رویه را انتخاب میکنند تصمیم بگیرند. اما اکنون که این گونه نیست طبیعی است که روحانی بگوید کابینه من فراجناحی است.
این کابینه فراجناحی چه تعبیری دارد؟
فراجناحی نه از این منظر که دیدگاههای افراد و یا برنامه کسانی که مخالف رئیسجمهور بودند عملیاتی شود بلکه دیدگاه کسانی که این گفتمان و دیدگاه را انتخاب کردند و این مسیر را برگزیدند مد نظر است. اگر روحانی همانطور که در بیانات خود در روز تنفیذ و تحلیف گفت و برنامه هایی که ارائه داد، افرادی را انتخاب کند که مردم امید به آینده را در چهره و عملکرد آنها ببینند، افرادی که کشور را به سمت پیشرفت و توسعه پیش ببرند، لاجرم مردم راضی خواهند بود.
اگر این مطالباتی که از آقای روحانی وجود دارد، از رایهای 24 میلیون و حمایتهایی که از ایشان شده محقق نشود، میتواند چه ضربه ای را به اصلاحات در انتخابات بعدی وارد کند؟
قطعا هم به خود شخص رئیسجمهور آسیب وارد میشود و هم جریان اصلاحات. رئیسجمهور شخص محترمی است و مردم و این سرمایه اجتماعی بر اساس اعتماد و احترام متقابل به پای صندوقهای رای آمدند و خواستههای خود را در انتخاب روحانی محقق دیدند. طبیعی است که اگر آن خواستهها محقق نشود هم سرمایه اجتماعی و هم اعتماد عمومی و متقابل از بین خواهد رفت. بزرگترین ضرر هم به اصلاحطلبان وارد میشود که حامی و مدافع اصلی روحانی بودند. اگرچه اصلاحطلبان و روحانی حتما موانعی که در این خصوص وجود دارد را مد نظر قرار میدهند و انشاءالله تصمیم مقتضی خواهند گرفت.
با توجه به اینکه حمایت اصلی از روحانی از طرف اصلاحطلبان انجام شده و اکنون مطالباتی از طرف این جریان وجود دارد. تعبیر سهمخواهی از روحانی تا چه اندازه صحیح است؟
برخی از کسانی که این اصطلاح را به کار میبرند دارای روح مریضی هستند. طبیعی است که وقتی یک جریان فکری از کاندیدایی حمایت میکند آن کاندیدا مکلف و موظف است که دیدگاههای حمایتکنندگان خود را برآورده کند. بدیهی است که افرادی باید انتخاب شوند که نماد و حامی آن جریان فکری باشند. این نوع ادبیات اساسا غلط است. کسانی که اصلاحطلبان و جریان حامی دولت را به سهم خواهی متهم میکنند از رئیسجمهور خواستهای دارند و میخواهند که او 24 میلیون نفری که به او رای دادند را کنار بگذارد. مثل اینکه بخواهند آرا و تفکرات منتقدان و مخالفان خود را قبول کند و عناصری را به کار بگیرد که حامی رقیب بودند و رقیبی که شکستخورده نیروهایش را در کابینه بگمارد.
یعنی تصور میکنید القای این موضوعات از طرف جریان رقیب است؟
قطعا اینطور است. در غیر این صورت فشارهایی که به رئیسجمهور میآید مبنی بر اینکه از جریانات حامی خود استفاده نکند چه معنایی دارد؟ اگر قرار بود اینطور باشد که رئیسی و قالیباف رئیسجمهور میشدند. اصل واژه سهمخواهی غلط است. آیا ادبیات رئیسجمهور منطبق بر ادبیات کسانی که به آنها رای دادند و حمایت کردند نبوده است؟ آیا برنامههای او منطبق بر برنامه و آرای مردمی که به او رای دادند نبوده است؟ در نتیجه مردم هم انتظار دارند رئیسجمهور براساس همان برنامهها کابینه خود را معرفی کند. این چه کاری است که رئیسجمهور را تحت فشار قرار دهیم که تابع سهمخواهان نباشد؟ اگر جریان سیاسی و حزبی و انجمنهای نمایندگی مردم قوام مناسبی پیدا میکرد و جریانات سیاسی و احزاب رشد یافته بودند این واژهها تحت عنوان سهمخواهی و فراجناحی واژههای موهوم و بیخاصیتی بود.
رفع حصر از مواردی بوده که روحانی در تبلیغات خود برای دولت یازدهم به آن اشاره داشته و در این دوره نیز در پاسخ به مطالباتی که مربوط به حصر بود، به دفاع از حقوق شهروندی و آزادیهای مدنی اشاره کرده است. با توجه به جایگاه روحانی در شورای عالی امنیت و همچنین شخص اول اجرایی کشور، او چه اندازه میتواند به این وعده خود عمل کند؟
وجود روحانی و هر مسئول در جمهوری اسلامی باید مایه آرامش و امید برای مردم و آینده کشور باشد. تزاحمها و تعارضها ممکن است در طول زمان به وجود بیاید اما تداوم این تعارضها به نفع کشور نیست و افزایشدهنده کینههای فروخفته است. روحانی اگر در مواجهه با چنین درخواستهایی قرار میگیرد باید مسیر گفتوگو را تسهیل کند با قرار دادن برخی از اطلاعات و دیدگاه ها در اختیار مسئولان تاثیرگذار و تصمیمگیر، تصمیمسازی مناسبی را صورت دهد. اکنون ما هرچه بتوانیم همدلیها را گسترش دهیم به راحتی کشور را در مسیر توسعه و رشد قرار خواهیم داد. بر طبل تفرقه و نفاق و اختلاف کوبیدن کار سادهای است، برخی از تندخویان در این کشور همین کار را میکنند و مجال خدمت را از مسئولان میگیرند. این موضوع به راحتی قابل حل است اما مقداری صبر و گذشت و دوری از کینهتوزی میتواند ما را به این مسیر هدایت کند. ما با کشور عراق بیش از هشت سال در جنگ بودیم و شهدای بسیار زیادی را نثار کردیم اما امروز با دولت عراق مذاکره و همکاری میکنیم و حتی در مواقعی مدافع حاکمیتی عراقیها شدیم و آنها را در به دست آوردن سرزمین خودشان و آرامش و امنیت کمک میکنیم. آیا نمیتوانیم در داخل کشور با همنوعان خود -که اکنون مشخص میشود ریشه این فتنهها از چه جریانی است- این مسائل را حل کنیم؟ این کار مقداری دور اندیشی میخواهد و روحانی میتواند کمک کند که این مسیر محقق شود.
آزادسازی اطلاعات نیز از مواردی بود که روحانی در زمره وعدههای خود قرار داده بود . وی با توجه به شعارهایی که در حمایت از حقوق شهروندی میدهد چه اندازه میتواند در این مسیر گام بردارد؟
کارهای خوبی صورت گرفته اما کافی نبوده است. دیگر درون کشور نمیتوان از محدودیتسازیهای اجباری سخن گفت. در نتیجه باید بتوان روش اقناع و آگاهی بخشی را سرلوحه قرار داد. این آگاهیبخشی و رضایتمندی مردم است که به شما میگوید چه میزان میتوانید با آنها ارتباط داشته باشید. هر چقدر بتوانید به مردم اعتماد کنید و مسیر اطلاعیابی آنها از حقایق جامعه را تسهیل کرده و از مسدودسازی و محدودسازی جلوگیری کنید آن وقت مردم همراه حاکمیت و نظام خواهند بود. اطلاعاتی که هیچ محدودیتی ندارد و سری و محرمانه نیست، اگر شفاف در اختیار مردم قرار بگیرد، جلوی فساد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی گرفته خواهد شد. مردم وقتی در مواجهه با معضلات شفاف قرار بگیرند میتوانند آگاهانه حضور داشته باشند و منتقد مناسبی برای رفتارهای غلط و خطاهای مسئولان و مجریان حاکمیتی باشند.