فائزه طاهری- روزنامه بهار
به اعتقاد فعالان سیاسی، احزاب موثرین و اصلیترین نهاد توسعه سیاسی در جامعه مدنی هستند و برای اداره کم هزینه امور کشور، مخصوصا در بحث انتخابات و بالا بردن سطح مشارکت مردم، حضور و فعالیت احزاب ضروری است. با وجود این، در شرایطی که به نظر میرسد در همه جای دنیا احزاب هستند که پیشروی فعالیتهای سیاسی یک کشور محسوب میشوند، در کشور ما شاید تنها در آستانه انتخابات شاهد فعالیت پررنگ آنها باشیم، رویدادی که از آن با عنوان «احزاب انتخاباتی» یاد میکنند. همچنین در حالی که در نبود احزاب، گروههای فشار و دارای قدرت حرف اول را در معادلات سیاسی میزنند که به ضرر کشور تمام خواهد شد، نیاز به احزاب پاسخگو و قدرتمند احساس میشود تا کارهای مدیریتی را به نحو تقویتشدهای در کشور پیش ببرند. درباره پدیده احزاب انتخاباتی و نقدی که با فعالیت حزبی در کشور وارد است، با احمد حکیمیپور از فعالین سیاسی شناخته شده جریان اصلاحات به گفتوگو نشستیم. او که از سال 79 تا کنون دبیرکل حزب اراده ملت ایران است، با بیان اینکه انتخابات، بهار فعالیت احزاب سیاسی است، معتقد است فعالیت احزاب نباید محدود به دورههای خاصی مانند انتخابات شود. این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین میگوید بخش عمدهای از پیروزی اصلاحطلبان در انتخاباتهای اخیر، به نفوذ و اعتبار برخی چهرههای اصلاحطلب از جمله خاتمی برمیگردد و اگر یک جریان بخواهد پشت سایه این سرمایه اجتماعی بماند، تنبل میشود و از کار اصلی خود میماند که خود نوعی تهدید محسوب میشود. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* در ایران نقدی به تشکلهای سیاسی وارد است، اینکه احزاب آنطور که باید فعالیت ندارند. ما شاهد هستیم که در زمانهای نزدیک به انتخابات احزاب برای مدت کوتاهی فعالیتهای خود را آغاز میکنند و بعضا فعالیتهای پررنگی هم دارند، اما تا انتخابات بعدی میتوان گفت تا حدودی در سکوت سیاسی فرو میروند. برای اینکه اتفاقات مشابه، این روند سینوسی احزاب برای سال 98 هم وجود نداشته باشد و ما شاهد باشیم که احزاب و خصوصا اصلاحطلبان دچار رکود سیاسی نشوند، پیشنهاد چیست؟
معنی حزب یعنی یک نهاد که به صورت مداوم در فعالیت است و فعالیتش محدود به انتخابات نیست. اگرچه انتخابات بهار فعالیت احزاب سیاسی است، اما پیش از انتخابات و پس از انتخابات و در طول سال هم احزاب فعالیتهای خود را دارند و باید دفاتر خود را فعال کنند، شعبات خود را در استانها و شهرستانها فعال نگه دارند. با توجه به ماموریتی که هر حزبی در کنگرهاش تعریف میکند و قطعنامه کنگره، احزاب باید برنامههای خود را دنبال کنند. شورای مرکزی برخی احزاب دو ساله و برخی سه ساله، برخی هم مانند حزب موتلفه پنج ساله است. احزاب باید برنامه جامع و زماندار داشته باشند و برنامه خود را مرتب در طول سال دنبال کنند. انتخابات هم یکی از کارهای احزاب است که در آنجا نتیجه عملکرد خود را میبینند.
* چرا ما در طول سال و به غیر از دوره انتخابات شاهد انسجام احزاب نیستیم؟
این موضوع دلایل عدیدهای دارد، یکی از این دلایل این است که احزاب در ایران متاسفانه بنیه مالی ندارند و حمایت نمیشوند. در همه جای دنیا و در کشورهای توسعهیافته برای توسعه سیاسی، اعتباراتی را قرار میدهند اما در ایران چنین چیزی نیست. از طرفی برخی از فعالیتهای اقتصادی منع شدند و از طرف دیگر خودشان هم بنیهای ندارند. احزاب برای اینکه دفاترشان فعال باشد باید کادرهای دائمی داشته باشند که در دفاتر مرتب مشغول هستند. این افراد باید تامین مالی شوند و زندگیشان بچرخد و این کارها همه بودجه میخواهد، بنابراین یک موضوع، بحث مالی است.
دلیل دیگر این است که نیروهای فعال و حرفهای در احزاب کم است. همچنین از دیگر مشکلات، ناشکیبایی و عجلهای است که در ما ایرانیان وجود دارد، اینکه میخواهیم یک شبه به اهداف خود برسیم و با کار بلندمدت بیگانهایم. در حالی که کار حزب، یک کار تدریجی و توام با صبر و استمرار است. به هر حال فعالیت تشکیلاتی و حزبی صبر و استمرار میخواهد. بهترین مثال آن هم حزب کارگر انگلیس است. این حزب اوایل قرن نوزده تشکیل شد و تنها اوایل قرن بیستم بود که توانست یک نماینده به مجلس بفرستد. اینجا فکر میکنند وقتی یک حزب تشکیل شد و چند سالی فعالیت کرد، باید تمام مناصب قدرت را به دست آورد.کار حزبی باید باتربیت کادرها و نیروهایی باشد که برای اداره امور کشور صلاحیت و قابلیت داشته باشند، نیروها باید مهارت لازم را داشته باشند که اگر در آینده خواستند مسئولیتی را به دوش گرفته و یا بار به زمین ماندهای را بردارند، قابلیت لازم را داشته باشند. این کار، نیازمند کار مستمر و آموزش وتربیت نیرو است. البته اکنون انتظار نمیرود حزبهای ما حرفهای باشند، کافی است آنها در ابتدا فعالیت نیمهحرفهای داشته باشند و بالاخره زمانی را برای برنامهها اختصاص دهند.
* در انتخاباتهای اخیر شاهد موفقیت اصلاحطلبان بودیم، با وجود این انتقاداتی وارد است به استفاده از صرف سرمایههای اجتماعی افراد رهبر حزب اصلاح طلب و اینکه اصلاحطلبان نمیتوانند با این روش ادامه دهد. بنابراین احزاب اصلاحطلب و گروهها برای تجدید قوا برای انتخابات سال 98 باید چه کار کنند؟
احزاب برای اینکه بتوانند سبد رای خود را افزایش دهند و شبکه رای خود را منسجم کنند، باید فعالیت خود را در سراسر کشور عمق و گسترش دهند. این پیروزیها نباید اصلاحطلبان را مغرور کند. به هر حال بخش عمدهای از این پیروزی برمیگردد به نفوذ و اعتباری که برخی از چهرههای اصلاحطلب از جمله آقای خاتمی دارند و اگر یک جریان بخواهد پشت سایه این سرمایه اجتماعی بماند، تنبل میشود و از کار اصلی خود میماند. زیرا چنین پیروزیهایی چیزی نیست که کمکی به توسعه سیاسی در کشور و توسعه پایدار احزاب کند. این سرمایه آن زمان میتواند به توسعه سیاسی کمک کند که پشت شبکههای رای، سازمانی خوابیده باشد و انسجام تشکیلاتی را داشته باشد. صرف اعتبار آقای خاتمی یا دیگر شخصیتهای معتبر اگر منجر به پیروزی شود و در همان یک هفته و 10 روز انتخابات رای بسیج کند، خودش در آینده تبدیل به یک تهدید میشود.
* شاید یکی از موارد انتقادی به اصلاحطلبان، فعالیت شورای عالی سیاستگذاری باشد که اگرچه پیروزی نسبی کسب کرده، اما همواره انتقاداتی به عملکردهایش بوده است. حتی از طرف جبهه مقابل هم تلاش دارند به نوعی از آن یک نقطه ضعف بسازند. برای اینکه شورای عالی سیاستگذاری بخواهد زیر پرچم شورای هماهنگی که از لحاظ سن قدیمیتر است فعالیت کند، باید چه روندی پیش گرفته شود؟ اصلا آیا شورای سیاستگذاری باید به اقدامات خود ادامه دهد یا شورای هماهنگی باید شورای عالی سیاستگذاری را در خود حل کند؟
ما نقدهای درون جریانی خود را داریم و معتقدیم که نقاط ضعف و قوت باید به صورت دقیق و بدون حب و بغض مورد ارزیابی قرار بگیرد و ضعفهایی که در ساختار جریان هست را برطرف کنیم. ما فکر میکنیم از نظر گفتمانی و ساختاری و رفتاری، ضعفهایی در جریان هست که باید واقعبینانه و منصفانه بررسی شود تا جریان را برای تداوم پویای حیات خود آمادهتر کنیم.