به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۸:۳۰
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۷ ساعت ۱۳:۴۳
کد مطلب : ۷۷۰۱۵
مرتضي مبلغ: اصولگرايان به رانت خواري سياسي عادت كرده‌اند

اصلاح‌طلبان یادگرفته‌اند درسنگلاخ حرکت‌کنند

اصلاح‌طلبان یادگرفته‌اند درسنگلاخ حرکت‌کنند
گروه سياسي- رسانه‌ها: شوراي راهبردي انتخابات اصلاح‌طلبان تشكيل شده و استان به استان مجمع اصلاح‌طلبان را تشكيل مي‌دهد تا براي نخستين بار اين جريان سياسي كار انتخاب كانديداهاي ورود به مجلس را به خود حوزه‌هاي انتخابيه بسپارد. آنها براي طي مسيري كه براي نخستين بار پا در آن مي‌گذارند حتما با چالش‌ها و آسيب‌هايي مواجه خواهند شد اما آن‌طور كه مرتضي مبلغ، عضو شوراي راهبردي انتخابات اصلاح‌طلبان مي‌گويد براي همه چالش‌ها فكر شده و راه‌حل‌هاي رفع آن نيز به شكل مدون به دست آمده است. انتخابات مجلس مانند هميشه اهميت دارد اما اين‌بار اصلاح‌طلبان در موقعيتي قرار دارند كه پيش‌تر تجربه‌اش نكرده‌اند. دولتي غيراصلاح‌طلب اما با انديشه‌هاي اصلاحي روي كار آمده كه بخش عمده‌اي از پيروزي‌اش مرهون تلاش اصلاح‌طلبان است. گفتگوی روزنامه«اعتماد» با مرتضی مبلغ را در ادامه می خوانید:

١١ ماه مانده به انتخابات مجلس، به مرور، فضاي سياسي كشور انتخاباتي مي‌شود. شرايط كلي كشور در حوزه سياست داخلي را چطور ارزيابي مي‌كنيدو فكر مي‌كنيد چقدر فضاي كشور براي ورود به انتخابات مجلس آماده است؟
در آستانه انتخابات فضاي سياسي كشور را مي‌توان از سه جهت ارزيابي كرد؛ اول فضاي عمومي جامعه كه من فكر مي‌كنم در جامعه فضاي خوب و سازنده‌اي وجود دارد. جامعه ايران بعد از دوران سخت هشت سال گذشته كه آسيب‌هاي زيادي به دليل سياست‌هاي غلط به عرصه‌هاي مختلف كشور وارد شد حساس شده است و مردم به دنبال تحولات سازنده در كشور هستند كه هم جبران مافات بشود و هم بتوانند كشور را در امتداد تحولات مثبت و سازنده قرار دهند كه آثار آن را در انتخابات سال ٩٢ ديديم. به نظر مي‌رسد همان روند و همان شور و نشاط عمومي در ايجاد تحولات سازنده ادامه دارد و مردم همچنان خواهان اين هستند كه با تغييرات مثبت در نهاد مجلس اراده خود را به منصه ظهور بگذارند اما محور ديگر فضاي سياسي كشور مربوط به قدرت و سياست است كه در اين زمينه متاسفانه رفتارها و اقدام‌ها متناسب با آنچه لايه‌هاي اجتماعي و افكار عمومي دنبال آن هستند، رخ نمي‌دهد. تحولات كند است و بسترهاي لازم كه بايد براي تحقق شور و نشاط عمومي و مشاركت حداكثري فراهم شود، ايجاد نمي‌شود. نوعي ركود و سكوت در اين زمينه وجود دارد.

دستگاه‌هاي حاكميتي وظايف جدي در قبال انتخابات دارند، عمده اين وظايف هم اين است كه شرايط سهل، آزاد و مناسبي براي مشاركت عمومي ايجاد كنند چون انتخابات زيرساختي‌ترين حقوق اساسي مردم از يك‌سو و از طرفي زيرساختي‌ترين عامل مربوط به نظام جمهوري اسلامي ايران است كه با راي مردم شكل گرفته. محور سوم هم فعالان سياسي و احزاب هستند. فعالان سياسي و احزاب با‌توجه به فضايي كه در اختيار دارند تحركات بيشتر و بهتري را بايد نشان دهند ولي چون بستر تحركات كافي و مناسب سياسي را بايد جريان‌هاي درون حاكميت فراهم كنند لذا فعالان سياسي هم طبق ظرفيت موجود از خود تحرك نشان مي‌دهند. در‌مجموع در آستانه انتخابات مردم از همه جلوتر هستند، گروه‌هاي سياسي وسط قرار دارند و حاكميت كه بايد بستر‌سازي را به نحو احسن انجام دهند در آخر قرار مي‌گيرد در حالي كه بايد برعكس باشد و آنها بايد پيشتاز باشند كه به تبع آن فعالان سياسي و بعد مردم مشاركت داشته باشند. اميدوارم كه به سرعت همه جريان‌ها در مواضع فعال قرار بگيرند.

به نظر مي‌رسد در جريان اصلاحات چارچوب كلي براي انتخابات شكل گرفته است. وضعيت جريان اصلاحات را ١١ ماه مانده به انتخابات چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
در معادلات سياسي كشور اصلاح‌طلبان مشكلات عديده‌اي داشته‌اند. به هر حال شرايط سياسي كشور به گونه‌اي است كه سرنخ‌هاي اصلي قدرت به دست جريان‌هاي اصولگراست و به نوعي تثبيت شده و حالت استمرار هم پيدا كرده است. در ادوار گذشته انتخابات بيش از دو دهه است كه اصلاح‌طلبان با موانع جدي از جمله رد صلاحيت‌هاي گسترده رو‌به‌رو هستند. شرايط بازي و رقابت به گونه‌اي شده است كه جناح اصولگرا بدون هيچ ممنوعيت و مشكلي در جاده‌اي كاملا هموار با استفاده از انواع رانت‌هاي سياسي و تبليغاتي كار خود را انجام مي‌دهند و جناح اصلاح‌طلب با سنگلاخ‌ها و موانع گسترده رو به رو مي‌شوند. رد صلاحيت‌ها و محدوديت‌هاي شديد تبليغاتي و مادي از جمله اين موانع است. بنابراين در تحليل شرايط اصلاح‌طلبان بايد اين مسائل را در نظر بگيريم اما در جريان اصلاحات دو اتفاق مهم رخ داده است كه هم دستاورد بزرگي براي جامعه است و هم دستاورد مهم و سرمايه اجتماعي براي اصلاح‌طلبان؛ اول اينكه اصلاح‌طلبان به دليل آسيب‌هاي سختي كه به كشور وارد شد و در بعضي عرصه‌ها كشور با خطرات بسيار جدي مواجه شد احساس كردند كه منافع ملي بايد در راس هر نوع تحرك سياسي باشد.

اصلاح‌طلبان ياد گرفتند كه در سياست‌ورزي صرفا منافع ملي را لحاظ كنند به همين نسبت هم از منافع جناحي عدول و صرفنظر كردند. حالا ما با گفتماني در اصلاح‌طلبي مواجه هستيم كه در آن منافع ملي حرف اول را مي‌زند و اين دستاورد بسيار بزرگي براي سياست كشور است. اگر اين اتفاق در جناح اصولگرا هم رخ بدهد به نقطه عطفي در سياست‌ورزي كشور خواهيم رسيد. موضوع بعدي اين است كه اصلاح‌طلبان به دليل همين مشكلات و درس‌هايي كه از سوابق و تجارب خود گرفته‌اند، توانستند وارد عرصه خرد‌جمعي بشوند و رسيدن به اجماع با سازوكار خرد‌جمعي را تمرين كردند. خرد‌جمعي حرفي است كه همه مي‌زنند اما همه به آن پايبند نيستند ولي اصلاح‌طلبان توانستند اين موضوع را تمرين و تجربه بكنند ولو اينكه در آغاز راه قرار دارند. به هر حال احزاب هشت سال در كما بودند و دو حزب قدرتمند اصلاح‌طلبان به محاق رفتند و آسيب‌هاي جدي به بقيه احزاب وارد شد. هنوز احزاب نتوانسته‌اند از زمين بلند شوند و حركت جدي خود را آغاز كنند. موتور انتخابات هم به عمدتا بايد توسط احزاب روشن شود اما با اين احوال طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلب با سازوكار خرد جمعي و با همان راهبرد منافع ملي و مصالح عمومي تلاش مي‌كنند تا براي انتخابات آماده شوند.

اگر وارد فرآيند اجرايي انتخابات شويم شوراي راهبردي انتخابات اصلاح‌طلبان تشكيل شده كه قرار است اين شورا كار را پيش ببرد. بعد از انتشار خبر شروع به كار اين شورا ابهامات و سوالات متعددي هم مطرح شد. آيا اين شورا تمام طيف‌ها و سلايق اصلاح‌طلبي را پوشش مي‌دهد يا خير؟
اصلاح‌طلبان در اين دوره از انتخابات راهبردهايي را مورد پذيرش قرار داده‌اند و حركت‌هاي‌شان را بر اساس همين راهبردها انجام مي‌دهند. يكي همان منافع ملي و ديگري اجماع و حركت جمعي است. تلاش مي‌شود همه اصلاح‌طلبان از نحله‌هاي مختلف و كساني كه حاضرند حول رهبري اصلاحات حركت كنند حضور داشته باشند و اين‌طور نباشد كه فقط بخش‌هايي از اصلاح‌طلبان حضور داشته باشند. ازتصميم‌گيري‌ها هم تمركز‌زدايي شده و اصلاح‌طلبان هر حوزه انتخابيه خودشان با سازوكارهاي عقلايي كه مي‌تواند اجماع را به وجود بياورد پيش خواهند رفت.

فكر مي‌كنيد اين بلوغ در فعالان سياسي شهرستان‌ها شكل گرفته است؟
در حال حاضر اين موضوع به شكل يك گفتمان در اردوگاه اصلاح‌طلبي درآمده است. در همه كشور اصلاح‌طلبان اين‌گونه فكر مي‌كنند بنابراين در هر حوزه انتخابيه، اصلاح‌طلبان همان حوزه تصميم مي‌گيرند و در فرآيند ملي هم با هم هماهنگ عمل خواهند كرد. نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه سازوكار عقلايي براي اجماع فراهم شود. شوراي راهبردي منبعث از شورايي است كه حول رهبري اصلاحات شكل گرفته است، وظيفه عمده و اصلي اين شورا اين است كه بتواند اين سازوكار را به وجود آورد و شرايطي در استان‌هاي مختلف به وجود بيايد كه اصلاح‌طلبان بتوانند با يك سازوكار عقلايي و منتخب خود به وحدت جمعي و اجماع مد‌نظر برسند. شوراي راهبردي قرار نيست كار اجرايي انتخابات را انجام دهد، فقط سازوكاري را ايجاد مي‌كند كه استان‌ها و حوزه‌هاي انتخابيه بتوانند از طريق نهادي كه هماهنگ‌كننده آنها در استان‌ها و حوزه‌هاست و نقش اجماع را ايفا مي‌كند اهداف خود را محقق كنند.

طبيعي است اين سازوكاري كه در نظر گرفته شده با كارهاي اجرايي انتخابات متفاوت است. اجراي انتخابات در فرآيندهاي مختلف ايجاد مي‌شود كه يكي از آنها فعاليت‌هاي حزبي است. همه احزاب مشتركا يا جداگانه فعاليت مي‌كنند. فعالان و چهره‌هاي سياسي از فرآيندهاي ديگر انتخاباتي هستند. در برخي استان‌ها افراد و چهره‌ها يا جريانات غير حزبي هستند كه حتي حرف اول را در فرآيند انتخابات مي‌زنند. اقشار يكي ديگراز پارامترهاي مهم انتخاباتي هستند كه در انتخابات فعال مي‌شوند در صورتي كه نه چهره‌هاي حزبي و نه شخصيت‌هاي محوري منطقه‌اي دارند اما به عنوان يك قشر فعاليت مي‌كنند و تاثيرگذار هستند. اينها موتور جدي براي حركت ماشين انتخابات هستند. همه اين فرآيند‌ها در انتخابات كار مي‌كنند، نهايتا همه اين تلاش‌ها بايد به خروجي واحدي برسد تا موثر باشد.

فكر مي‌كنيد در رسيدن به يك خروجي واحد چه آسيب‌هايي ممكن است متوجه جريان اصلاحات باشد؟
به‌طور كلي دو آسيب يا چالش وجود دارد. يكي چالش داخلي است. فرآيند رسيدن به يك نوع اجماع بر مبناي خردجمعي براي نخستين بار در اردوگاه اصلاح‌طلبي به اين شكل اجرايي مي‌شود و البته در آغاز راه است و همين موضوع چالش‌هايي را به وجود مي‌آورد. درست است كه اين موضوع به شكل يك گفتمان در عرصه اصلاح‌طلبي شكل گرفته است اما براي اينكه اين فرآيند به خوبي طي شود و بتواند اهداف خود را محقق كند با چالش‌هايي رو به رو مي‌شود، به هر حال افراد نقطه نظر‌هايي دارند و تكثر در ذات اصلاح‌طلبي است، براي اينكه بتوان همه را زير يك چتر قرار داد فرآيند سختي بايد طي شود، اين فرآيند در انتخابات مجلس كه با تعداد زيادي كانديدا مواجه است هم‌زمان بر است و هم سختي‌ها و چالش‌هاي خود را دارد. چالش ديگر هم مربوط به جريان‌هاي ضد اصلاحات است. جريان‌هاي افراطي ضد‌اصلاحات دايما در تلاش هستند با ابزارهاي ويژه‌اي كه در اختيار دارند براي اصلا‌حات بحران‌سازي، مانع تراشي و با عمليات رواني اختلاف‌افكني كنند. به هر حال بايد اين چالش‌ها را هم با تحمل و حوصله پشت سر گذاشت.

يكي از اصلي‌ترين چالش‌هاي جريان اصلاحات در ادوار مختلف بحث نظارت استصوابي و تاييد صلاحيت‌ها بوده است. به نظر مي‌رسد كه فعلا نمي‌توان در ذات نظارت استصوابي تغييري ايجاد كرد اصلاح‌طلبان با اين چالش قرار است چگونه رو به رو شوند؟
نكته اساسي اين است كه اصلاح‌طلبان ياد گرفته‌اند كه در اين سنگلاخ حركت كنند گرچه تلاش مي‌كنند موانع را كم كنند اما با اين واقعيت‌ها به خاطر منافع ملي و كم‌تر آسيب ديدن نظام و كشور وارد عرصه انتخابات مي‌شوند و مديريت مي‌كنند و نتيجه هم مي‌گيرند. تجربه نشان داده است كه هرچه اين روش‌هاي استصوابي حادتر شود الزاما نتيجه مطلوب نهادهاي محدود‌كننده را به دنبال ندارد. در انتخابات رياست‌جمهوري شخصيت بزرگي مثل آيت‌‌الله هاشمي‌رفسنجاني رد صلاحيت مي‌شود يا شرايط به گونه‌اي مي‌شود كه افرادي مثل رييس‌جمهور هشت ساله كشور اجازه ورود به عرصه را پيدا نمي‌كند اما با وجود اين تمهيدات باز نتيجه همان مي‌شود كه مردم مي‌خواهند. در بسياري موارد با وجود رد صلاحيت‌هاي گسترده تصور اين بوده است كه برخي افرادتاييد صلاحيت شده اصلاح‌طلب نيستند اما بعد از انتخاب اصلاح‌طلب شدند در واقع شرايط جامعه به گونه‌اي بوده است كه اين افراد همان حركت مد نظر اصلاح‌طلبان را انجام داده‌اند. ممكن است خيلي‌ها رد‌صلاحيت بشوند اما خيلي‌ها هم هستند چون از دل جامعه بيرون آمده‌اند همان رفتارهايي را دارند كه آموزه‌هاي اصلاح‌طلبي اقتضا مي‌كند. به همين دليل با وجود همه اين سختي‌ها خوشبين هستم اما به شكل نسبي. اگر فضاي آزادي باشد كه همه جناح‌ها رقابت آزاد و مناسبي داشته باشند مسلما به نفع كشور است و اصلاح‌طلبان هم براي زيست سياسي اينقدر سختي نمي‌كشند و رنج نمي‌برند اما متاسفانه شرايط شكل ديگري است.

در اين استراتژي كه اصلاح‌طلبان براي عبور از مانع نهادهاي نظارتي در نظر گرفته‌اند ممكن است شرايط به گونه‌اي پيش برود كه ما در يك حوزه انتخابيه به دو نماينده نياز داريم اما به خاطر پيش‌بيني رد‌صلاحيت‌ها تعداد بيشتري را ثبت‌نام كنيم. از اين فيلتر ممكن است چهار نفر عبور كنند بايد سازوكاري وجود داشته باشد تا دو نفر به نفع بقيه كنار بروند كه آرا شكسته نشود. براي اين چالش‌هاي شهرستاني قرار است در شورا تصميمي گرفته شود يا استان‌ها تصميم مي‌گيرند؟
سازوكار اجماع اصولا در استان‌ها و حوزه‌هاي انتخاباتي هم شكل مي‌گيرد. به هر حال دو مرحله وجود دارد. اول ثبت نام نامزدها است و مرحله بعدي اين است كه چه كساني از ميان افرادي كه از فيلتر رد صلاحيت‌ها عبور كرده‌اند بمانند و چه كساني كناره‌گيري كنند. به هر‌حال محصول نهايي اجماع اين است كه اول در هر حوزه انتخابيه مشخص شود كه نامزدهاي اصلاح‌طلب چه كساني هستند و اگر متعدد و متكثر هستند بتوانند به وحدت برسند و دوم اينكه از فرد يا افرادي كه بر روي آن اجماع صورت گرفته حمايت كنند. طبيعي است اين مسائل اقتضاي هراستان وحوزه انتخاباتي است كه احزاب و شخصيت‌ها از طريق سازوكار اجماع و داوري به وجود آمده در زمان لازم تصميم‌گيري مي‌كنند. مهم اين است كه محصول نهايي به گونه‌اي شكل بگيرد كه فرآيند اجماع محقق شود.

يكي از بحث‌هايي كه در چند ماه اخير مطرح شده هزينه‌هاي انتخاباتي است. قرار است هزينه‌هاي انتخاباتي جريان اصلاحات چگونه تامين شود؟ آيا قبول اسپانسرهاي تبليغاتي سازوكار و فيلتر مشخصي دارد؟
هزينه‌هاي انتخاباتي اصولا امري ضروري است. افرادي هم كه وارد صحنه رقابت مي‌شوند طبيعتا تمهيداتي براي اين موضوع مي‌انديشند. احزابي هم كه وارد انتخابات مي‌شوند، مي‌توانند منابع مالي را به شكل قانوني بسيج كنند. اين شكل طبيعي كار است. متاسفانه يكي از كاستي‌ها و چالش‌هاي نظام انتخاباتي ما موضوع مالي است كه به فقدان ساختار حزبي در كشور بر‌مي‌گردد. اساسا ما در انتخابات با ساختار حزبي مواجه نيستيم. احزاب حضور دارند اما نسبت ارگانيكي با انتخابات ندارند كه البته مشكل جدي در انتخابات ما است كه در هيچ كشوري اينچنين نيست. از طرفي احزاب هم آنقدر مشكل دارند كه منابع مالي مشخصي ندارند. يارانه كه كم‌ترين كمك به احزاب بود قطع شد و با موانع زيادي رو‌به‌رو شد. متاسفانه احزابي كه به رانت عادت داشتند هم با‌وجود استفاده وافر آن راتخطئه كردند از طرفي اجازه هيچ نوع فعاليت اقتصادي هم در قانون به احزاب داده نشده است.

اينكه امروز شاهد هستيم بحث پول‌هاي كثيف در انتخابات مطرح مي‌شود يكي از دلايلش همين ساختار غير حزبي است و فقدان توانمندي‌هاي مالي به شكل قانونمند و شفاف است. دليل ديگر هم اين است درسال‌هاي اخير فسادهاي بسيارگسترده‌اي رخ داده است. وقتي فسادهاي عظيم و گسترده اقتصادي رخ مي‌دهد در سياست هم نفوذ مي‌كند و وارد كانون‌هاي قدرت مي‌شود. اين دستاوردهاي سوء‌سياست‌هاي غلط گذشته است. اصلاح‌طلبان به صورت طبيعي هزينه‌هاي انتخاباتي خود را تامين مي‌كنند و در اين امر با مشكلات و محدوديت‌هاي زيادي مواجه هستند. به‌هر حال بخشي از آن را طرفداران تامين مي‌كنند بخشي از آن را خود نامزدها و بخشي ديگر را اصلاح‌طلباني كه تمكن مالي دارند تامين مي‌كنند. همان‌طور كه اشاره كردم يكي از مشكلات جدي كه همواره اصلاح‌طلبان با آن رو‌به‌رو بوده‌اند همين مشكلات مالي است كه بر موانع ديگر اضافه مي‌شود.

آيا شما نظارتي بر تامين مالي كانديداهاي مورد نظر خود در شهرستان‌ها داريد؟
به‌طور طبيعي هر جريان سياسي كه وارد انتخابات مي‌شود خصوصا اگر بخواهد ملي عمل كند نظارتي هم روي كانديداها، فعاليت‌هاي مالي و غيرمالي دارد و حتي بر رفتارهاي سياسي هم نظارت دارد. طبيعي است كه بايد در فرآيند حساب شده‌اي كنترل لازم اعمال شود. قوانين انتخاباتي هم وجود دارد كه بر اين موضوع نظارت دارد اصلاح‌طلبان به شكل جدي و واقعي نظارت و پيگيري‌هاي خود را دنبال خواهند كرد. احزاب اصلاح‌طلب هم ابزارهاي نظارتي خاص خود را دارند.

براي تهران برنامه اصلاح‌طلبان چيست؟
اصلاح‌طلبان هنوز وارد فاز اجرايي و عملياتي نشده‌اند. نخستين مرحله اين است كه ستاد انتخاباتي تشكيل شود كه زمان خاص خود را دارد. طبيعي است كه در زمان لازم تمهيداتي انديشيده مي‌شود. اين موضوع مربوط به زماني است كه اصلاح‌طلبان وارد فاز اجرايي شوند. شوراي مشورتي رييس دولت اصلاحات طبعا فرآيند اجماع را در تهران شكل خواهد داد و ممكن است در زمان لازم سازوكارهاي تكميلي را هم شكل دهد.

چقدر حاضر هستيد جا براي احزاب جديد باز كنيد؟
راهبرد اصلاح‌طلبان اين است كه از به وجود آمدن هرگونه تشكيلات جديد اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب استقبال مي‌كنند گرچه مي‌دانيم تنوع و تكثر زياد احزاب عمدتا حاكي از نقص در سامان سياسي و هشدار براي ساختار سياسي جامعه است زيرا اصولا بايد در جامعه چند حزب سياسي قدرتمند و فراگير فعاليت كنند كه هركدام يك طبقه و اقشار اجتماعي را نمايندگي كنند. ولي به دليل عدم سامان سياسي طبيعي است كه تكثر حزبي طبيعي است و بايد با استقبال هم مواجه شود به ويژه در مورد اصلاح‌طلبان. هر گروهي كه شكل تشكل به خود بدهند و منسجم عمل كنند ما استقبال مي‌كنيم. هر جرياني در اردوگاه اصلا‌ح طلبي فعال باشد جايگاه خود را در فعاليت‌ها خواهد داشت.

يعني شما در فرآيند اجماع جا براي بازي اين احزاب هم داريد؟
حتما همين طور است بالاخره اين احزاب هستند كه در فرآيند انتخابات تاثيرگذار هستند. در فرآيند اجماع همه بايد نقش داشته باشند.

يكي از بحث‌هايي كه در جريان اصلاح‌طلبان شنيده مي‌شود ائتلاف با اصولگرايان ميانه رو يا معتدل است. اصلاح‌طلبان قرار است با هويت اصلاح‌طلبي وارد مجلس شوند يا با هويتي كه تلفيقي از اصلاح‌طلبي و اصولگرايي معتدل است؟
ائتلاف اصولا براي تجميع قدرت احزاب خوب است. گاهي احزاب براي به دست آوردن كرسي‌هاي مجلس يا دولت قدرت كمتري دارند طبيعي است كه با احزابي كه نزديك هستند ائتلاف مي‌كنند اما در مواقع ضروري اين اتفاق رخ خواهد داد. ما ائتلاف‌هاي پيشيني و پسيني داريم. ائتلاف‌ها در كشورهايي كه نظام پارلمانتاريستي دارند معمولا از نوع ائتلاف‌هاي پسيني است. يعني انتخابات صورت مي‌گيرد بعد مجلس كه شكل گرفت اگر هيچ حزبي اكثريت مطلق را كسب نكرد احزابي كه كرسي‌هاي كمتري را به دست آورده‌اند با بده بستان‌ها و لابي‌هايي ائتلاف مي‌كنند و در نهايت دولت ائتلافي شكل مي‌گيرد. ائتلاف‌هاي پيشيني بيشتر بين احزاب همفكر و همگرا است. براي اينكه بتوانند در انتخابات راي بيشتري جمع كنند و قدرت بيشتري بگيرند احزاب همفكر ائتلاف مي‌كنند. در جامعه ما به دليل اينكه نظام پارلمانتاريستي نداريم و نظام رياستي حاكم است اساسا ائتلاف پسيني معني ندارد مگر در فراكسيون‌هاي پارلماني كه در مجلس تشكيل مي‌شود براي بعضي اهداف خاص ائتلاف‌هايي رخ مي‌دهد اما معطوف به تشكيل دولت نيست. در جامعه ما بيشتر ائتلاف پيشيني رخ مي‌دهد.

در اردوگاه اصلاح‌طلبي يا اصولگرايي ممكن است چندين حزب وجود داشته باشد كه اين احزاب باهم ائتلاف مي‌كنند اما ائتلاف بين دو جريان رقيب ممكن است در مورد برخي موضوعات مهم و در زمان خاصي ضروري شود. اما اينكه در حال حاضر آيا ضروري است و شرايط لازم براي ائتلاف با جريان رقيب فراهم است يا نه؟ چنين شرايطي فراهم نيست. اصولگرايان ملاحظاتي دارند كه نمي‌توانند حتي در درون خودشان دست به چنين كاري بزنند اصلاح‌طلبان هم شرايط شان به‌گونه‌اي نيست كه چنين كاري را انجام دهند. جامعه در فضاي سياسي فعلي آمادگي چنين شرايطي را ندارد البته ما مي‌توانيم ائتلاف گفتماني داشته باشيم به اين معنا كه الان در كشور موضوعي جامع بين همه گروه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي دلسوز كشور است و آن هم اين است كه مجلس نبايد افراطي باشد. صداي افراطيون مجلس بايد خاموش يا حداقلي باشد. اگر بين گروه‌هاي مختلف اين موضوع تقويت بشود كه افرادي به مجلس راه پيدا كنند كه در‌راستاي ملي كار كنند و افراطي‌گري نكنند و به دولت كمك كنند اين مي‌تواند ائتلاف گفتماني باشد اما ائتلاف سياسي و حزبي نيست. تنها چيزي كه مي‌توان گفت اين است كه اصلاح‌طلبان بعد از تاييد و رد صلاحيت‌ها اگر در برخي حوزه‌ها امكان رقابت نداشتند، ممكن است از نامزدهايي كه عنوان اصلاح‌طلبي نداشته باشند اما تفكر اصلاحي داشته و دلسوز كشور باشند حمايت مي‌كنند در اين شرايط هويت اصلاح‌طلبي هم حفظ شده است و همه‌چيز شفاف و مشخص است كه به خاطر مصالح كشور از كسي حمايت شده است.

جريان رقيب حداقل با چند بحران جدي مثل بحث رهبري و انسجام دروني مواجه است. دو موضوعي كه به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان از آن عبور كرده‌اند. شرايط رقيب را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
از نظر من اصولگرايان از يك خلأ و آسيب تاريخي رنج مي‌برند تا بر آن فائق نشوند، نمي‌توانند به نتايج قابل قبولي در عرصه سياسي كشور برسند. هر چقدر هم تلاش كنند، تا هنگامي كه اين آسيب تاريخي را برطرف نكنند نمي‌توانند در عرصه سياسي موفق باشند. اين آسيب تاريخي اين است كه از زماني اصولگرايان به رانت خواري سياسي عادت كردند شرايطي فراهم شده كه به راحتي در رسانه‌هاي عمومي و ملي حضور پيدا مي‌كنند تريبون‌هاي مختلف در اختيار دارند مشكلات اقتصادي ندارند و از اين مهم‌تر در يك عرصه رقابت تقريبا يك طرفه قرار گرفته‌اند. اين موضوعات به ظاهر امتياز محسوب مي‌شود اما در باطن يك نوع فروپاشي است به اين معنا كه چنين شرايطي يك حزب يا جريان فكري را فرزند نازپرورده مي‌كند كه نمي‌تواند روي پاي خودش بايستد. من اين موضوع را براي تخطئه اصولگرايي نمي‌گويم بلكه اين نقد كاملا دلسوزانه است. اصولگرايان چون به اين شرايط عادت كرده‌اند، نتوانسته‌اند رشد كنند و روي پاي خود بايستند و با اتكا به توانمندي‌هاي خودشان رقابت كنند و اين موضوع يكي از تبعاتش اين است كه همه مدعي‌اند و كمتر انسجامي در ميان آنها وجود دارد و همچنين افراد بزرگي را كنار گذاشتند كه مي‌توانستند نقش مهمي داشته باشند.

احزاب آنهاهم كمتر مي‌توانند به ائتلاف برسند. از طرفي اگر بخواهيم در انتخابات اصلاحاتي انجام دهيم كه باشرايط انتخاباتي مناسبي رو به رو باشيم يكي از موانع رسيدن به آن همين احزاب اصولگرا هستند. وقتي اصولگرايان اكثريت رادر مجلس دارند دست به تغييرات انتخاباتي مي‌زنند كه كاملا به نفع آنان است. شوراي نگهبان هم همنوا با آنها تصويب مي‌كند بعد كه نوبت به اصلاح‌طلبان مي‌رسد همه‌چيز قفل مي‌شود. در دو سه دهه گذشته هر چه پيش رفته شرايط انتخاباتي به نفع اصولگرايان منقبض شده است. اين تبعات استفاده از آماده‌خواري‌هاي سياسي و تبليغاتي است. حتي جلوي حركات سازنده هم مي‌ايستند و مقاومت مي‌كنند. اگر بخواهيم نهاد تحزب تقويت بشود مسلما خود احزاب بايد بيشتر تلاش كنند اما شاهد اين هستيم كه احزاب اصولگرا در مورد اين موضوع هم مقاومت نشان مي‌دهند و سنگ‌اندازي مي‌كنند. اصولگرايان تا اين مشكل را حل نكنند نه تنها بحران‌هايي كه با آن مواجه هستند را نمي‌توانند حل كنند بلكه در سامان‌يابي سياسي هم مشكل ايجاد مي‌كنند.

استاني شدن انتخابات را هم در‌همين راستا ارزيابي مي‌كنيد؟
فلسفه و اهداف استاني شدن انتخابات آن چيزي نيست كه الان در مجلس به تصويب رسيده است. در واقع انتخابات استاني نشده است بلكه همان انتخابات شهرستاني شدن با راي استاني است و پارادوكس است در واقع مضرات قبلي را جبران نمي‌كند محاسني هم در بر ندارد و مشكلات جديدي ايجاد مي‌كند.

فكر مي‌كنيد اصولگرايان بتوانند به اجماع نسبي يا مطلوب خودشان برسند؟
فكر نمي‌كنم اصولگرايان بتوانند به اجماع برسند مطمئن باشيد كه اصولگرايان با چند ليست انتخاباتي حضور پيدا خواهند كرد البته ما از اين موضوع خوشحال نيستيم اما به هر حال واقعيت موجود است كه در سوالات قبلي دليل آن را بيان كردم. همين الان هم شاهد هستيم در اوج تلاشي كه براي وحدت مي‌شود كثرت حاصل شده است. در انتخابات‌هاي گذشته نيز شاهد اين تكثر بوديم.

تكليف جريان احمدي‌نژاد چه مي‌شود؟
حاميان احمدي‌نژاد در عرصه رقابت سياسي فعال هستند اما من فكر مي‌كنم جريان پايداري وجريان احمدي‌نژاد بسيار بيش از آنچه واقعيت موجود جامعه است بزرگنمايي شده است و اين امر هم توسط خودشان اتفاق افتاده و هم به خاطر جاذبه‌هاي تبليغاتي و ژورناليستي است. من معتقدم جريان پايداري و احمدي‌نژاد آسيبي به كشور زده است كه تا مغز استخوان كشورو مردم نفوذ كرده وديگر توسط مردم قابل بازتوليد نيست مگرآنكه به كمك برخي رانت‌هاي قدرتمند بر جامعه تحميل شود كه امكان آن هم بسيار ضعيف است. چون مشكلاتي كه ايجاد كرده‌اند خيلي عميق و وسيع و متفاوت از مشكلاتي است كه ساير احزاب و گروه‌ها ايجاد كرده‌اند.