همين 6 ماه پيش بود كه روزنامه بهار را به خاطر فقط يك مقاله سياسي آن هم در دفاع از آقايان هاشمي و سيدحسن، توقيف كردند و تاكنون نيز در تعطيلي و توقيف به سر مي برد، چرا يك هزارم توقيف رسانه دوستتان آقاي زاكاني، براي توقيف بهار روضه نخوانديد؟
گروه سياسي: نماينده اصولگراي مجلس نهم در واكنش به توقيف سايت جهاننيوز از سوي هيات نظارت بر مطبوعات گفت كه مردم نبايد از علت تصمیمات بزرگی مانند توقیف یک رسانه بیاطلاع نگاه داشته شوند!
قبل از خواندن اين روضه آتشين آقاي توكلي براي توقيف يك رسانه همسو، از ايشان كه ادعاي يك فعال سياسي منصف هم دارند سئوال ميكنيم چرا اين همه آزادمنشيتان فقط در مواقع تنگناهاي دوستان همفكر و اصولگرايتان خلاصه ميشود و اينگونه آسمان و ريسمان را به هم ميبافيد و آزاديخواه و مدافع آزادي مطبوعات و رسانه ها ميشويد؟
همين مطلب پيش رويمان در انتقاد به توقيف سايت آقاي زاكاني، (كه اشك هر انسان آزاديخواهي را در خواهد آورد!!) را ملاحظه كنيد. آيا در طول اين 30 سال و اندي كه حضرت عالي در مقام وزارت (وزير كار)، نمايندگي مجلس (چندين دوره)، مدير مسئولي روزنامه (روزنامه فردا) و سايت خبري (سايت الف)، و ... بودهايد حتي يك صدم اين مطلب، در دفاع از توقيف رسانههاي غير همسو، چيزي گفته و يا نوشتهايد؟ از حقوق شهروندان چطور؟ از حصر بدون دادگاه، چه؟ از حقوق مخالف و منتقد، از ... چه آقاي دكتر توكلي؟
مگر همين 6 ماه پيش نبود كه روزنامه بهار را به خاطر فقط يك مقاله سياسي آن هم در دفاع از آقايان هاشمي و سيدحسن، شبانه توقيف كردند و تاكنون نيز در تعطيلي و توقيف به سر ميبرد، چرا يك هزارم توقيف رسانه دوستتان آقاي زاكاني، براي توقيف «بهار» روضه نخوانديد؟ و حتي برخي رسانههاي حقير (حتي به اصلاح اصلاحطلب اما در واقع فرصت طلب) حتي خبر توقيفش را هم منتشر نكردند! نكند خون جهاننيوز از خون بهار قرمزتر است! آقاي توكلي؛ با اين وصف و اين كارنامه تاريك شما و دوستانتان در دفاع از آزادي رسانهها؛ آن 30 و اندي سال به كنار، چگونه باورمان بشود كه شما ششماهه مدافع آزادي مطبوعات و رسانهها شدهايد؟
بر همين اساس، اصولا صداقتي در اظهارات و ژستهاي آزاديخواهانه شما ديده نميشود و چندان هم نگران نباشيد كه يقننا نيستيد زيرا خود از ما بهتر ميدانيد رسانههاي شما اصولگرايان آنقدر داراي حاشيه امني هستند كه اين گونه تصميمات برايشان مصداق يك مزاح تلقي شود! مگر يادتان رفت همين هيات نظارت، مدتي پيش يك نشريه تندرو اصولگرا را لغو امتياز كرد اما مسئول نشريه، دوباره اقدام به چاپ و توزيع نشريه لغو امتياز شده خود نمود!؟ واقعا و پس از چند دهه، سياه بازي و اداي آزاديخواهي در آوردن، و قباي انسان منصف را پوشيدن، ما برخي ايرانيان تا كي ميخواهيم اين بازي تهوعآور را ادامه بدهيم؟ بازي كه نه، خيمه شببازي آزاديخواه بودن، منصف بودن، منتقد بودن اوضاع در هنگامههاي مورد نياز رفقا!!، و ....! بس كنيم اين خيمهشببازي تكراري و مهوع را؛ دوستان!
متن آقاي توكلي را بخوانيد
در خبرهای امروز آمده است که سایت جهاننیوز توقیف شد. چرا؟ به درستی معلوم نیست. حتی بر اصحاب جهاننیوز! خبر این است که دبیرخانه هیأت نظارت بر مطبوعات اعلام کرده «این هیات بر اساس بند ١١ ماده ٦ و مستند به تبصره ذیل ماده ١٢ قانون مطبوعات، جهاننیوز را توقیف کرد.» همین و بس!
بند 11 ماده 6 میگوید رسانه مجاز به «پخش شايعات و مطالب خلاف واقع و يا تحريف مطالب ديگران» نیست. در تبصره ماده 12 نیز برای تخلفاتی، از جمله همین تخلف گفته است: «هيأت نظارت ميتواند نشريه را توقيف نمايد و در صورت توقيف موظف است ظرف يک هفته پرونده را جهت رسيدگي به دادگاه ارسال نمايد.» این طرز برخورد که قانونی بودنش را جداگانه باید بررسی کرد، از جهات مختلف مغایر مصالح کشور است. برخی از این جهات بدین قرار است:
1. جهاننیوز کی و چه شایعهای را پخش کرده است؟ کی و کدام امر خلاف واقع را منتشر ساخته است؟ چه مطلبی را و از چه کسی و کی پخش نموده است؟ همه این تخلفات را مرتکب شده یا برخی از آنها را و چند بار؟ این شیوه منع مردم از حقوق قانونی در اسلام هست؟ در تجربههای موفق قضایی بشری هست؟
2. چرا قانونگذار برای مجازات گفته است هیأت نظارت میتواند نشریه را توقیف کند؟ علت پیچیده نیست. هر کس با رسانه آشنا باشد، به خوبی میداند که انتشار شایعات یا مطالب خلاف واقع یا تحریف مطالب دیگران ناخواسته نیز زیاد رخ میدهد. به همین دلیل برای ذینفع حق تکذیب و بر عهده رسانه تکلیف انتشار تکذیبیه را قائل شده است و در کثیری از موارد جرم هم شناخته نمیشود، زیرا مثلا تعمدی اثبات نمیشود. اگر قرار بود به محض وقوع یکی از این تخلفات رسانه توقیف شود، دیگر رسانهای باقی نمیماند. به همین دلیل مقنن الزام نکرده است و گفته میتواند. ممکن است اگر تخلف جهاننیوز را میدانستیم ما هم مانند هیأت نظارت تصمیم میگرفتیم ولی چون معلوم نیست، آنها زیر سوال هستند و نزد افکار عمومی متهم به استبداد. تا روشن نکنند همین درست است.
3. چرا قانون اساسی دادگاهها را جز در موارد استثنایی علنی نموده است؟ چون قاضی بداند که فهم او از قانون و تمایلات احتمالی او را علاوه بر خدای خبیر مردم هم میبینند و قضاوت میکنند. پس جانب احتیاط و حق را بیشتر رعایت کند. هیأت نظارت که جایگاه او با علو جایگاه دادگاه قابل قیاس نیست نباید مردم را از علت تصمیماتش اگاه کند؟
4. مردم اقدامات هر نهادی را پذیرفتنیتر بشمارند، مشروعیتش بالا میرود و به افزایش مشروعیت نظام سیاسی کمک میشود. وقتی مردم از علت تصمیمات بزرگی مانند توقیف یک رسانه بیاطلاع نگاه داشته شوند، مسئولیت آسیب به مشروعيت را که قطعا از زیان پخش یک شایعه بیشتر است، چه کسی بر عهده میگیرد؟ وزیر محترم ارشاد؟ دولت؟ برای این امر چه مجازاتی مناسب است؟
5. شفافیت رفتار حاکمان یکی ار ارکان مشروعیت حاکمیت است. شفافیت را رهبر حکیم ما این طور تعریف کرده است: «شفافیت معنایش این است که مسئول در جمهوری اسلامی عملکرد خودش را به طور واضح در اختیار مردم قرار دهد.» هیأت نظارت این جور رفتار کرده است؟
6. این طرز برخورد با آزادی که یکی از ارکان نظام اسلامی است چه میکند؟ سرمایه اجتماعی را چقدر کاهش میدهد؟ با نخستین رسالت مطبوعات یعنی «روشن ساختن افکار عمومي» چه نسبتی دارد؟ هیأت نظارت برای این نحوه کار باید از ملت عذرخواهی کند و برای زیانهایی که با این رفتار به مصالح ملی وارد آورده توبه کند. در ماه مبارک رمضان، توبه از گناه بزرگ متهم ساختن نظامی برآمده از خون شهیدان و به نام اسلام عزیز، بهتر پذیرفته میشود.»