اسماعیل حسینپور
گروه سياسي: قبل از ورود به بحث تاكيد كنم كه: اگر امروز به عنوان یک حامی دولت که بیش از 50 یادداشت در دفاع از دولت و دولتمردانش نوشتهام دغدغهای بر زبان میآورم به این خاطر است که احساس میکنم برخی وزرا و اطرافیان آقای روحانی در یأس آفرینی و بیاعتمادی مردم به کابینه، گوی سبقت را از تندروها ربودهاند و این زنگ خطر بزرگی برای فردای دولت است.
حرفی که تنها یک سال پس از شروع به کار دولت دکتر روحانی در نشست برخی حامیان دولت با آقای یونسی دستیار رئیس جمهور در انتقاد از برخی وزرای ناهمسو با مردم و بیگانه با مشی و مرام دکتر روحانی در کابینه اش گفتم: «وزیری که جرأت و شهامت حمایت از ایدههای دکتر روحانی را ندارد وزیر روحانی نیست و برخی اطرافیان آقای رئیس جمهور میز و منصبشان را بیشتر از آقای روحانی دوست دارند.»
حالا دو سال پس از آن نشست و آن باور دیروز، به یقین میگویم مشکل دکتر روحانی جبهه پایداری و دلواپسان و تندروها نیستند مشکل دکتر روحانی برخی وزرا و ناپایداران کابینه آقای رئیس جمهور هستند که با عملکرد ناصواب و ضدتدبیر خود باعث آسیب جدی به جایگاه دولت شده اند. وزیرانی که سوگمندانه باید گفت امیدسوزیهای بزرگی داشتهاند و دارند.
برخی وزرای دکتر روحانی برای در امان ماندن از سؤال نمایندگان مجلس نهم و برای حفظ میز و منصب شان، به جای انتصاب مدیران همراه با دکتر روحانی، عملا مدیران مدنظر نمایندگان تندروی مجلس نهم و ضد برنامههای دولت را نه تنها در سطح استانها بلکه با رایزنی، مدیران مدنظر را در سطح شهرستانها هم منصوب کردهاند که امروز هنرشان به سخره گرفتن دولت و برنامه هایش، سنگاندازی در مسیر اهداف دولت و ناامید ساختن مردم است و شاید طنز تلخی است که دولت دکتر روحانی جزء معدود دولت هایی است که مخالفانش بیش از موافقانش بر سرِ کارند و شگفتا که روحانی مظلومانه باید برای عملکرد ناصواب این مدیران نیز پاسخگو باشد.
مشکل بزرگ امروز دولت روحانی یأس و ناامیدی مردم و رویگردانی از دولت «تدبیر» است که برخی از آن ثمرهی عملکرد خویشاندیشانهی برخی وزرای ناتوان یا ناهمسو با رييسجمهور است. این یأس روح آزار متأسفانه با سوء مدیریتها در بین اقشار آسیب پذیر بالاست. از سویی انفعال تیم اطلاع رسانی دولت در دفاع از عملکرد دولت به خصوص فیشهای نامتعارف، سبب شده است بسیاری از کارگران و حقوق بگیران و کارکنان دولت نیز دچار یأس و ناامیدی شوند و حالا خود روحانی هم با عدم تغییر در بدنه کابینه اش پایگاه و جایگاه اجتماعی اش را در بین قشر عظیمی از مردم و به ویژه نخبگان و سیاسیون دچار آسیب میکند و این یأس و ناامیدی دارد در همه لایههای اجتماع فراگیر میشود که میتواند برای دکتر روحانی خطرآفرین باشد و با این رویه، بوی بهبود ز اوضاع نمیشنویم.
جای سؤال اینجاست که نظارت دولت بر عملکرد وزرا چگونه است که خیلی از حامیان دیروز و فردای دولت از سوء مدیریت برخی وزرا و ناهمسویی شان به فریاد آمدهاند ولی هیچ تغییر و توجهی از سوی رئیس جمهور محترم برای تحقق خواست حامیان و همراهانش صورت نگرفته است! آیا از دید دکتر روحانی و اطرافیانش، همهی وزرا در ارزیابیهای احتمالی موفق بوده اند؟ پس این نارضایتی رو به گسترش در بین مردم و حامیان دولت چیست؟
امروز هر چه به انتخابات نزدیک میشویم هجمههای هدفمند از سوی رقیب به روحانی بیشتر میشود و شاید در این شرایط، روحانی مظلومی است که هم از سوی برخی وزرای کابینه اش و هم از سوی بسیاری بدخواهان بیرون از کابینه اش مورد هجمه است. در پایان صادقانه میگویم «تدبیر» بدون «تغییر» به ثمر نمینشیند و «اعتدال» بدون «اقتدار» ثمری ندارد. بر خلاف احمدی نژاد که نیمی از کابینه اش را شاید بیتعارف و گاه بیدلیل برکنار میکرد مردم در این سه سال هنوز از دکتر روحانی در برخورد با وزرای ناتوان و ناهمراه، اقتداری ندیدهاند.
هر چند معتقدم پایگاه رقبای روحانی در بین مردم پایین است ولی بیرقیب دانستن دکتر روحانی در انتخابات 96 همان خوش بینی و خطا و جفایی است که در سال 84 با هاشمی کردیم. به نظر نگارنده تا دیر نشده است به جای عزل وزرای ناتوان توسط مجلس، شخص رييسجمهور باید بیتعارف ناتوانان و ناهمراهان کابینه اش را عزل کند تا مردم باور کنند که روحانی واقعا با هیچ کس عقد اخوت نبسته است. در پایان به یاد شعری از «عماد خراسانی» افتادم که میگوید:
بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار فکری به حال خویش کن این روزگار نیست
من هم با الهام از این شعر خطاب به آقاي روحانی عزیز میگویم:
آقای رئیس جمهور فکری به حال خویش کن این کابینه نیست.