در یک نظام دمکراتیک هیچ تفکر و جریانی نباید در صدد حذف دیگر اندیشهها و جریانها باشد. حذف هر جریان و تفکر از میدان رقابت سیاسی علاوه بر لطمه به روند دموکراتیزه شدن جامعه و نظام سیاسی باعث حذف بخشی از مردم که حامی آن جریان هستند از مشارکت سیاسی میشود، در این حالتحذف رقیب جایگزین رقابت سالم خواهد شد.
مازیار اوستا (ولیپور)
گروه سياسي: انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال ٩۶ شاید یکی از پیچیدهترین و مهمترین دورههای انتخابات بعد از انقلاب باشد. کشور بعد ازیک دوره طولانی تحریم وتهدید با کشورهای غربی ونهادهای بین المللی بر سر مسایل هستهای به توافق رسیده و در سایه این توافق به دنبال بازسازی خود در عرصه بین المللی است، بسیاری از کشورهای و احزاب در غرب با این توافق مخالف بوده و هستند، دولت یازدهم از ابتدای کار با مشکلات عدیدهای رو به رو بود که شاید اگر دولتی بیتدبیر بر سر کار بود الان از کشور چیزی باقی نمانده بود تا عدهای بخواهند دولت و رییسجمهور را تخریب کنند. توافق (برجام) به دست آمده در صورت تغییر دولت در ایران با خطراتی از طرف تندروها در دوطرف (داخل وخارج) مواجه میشود.
از دست رفتن برجام به زبان ساده یعنی انزوای کامل ایران در صحنه بینالمللی همان اتفاقی که در سال ٩٢ در حال تکمیل بود و دولت فعلی با دیپلماسی فعال مانع آن شد. برجام بر خلاف آنچه مخالفان میگویند برای فراهم ساختن زمینههای رشد و توسعه کشور لازم وضروری است، آنان که از ابتدا با مذاکره و توافق مخالف بودنداینک در صدد القای این موضوع هستند که چرا برجام مشکلات داخلی را حل نکرده؟ چرا موجب رشد و توسعه کشور نشده؟ و. . . در صورتی که برجام تنها برای برداشتن برخی موانع بود، ادامه راه به ملت و دولت و نحوه عمل آنها در استفاده از فرصت پیش آمده بستگی دارد. در این یادداشت سعی بر این است که به دوسوال پاسخ دهیم.
-چرا جریانهای سیاسی بایداز حضور آقای احمدینژاد در انتخابات سال ٩۶استقبال کنند؟
-جریانهای سياسی مختلف در انتخابات سال ٩۶ چگونه عمل میکنند؟
در مورد حضور احمدینژاد در انتخابات سال ٩۶ نظرات مختلفی وجود دارد. حامیان سابق او در دورههای نهم و دهم ریاستجمهوری دیگر به او اعتماد نداشته و نسبت به حضور وی در دوره دوازدهم اتفاق نظر ندارند. دلیل عمده مخالفتها مواضع و عملکرد دولت دهم و حمایت بیدریغ احمدینژاد از مشایی میباشد. هرچند احمدینژاد در مورد حضور و عدم حضور خود در انتخابات سال آینده سخنی به وضوح اظهار نداشته، اما شواهد و قراین و مواضع نزدیکان او حاکی از تمایل ایشان به شرکت در انتخابات پیش رو است.
- هواداران او خواهان حضور وی در انتخابات بوده و به نوعی تبلیغات زود هنگام را شروع کرده اند.
- افزایش کمی سفرهای استانی احمدینژاد در آخرین سال دولت یازدهم و مواضع انتقادیش نسبت به دولت روحانی این گمانه را تقویت که قصد حضور در انتخابات را دارد.
-عدم حضور فعال این طیف در انتخابات مجلس شاهدی دیگر برای حضور او در انتخابات ریاستجمهوری ٩۶ است. به نظر میرسد طیف نزدیک به احمدینژاد به چند دلیل در انتخابات مجلس حضور پر رنگی نداشت:
1- خریدن زمان جهت فراموش شدن عملکرد ضعیف ونامناسب دولت دهم از اذهان جامعه.
٢- مشخص نشدن وزن اجتماعی او
از آنجا که اصولگرایان نامزدی در حد واندازه روحانی برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری ندارند و آمار دقیقی هم از وزن اجتماعی احمدینژاد دردسترس نیست، طیف نزدیک به احمدینژاددر انتخابات مجلس شورای اسلامی چراغ خاموش حرکت کرد تادر سایه این ابهام قدرت چانه زنی خود با دیگر احزاب اصولگرا را بالا برده و در نهایت بر سر احمدینژاد به عنوان کاندیدای این جناح به توافق برسند.
سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که اصولگرایان و احمدینژاد چه نیازی به یکدیگر دارند؟ با توجه به اقبال کم اصولگرایان در جامعه، این جناح برای بقا و ادامه حیات سیاسی خود در مقطع فعلی به احمدینژاد نیاز دارد. جریان اصولگرایی در بده و بستانی سیاسی با وی ازمقبولیت نسبی احمدی نژاد در بخشهای از جامعه بهره برده و تا حدودی حیات سیاسی خود را تضمین میکند، در مقابل جریان احمدینژادی هم علاوه بر استفاده از حمایت مادی این جریان، از نفوذ آنها در نهادهای قدرت برای تایید صلاحیت نامزد مورد نظرشان استفاده برده و از همه مهمتر مانع تخریب گسترده خویش توسط امپراطوری رسانهای اصولگرایان خواهند شد.
مهمترین مخالفان حضور احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم عبارتند از:
-بخشی از اصولگرایان معتدل و میانهرو (نزدیکان علی لاریجانی رئيس فعلی مجلس. ونزدیکان علی اکبر ناطق نوری رییس اسبق مجلس) طیف نزدیک به ناطق نوری قطعا از دکتر روحانی حمایت خواهد کرد. طیف نزدیک به علی لاریجانی باتوجه به شرایط تصمیم خواهد گرفت. در صورت عدم توافق همه احزاب و گروههای اصولگرا بر نامزدی واحد و مرضی الطرفین امکان حمایت این طیف از روحانی وجود دارد. اختلافات درونی اصولگرایان پس از دولت دهم وعمیقتر شدن آن در اسفند ٩۴ احتمال توافق بر سر کاندیدای واحدرا بسیار پایین آورده است. در صورت توافق و معرفی احمدینژاد یا جلیلی به عنوان کاندیدای اصولگرایان احتمال حمایت طیف نزدیک به علی لاریجانی به صورت آشکار از دکتر روحانی وجود دارد، در صورتی هم که به خاطر ملاحظاتی حمایت علنی نکنند، با عدم شرکت در ائتلاف اصولگرایان از همراهی با آنها خود داری خواهند کرد.
- بخشی از شخصیتهای غیر جناحی و مستقل؛ این افراد و شخصیتها خود را خارج از جناح هاواحزاب سیاسی تعریف کرده و معمولا مواضعی فرا جناحی دارند. اکثر شخصیتهای سیاسی که در این بخش قرار میگیرند در زمان مقتضی با در نظر گرفتن منافع ملی و مصالح نظام تصمیم میگیرند، انتخاب دکتر روحانی از طرف اکثریت شخصیتهای این بخش بسیاربالاست. مراجع عظام و علما در این بخش قرار میگیرند.
-اصلاح طلبان؛ با توجه به ضرورت و عدم امکان معرفی کاندیدای شاخص و مطرح اصلاح طلب، این جریان سیاسی به خاطر نزدیکی مواضع با دکتر روحانی و در نظر گرفتن منافع و مصالح ملی ازاو حمایت خواهند کرد. بر خلاف تبلیغ مخالفان دولت، آنچه از شواهد و قراین بر میآید اين است اصلاحطلبان هنوز از روحانی عبور نکرده و به صورت متفق از ایشان حمایت میکنند.
-از دیگر مخالفان حضور آقای احمدینژاد در عرصه انتخابات جریان فکری نزدیک و حامی دولت (کارگزاران و طیف نزدیک به آیتاله هاشمی رفسنجانی) است. احزاب و گروههای نزدیک به دولت و طیف آیت اله هاشمی قطعا کاندیدایی جز دکتر روحانی ندارند و به صورت صد در صدی از ایشان حمایت خو اهند کرد. این جریان بیشترین نقد را از ریئس دولت دهم داشته و ریشه تمام معضلات و مشکلات فعلی را در دولت قبل و شخص احمدینژاد میبینند. ناگفته نماند احمدینژاد هم در سال ٨۴ و٨٨بیشتر حملات را به این گروه داشت و به نو عی عامل پیروزی ایشان در هر دو دوره این حملات بود. (کاهش محبوبیت هاشمی در آن سالها موجب شده بود هرکس مقابل او باشد نظرو رای مردم را به خود جلب کند)
- جریان فکری نزدیک به آیتاله مصباح یزدی، این جریان سیاسی قطعا کاندیدای به جز دکتر روحانی و آقای احمدینژاد خواهند داشت و در هیچ شرایطی احتمال حمایت از این دو کاندیدا در این طیف نیست. این جریان در دوانتخابات نهم و دهم ریاستجمهوری حامی احمدینژاد بود. در اواسط دولت دهم انتقاد از دولت را آغاز کرد، در ابتدا سعی میکردند بین احمدینژاد وجریان موسوم به انحرافی (نزدیکان اسفندیار رحیم مشایی) تفاوت قائل شوند، اما حمایت کامل و بیدریغ احمدینژاد از مشایی باعث شد این جریان با عنوان کردن این موضوع که احمدینژاد را سحر و جادو کردهاند از او فاصله بگیرند. احتمال توافق این جریان با جریان نزدیک به علی لاریجانی بر سر یک کاندیدا هم قطعا وجود ندارد. جریانهای نزدیک به مصباح و لاریجانی بیشترین اختلاف را در بین احزاب و جریانهای اصولگرا دارند، اختلافات این دو جریان مانع وحدت اصولگریان در انتخابات ٩۶ و توافق بر سر کاندیدای واحد خواهد شد.
حال به پاسخ سوال: آیا باید از حضور احمدینژاد در انتخابات ٩۶ استقبال کرد؟ میرسیم. قطعا پاسخ مثبت است و دلایل زیادی برای آن وجود دارد:
الف) در یک نظام مردمسالار حضور همه سلایق واندیشهها علاوه بر پویایی و رشد فکری جامعه، به نهادینه شدن دموکراسی و مشارکت همه اقشار و گروهها در اداره جامعه کمک میکند. در یک نظام دمکراتیک هیچ تفکر و جریانی نباید در صدد حذف دیگر اندیشهها و جریانها باشد. حذف هر جریان و تفکر از میدان رقابت سیاسی علاوه بر لطمه به روند دموکراتیزه شدن جامعه و نظام سیاسی باعث حذف بخشی از مردم که حامی آن جریان هستند از مشارکت سیاسی میشود، در این حالتحذف رقیب جایگزین رقابت سالم خواهد شد.
ب) منتقدین دولت دهم و شخص احمدینژاد معتقد به تخلفات گسترده او ودولت دهم هستند. حضور آقای احمدینژاد در عرصه رقابت میتواند چند نتیجه داشته باشد:
-عدم تایید صلاحیت او توسط نهادهای نظارتی؛ در صورت عدم تایید به خاطر عملکرد و تخلفات گذشته مردم میتوانند محاکمه ایشان را مطالبه نمایند زیرا عدم تایید صلاحیت ایشان به خاطر عملکرد و تخلفات، تایید مدعای منتقدین و مخالفان ایشان است که ضرورت بازخواست از ایشان را ضروری میسازد.
-تایید صلاحیت او؛ در صورت تایید صلاحیت احمدینژاد و حضورش در انتخابات برای منتقدین او از جمله روحانی (رییسجمهور) فرصت لازم برای به چالش کشیدن او و نقد آنچه در گذشته انجام دادهاند فراهم و بسیاری از حقایق برای مردم روشن خواهد شد. قطعا در مناظرههای احتمالی روحانی- احمدینژاد، روحانی همچون رقبای قبلی وی در برابر برخی رفتارها سکوت نخواهد کرد. روحانی نشان داده در جدل از قدرت بالایی برخوردار است و نتیجه مناظرهها باعث آگاهی بیشتر مردم از این جریان سیاسی خواهد شد.
-فضای باز و آزادی بیشتر رسانهها در ایام انتخابات فرصت خوبی برای نقد این جریان و بازگو کردن برخی حقایق را فراهم خواهد کرد.
-در فضای پسا برجام که نظام سیاسی و دولت به پشتیبانی وحمایت بیشتر مردم نیاز دارد، حضور کاندیداهای غیر جدی وضعیف، شور لازم جهت حضور گسترده مردم در انتخابات را فراهم نمیکند، اما حضور احمدینژاد به عنوان یک رقیب جدی میتواند نوید یک انتخابات پر شور و گسترده را بدهد. بنابراین در نگاهی فراتر ازجناح و جریان سیاسی و در راستای تامین و تضمین منافع ملی در گفتگو و تعامل با جهان حضور احمدینژاد قابل توجیه میباشد. مشارکت بالای مردم در انتخابات قدرت چانه زنی دولت منتخب را فارغ از جناح و جریان سیاسی در گفتگوبرای دفاع از منافع ملی بالا میبرد.