کمالآبادی با بیان اینکه مشکل اصلی در ترجمه مجدد از کتاب، ارائه ترجمه ضعیف است، اظهار کرد: این مسئله باعث میشود ترجمه ضربه بخورد و دوگانگی ایجاد شود، البته به نظرم این مشکل به صورت مقطعی است و ترجمههای بد به مرور زمان تصفیه و از دور خارج میشود و آنچه باقی میماند ترجمههای خوب است.این مترجم تأکید کرد: بدتر از ترجمههای ضعیف، کپی کردن از ترجمههای قدیمی است. البته نمیتوانیم با شجاعت نمونههایی از این مورد را مثال بزنیم، اما میدانیم که وجود دارد. مترجم جدید متن ترجمهشده قبلی را در مقابل خود قرار میدهد و فقط با دست بردن در متن آن را به عنوان ترجمه جدید منتشر میکند، که سرقت است و ضرر آن برای مخاطب است.
او درباره دلایل کپی کردن از متون قدیمی گفت: یکی از دلایل کار این است که مثلا منِ نوعی به دنبال شهرت هستم و وارد عرصه ترجمه میشوم و در حالیکه مهارتی در این حوزه ندارم، با کپی کردن کتابی را به نام خود منتشر میکنم. دیگر اینکه کتابی یک شاهکار ادبی یا کتاب علمی مهمی است که میتواند بازار خوبی داشته باشد که سراغ ترجمه آن میروم. کما اینکه وقتی کتابی برنده نوبل یا جایزه خاصی میشود ممکن است از آن کتاب یا کتاب بخصوص نویسندهای چندین ترجمه در بازار وجود داشته باشد.
او در ادامه افزود: هرچقدر کپیکاری بیشتر شود و ترجمههای بیشتری روانه بازار شود، کار خوب تحتالشعاع قرار میگیرد و کمتر دیده میشود، یا اینکه حقش خورده میشود. ضرر دیگر این کار این است که مخاطب دچار نوعی سردرگمی میشود و تشخیص سره و ناسره برایش دشوار میشود.
سینا کمالآبادی درباره ترجمههای تحتاللفظی و اشتباهاتی که در ترجمهها وجود دارد نیز اظهار کرد: ایراد در ترجمهها تا حدی طبیعی است و در همه جای دنیا در کتابهای ترجمه وجود دارد و مختص ایران نیست. این به معنای دفاع من از ترجمههای ضعیف نیست و یا به این معنا نیست که مترجم میتواند اشتباه داشته باشد، اما کارهایی هستند که سراسر ایراد هستند و در هر صفحه اشتباهات زیادی پیدا میکنید، یا ممکن است تعداد اشتباهات کم باشد اما به قدری مهم باشد که کل ترجمه را تحت تأثیر قرار دهد و باعث شود متن دگرگون شود.
او دلیل اصلی اشتباهات در ترجمه را توانایی نداشتن مترجم دانست و خاطرنشان کرد: مترجم برای اینکه ترجمه خوبی از متن ارائه دهد به سه مهارت نیاز دارد؛ زبان مبدا را خوب بداند، بر روی زبان مقصد تسلط داشته باشد و بر روی موضوعی که میخواهد ترجمه کند احاطه داشته باشد، و البته موضوع کتاب در حد دانشش باشد، مثلا دانشجوی کارشناسی فیزیک نمیتواند متن دکترای فیزیک را ترجمه کند. حالا فرض کنید کسی که دانش متن مورد نظر را ندارد، قطعا نمیتواند از پس آن برآید، زیرا اگر متن انگیسی را هم بخواند به روح متن، که میشود موضوع تخصصی متن تسلطی ندارد و نمیتواند آن را درک کند و مسلما در برگرداندنش به مشکل برخواهد خورد.
این مترجم خاطرنشان کرد: گاهی اوقات مترجمانی هستند که به امانتداری در ترجمه اعتقاد دارند و نظرشان این است که کتاب باید کلمه به کلمه ترجمه شود تا عین متن باشد، زیرا در این صورت روح متن حفظ میشود، در حالیکه این نگاه به ترجمه ضربه میزند، زیرا متنی را از یک نظام زبانی به نظام زبانی دیگر منتقل میکنید، کلمات را فارسی انتخاب میکنید و با چیدمان اشتباه در زبان مبدا قرار میدهید که باعث میشود متن ناخوانایی به وجود بیاید.
او یادآور شد: ترجمههای موازی چند ایراد دارد و به صورت قطعی نمیتوانم بگوییم که این کار خوب است یا بد. اما خودم اگر بدانم مترجمی خوب کار میکند سراغ کتابهایی که ترجمه کرده است نمیروم زیرا این کار اخلاقی نیست. ترجمه موازی برای مخاطب سردرگمی ایجاد میکند و حق ترجمه بهتر را میگیرد.کمالآبادی اظهار کرد: همانطور که کار تألیف حق و حقوقی را برای مولف ایجاد میکند، ترجمه نیز حق و حقوقی را برای مترجم ایجاد میکند، البته این موضوع در کشور ما مصداق ندارد زیرا ما عضو کپیرایت نیستیم اما از نظر اخلاقی و انسانی درست نیست که با سوءاستفاده از خلایی که درباره کپیرایت وجود دارد، کتاب کسی را ترجمه کنیم.
او همچنین گفت: فکر نمیکنم مترجمان به دنبال سود مادی باشند. خیلی از مترجمان از طریق کار فرهنگی امرار معاش میکنند و برایشان مهم است که دستمزد خود را دریافت کنند، اما کسی را نمیشناسم که به خاطر سود مادی دست به چنین کاری بزند.