علی تاجیک- روزنامه بهار:
در محافل هنری و سینمایی جهان، شاید کمتر از این چهره ماندگار ایرانی یاد شود و جوایز بین المللی چندانی برای سینمای ما به ارمغان نیاورده باشد اما بیتردید مسعود کیمیایی یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در سینمای ایران است. کسی که فیلمهای جاودانهای در تاریخ سینما و در خاطره مردم از خود به یادگار گذاشته است. کیمیایی، سمبل سینمایی مردمی از جنس کوچه و بازار، از طبقه پایین شهری تهران. سینماگری مولف، همیشه جریان ساز و کاملا اجتماعی اما با رگه هایی از سیاست.
جریان ساز از آغاز
مسعود کیمیایی را میتوان یکی از تاثیرگذارترین سینماگران سینمای معاصر دانست. سینماگری که تمام آموختههای تکنیکی و فنی او از سینما تنها به حضورش در گروه دستیاران فیلم «قهرمانان» به کارگردانی ژان نگولسکو و دستیاری ساموئل خاچیکیان در فیلم «خداحافظ تهران» محدود میشود. غیر از این دو تجربه، او در فیلم دیگری دستیاری نکرد و اقدام به ساخت اولین فیلمش با نام «بیگانه بیا» در سال ۱۳۴۷ و با تم جوان هوسباز و دختر فریب خورده در خانوادهای مرفه کرد. این فیلم البته ساختار محکمی نداشت و در گیشه هم موفق نبود اما زیاد طولی نکشید که جوهره وجودی و کارگردانی ذاتی کیمیایی خود را نشان داد و یک سال بعد از ساخت اولین فیلمش، «قیصر» را ساخت و نه آینده خود که آینده سینمای ایران را هم تغییر داد. «قیصر» در کنار فیلم «گاو» از داریوش مهرجویی، انقلابی در سینمای ایران که در گروی فیلمفارسی بود، ایجاد کرد. کیمیایی یکی از کسانی بود که در شکلگیری موج نوی سینمای ایران به طور جدی اثر گذاشت. کیمیایی در کنار دیگرانی چون مهرجویی، بیضایی و چند تن دیگر سینمایی با استانداردهای حرفهای و ارزش هنری ساختند و هویتی دیگرگونه به سینمای ایران بخشیدند، اما کیمیایی با «قیصر» ش دو سویه سینمای هنری و تجاری به هم پیوند زد. تعداد فیلمهایی که مشابه آن ساخته شد و کسانی که به واسطه این فیلم او به سینما علاقه مند شدند، بی شمارند. ضمن اینکه در این فیلم، قشری از کلاه مخملیهای برآمده از فرهنگ عامه را از حاشیه به متن آورد و هویتی دوباره به آنها بخشید. کیمیایی با ساختار و پلانهای استاندارد، قصه گویی روان و مولفههای جاذبهسازی، قهرمانی ساخت که به سمبلی از غیرت و انتقام خواهی در میان مردم و فرهنگ عامه تبدیل شد. هنوز «قیصر» نمادی از غیرت و هواخواهی است و بازگوی عواطف و نگرش مردمانی از طبقه پایین شهر. اگر این قهرمان، هنوز محبوب عامه مردم است و با گذشت نزدیک به 50 سال، موجی زنده و پویا در دل تماشاگرانش میآفریند و همچنان جذاب و دیدنی است، به یمن جوهره ذاتی کیمیایی در کارگردانی و دور هم آوردن جمعی از بهترینهای سینما است. اسفندیار منفردزاده با موسیقی نابش، عباس کیارستمی با تیتراژ خلاقانه اش، روبیک منصوری با تدوین حرفه اش، به اضافه ناصر ملک مطیعی، جمشید مشایخی، بهروز وثوقی، پوری بنایی، ایران دفتری، بهمن مفید و جلال پیشواییان با بازیهای خوب شان، این فیلم را ماندنی کردند. اینها همه در حالی رخ دادند که کیمیایی در آن روزها تنها بیست و هشت سال سن داشت. «قیصر» از دید خوانندگان به عنوان تاثیرگذارترین فیلم سینمای ایران انتخاب شد.
جریان ساز با فیلمهای موثر
مسعود کیمیایی بیش از 30 فیلم سینمایی در کارنامه خود به ثبت رسانده است و شاید همه فیلمهای او، ماندگار و اثرگذار نباشند اما شمار فیلمهای اثرگذارش روی تماشاگران جدی سینما و مردم علاقه مند کم نیستند. او به گواه فیلمهای ماندگارش در تاریخ سینما فیلمسازی همیشه جریان ساز بوده است.
«داشآکل»: این فیلم در سال ۱۳۵۰ براساس داستان «سه قطره خون» صادق هدایت ساخته شد و چهارمین ساخته کیمیایی بود اما توانست نظر احترام برانگیز همه منتقدین و توجه تماشاگران را جلب کند. مشارکت دوباره کیمیایی و بهروز وثوقی، این بار هم قهرمانی از دل تاریخ را زنده کرد. «گوزنها»: فیلم اثرگذار دیگر کیمیایی در سال ۱۳۵۴ با بازی بهروز وثوقی و فرامرز قریبیان بود که به زعم بسیاری بهترین فیلم کیمیایی است. در این فیلم دو تیپ مختلف از قهرمان در کنار هم قرار گرفتند و شخصیتهایی از دل زمانه و واقعیت روزگار را روی پرده جان بخشیدند. این فیلم به همراه «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی در رأیگیری از ۵۵ فیلمشناس ایرانی در سال ۱۳۸۱ بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شده است. این فیلم از جمله فیلمهای توقیفی در زمان خود بود و سانسورهای آن به حدی بود که بخش هایی از آن دوباره فیلمبرداری و اصلاح شد.
«دندان مار»: یکی از منسجمترین آثار کیمیایی بعد از انقلاب بود که نامزد دریافت جایزه خرس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم برلین شد و جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره بینالمللی فیلم برلین را دریافت کرد. دندان مار همچنین نامزد هوگو طلایی جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو نیز شد. دندان مار را میتوان سند تصویری درخشان و بی نظیری از تهران روزهای جنگ ایران و عراق دانست.«سرب»: برخی از منتقدین سینمایی این فیلم را بهترین فیلم ساخته شده کیمیایی بعد انقلاب میدانند. این فیلم از فیلم نامه هاگانا برگرفته شد و تمی کلاسیک داشت. «اعتراض»: در سال ۱۳۷۸ با رگههایی از ماسئل سیاسی ساخته شد که دیالوگهای ماندگار آن در ذهن همه نقش بست و نقل محافل همه شد.
تاثیرگذار با آموزههای استادانهاش
سوای از فیلمهای ماندگار کیمیایی در تاریخ سینما و ذهن تماشاگران، او به دلیلتربیت نسلی از سینماگران خوش آتیه و تلاشگر، معرفی قهرمانهایی که بعد چهره شدند، همچنین تاسیس کارگاه آزاد فیلم و تدریس، چهرهای همیشه استاد و اثرگذار از خود در سینمای ایران به یادگار گذاشت.سینماگرانی که دستیار او بودند: بسیاری از سینماگران اذعان دارند که به مدد دستیاری یا تماشای فیلمهای کیمیایی، فیلمسازی را آموختند یا دلبسته این حرفه شدند. شماری از سینماگران چون حمید نعمت الله، سامان مقدم و تهمینه میلانی، به عنوان دستیار در فیلمهای کیمیایی حضور داشتند و حالا میبینیم که سینماگرانی جدی در کار و حرفه خود شدهاند. به این تعداد باید کیارستمی، کیومرث پوراحمد و جمعی دیگر را که از او تاثیر گرفتند را هم اضافه کرد.چهرههایی که قهرمان فیلمهای او بودند: هر چهرهای که فرصت حضور در فیلمهای کیمیایی را به دست آوردند، در قد و قواره یک قهرمان ظاهر شدند و برخی این شانس را داشتند که در ذهنها بمانند. برخی مثل بهروز وثوقی، هادی اسلامی، فریبرز عربنیا یا محمد رضا فروتن، چهرهای دیگر از آنها معرفی شد و برخی چون شیلا خداداد، هدیه تهرانی، حسن جوهرچی، رامین پرچمی و پارسا پیروزفر با فیلمهای او فرصت دیده شدن و جدی گرفتن پیدا کردند و در حرفهشان تثبیت شدند.تربیت نسلی از جوانان در کارگاه آزاد بازیگری: کیمیایی با تاسیس کارگاه آزاد بازیگری، آموزه هایش را به نسلی از جوانان علاقه مند منتقل کرد و جزو تنها سینماگر مولفی بود که شاگردانی راتربیت کرد و به جامعه سینمایی تحویل داد. گامی مهم که بسیاری از سینماگران تاثیرگذار از آن غافل بودند و در این بخش اهتمام نکردند.
فیلمسازی همیشه استاد و مستقل
کیمیایی با آنکه جوایز جهانی کم ندارد اما یکی از سینماگرانی است که برای تماشاگران داخلی شناخته شده و محترم است زیرا فیلمهای مردمی و واقع گرایش بیشتر دغدغه مردم داخل کشور را بیان میکنند تا اینکه زبانی جهانی داشته باشند. او برای فیلم «غزل» که اقتباسی از کتاب نویسنده معتبر خورخه لوئیس بورخس بود، متفاوتترین فیلم کارنامه وی از دیدگاه برخی از منتقدین لقب گرفت. وی برای این اثر مدال نقره جشنواره بینالمللی فیلم مانهایم-هایدلبرگ را از آن خود نمود. کیمیایی پس از آن «سفر سنگ» را ساخت و جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره بینالمللی فیلم قاهره برای آن دریافت کرد. او در سال ۱۳۶۱ فیلم «خط قرمز» را با بازی سعید راد کارگردانی کرد، این فیلم توقیف شد و به جز یک بار نمایش در جشنواره فیلم فجر دیگر هرگز نمایش داده نشد. او سینماگری مولف و ملی اما برآمده از فرهنگ عامه است. او بعد از سالها فعالیت برای فیلم «جرم» که در سال ۱۳۸۹ ساخت، اولین جایزه سینمایی از جشنواره فیلم فجر را به دست آورد. او در مراسم افتتاحیه و اختتامیه با سخنانی کنایهآمیز از اینکه پس از ۳۰ سال به یاد او افتادهاند گلایه کرد و در مراسم اختتامیه در حالی که با پسرش برای دریافت جایزه بهترین فیلم به روی صحنه رفته بود تأکید کرد که فیلمسازی مستقل است و به جایی وابسته نیست. این فیلم قاببندیهای سینمایی یگانهای داشت. آخرین فیلم او که در سال ۱۳۹۵ ساخت شد، «قاتل اهلی» نام داشت و پرویز پرستویی در آن بازی کرد. کیمیایی بعد از ساخت این فیلم، چالشهای فراوانی با تهیه کننده آن داشت و بعد از کلی گلایههای اعتراض آمیز رسانه ای، این قائله به خاتمه رسید و فیلم برای اکران امسال آماده میشود
سینماگری جامعه گرا با دغدغه هایی انسانی
تِم اغلب فیلمهای کیمیایی به باورها و ارزشهای انسانی توجه دارد و میتوان او را فیلمسازی جامعهگرا دانست. تمی که او البته بیاندازه به آن پایبند مانده است و به نوعی با گذشت زمان در نگاه برخیها یا از بین رفته و یا کمرنگ شدهاند. جوانمردی، غیرت و رفاقت تا سر حد مرگ، مواردی است که بنمایه قصههای کیمیایی است و قهرمانانش را با این صفات در بستر جامعه امروزی با مشکلات سیاسی و اجتماعی درگیر میکند تا از ارزشهای خود دفاع کنند. ارزشهایی که مردم عامهپسند دوستشان دارند. باور به آرمانخواهی انسانی و شخصی نیز ویژگی اثرهای وی به شمار میآیند. بخش مهمی از جذابیت فیلمهای کیمیایی در آفرینش شخصیت قهرمان است. قهرمانی که در دل اجتماع مبارزه میکند تا جهان خواسته خود را بسازد. باید اعتراف کرد که وفاداری کیمیایی به خاطرههای نوستالژیک و گذشتهای که ذهنی به آن احساس تعلق دارد، روی فیلمهای اخیرش بی تاثیر نبوده است و آنها را بی اثر و غیر واقعی کرده است. او دغدغه جامعه و مردمی از جنس کوچه و بازار را دارد که امروز شاید آنها به طبقه متوسط جامعه تبدیل شدهاند و دغدغه هاشان تغییر کرده است.