سجاد خداکرمی- روزنامه بهار
دولت در سایه که در ادبیات سیاسی جهان مفهوم آشنایی است، در کشورمان هنوز به سرانجامی نرسیده و فعالین دو جناح سیاسی هر از چندی در این ارتباط تنها به اظهار نظر اکتفا میکنند. اظهار نظرهایی که پس از مدتها سکوت در این باب از فردای انتخابات دوزادهم ریاست جمهوری باز هم داغ شده و پس از اصولگرایان که آن را به میان کشیدند در هفتههای گذشته برخی اصلاحطلبان شناخته شده نیز به آن بها داده اند. طرح موضوع دولت در سایه برای اولین بار پس از انقلاب، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و شکست اصلاحطلبان در آن انتخابات از سوی برخی چهرههای این جریان سیاسی مطرح شد اگرچه به سرانجام مشخصی هم نرسید.
طرح این ایده اما در آن زمان با واکنش تند اصولگرایان مواجه شد و آنان جریان اصلاحطلب را به سبب طرح این موضوع به براندازی متهم کردند و این حرکت را انحرافی خواندند. پس از آن تاریخ طرح این موضوع دیگر به فراموشی سپرده شد تا فردای انتخابات اخیر ریاستجمهوری که برخی اصولگرایان در زاویه مقابل آنچه در گذشته جریان سیاسی شان آن را بد میدانست و این بار برای ایستادن در برابر دولت اعتدالی و فرار از تلخی شکست در برابر ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون چهرههایی چون سعید جلیلی، محسن رضایی، عزت ا... ضرغامی و افراد دیگر از جریان اصولگرا این ایده را مطرح کردند. پس از طرح دوباره این موضوع اینبار از سوی جریان اصولگرا و موضع گیری جریان اصلاحطلب در برابر آن اما دیری نپایید که اصلاحطلبان نیز خود در این ارتباط پیشگام شوند و در روزها و هفتههای گذشته و پس از مقاله محسن میردامادی از چهرههای برجسته اصلاحطلب در ارتباط با لزوم شکل گیری دولت در سایه از سوی اصلاحطلبان دیگر چهره هایی چون عباسعبدی، سعید حجاریان و صادق زیباکلام نیز در این ارتباط گفتند و نوشتند.
میردامادی کلید زد
بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان بارها به اینکه در ائتلاف با دولت نباید چک سفید امضا داد تاکید کردهاند و از این میان و بعد از چینش کابینه دوم روحانی و برخی نارضایتیها به نظر میرسد که الزام توجه به احزاب و رصد دولت از دالان دولت در سایه و طرح آن از سوی محسن میردامادی را میتوان از این زاویه تحلیل کرد. البته در مقایسه آنچه میردامادی مطرح میکند در برابر آنچه جلیلی از دولت در سایه ارائه داده است، تعریف میردامادی از تعریف جلیلی اصالت بیشتری دارد، آنجا که میردامادی پای حزب را به میان میکشد و از لزوم رصد حزبی سخن میگوید، نه فرد؛ درحالیکه ایدهای که جلیلی حامل آن است، جنبه فردی و شخصی دارد و به همین سبب میتوان گفت آنچه این روزها سعید جلیلی دنبال میکند، به نوعی رصد دولت است تا دولت در سایه.
عبدی تایید کرد
پس از طرح موضوع دولت در سایه و البته تاکید میردامادی برای ایجاد مقدمات آن با تحکیم جای پای احزاب و برنامه ریزی برای انجام این مهم در ایران طی سالهای پیش رو، عباس عبدی نیز در روزهای ابتدایی مهر بود که قلم به دست گرفت و از منافع دولت در سایه نوشت. او در نوشتار خود دولت در سایه را برای کمک به آسیبشناسی سیاسی ایران لازم دانست و از فواید بسیار آن برای دولت و رقبای دولت گفت اما همچنین خاطر نشان کرد: مشکل اصلی در شکلگیری دولت در سایه، فقدان نظام حزبی است؛ چون شکلگیری چنین دولتی، فقط در یک ساختار حزبی ممکن میشود؛ ولی کوشش برای شکلگیری آن شاید به تقویت تحزب نیز کمک کند. هرچند گمان نمیکنم در شرایط حاضر هیچ حزب و گروهی قادر باشد گام اولیه را برای تشکیل چنین طرحی بردارد؛ چراکه بدنه آنها ضعیفتر از آن است که بتوانند چنین دولتی را با اتکا به اعضای خود شکل دهند.
حجاریان اولویت ندانست
اما پس از این دو سعید حجاریان به میان آمد و روز دوشنبه در مقالهای در این باب از تقدم تحزب در برابر دولت در سایه نوشت. او در این نوشتار ابراز عقیده کرد که دولت در سایه در سایه وجود احزاب قوی معنا پیدا میکند که با فقدان آن در شرایط فعلی امکان برقراری دولت در سایه نیز محیا نیست. ایدئولوگ اصلاحات همچنین این سئوال را طرح میکند که آیا جمعی از احزاب اصلاحطلب در کنار هم میتوانند تشکیل دولت سایه بدهند یا خیر؟ و در ادامه مینویسد که اگر بنا باشد در انتخابات آتی همچنان ائتلاف آنها پایدار بماند، شاید لازم باشد از امروز برای این قبیل امور کار جمعی انجام بدهند . او برای توضیح این مطلب هم گریزی به اصل همپوشانی جان رالز میزند که تشکیل دولت در سایه را از سوی ائتلاف اصلاحطلبان و نه احزاب، در شرایط فعلی توجیه میکند.
زیباکلام و زاویهای دیگر
اظهار نظرهای این سه چهره سرشناس اصلاحطلب اما با یک اظهار نظر دیگردر روز گذشته همراه شد و صادق زیباکلام استاد اصلاحطلب علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز در این ارتباط سخن گفت. او که در تحلیل خود مقداری با تحلیلهای سه چهره ارشد اصلاحطلب قبلی فاصله داشت پیش از هر چیز در پاسخ به این سئوال که نظام حکومتی ایران پذیرای تشکیل دولت در سایه هست یا خیر، اظهار عقیده کرد: موضوع موردتوجه نباید محدود به قوه مجریه باشد قوه قضائیه، صداوسیما، نیروی انتظامی، قوای مسلح هم باید پاسخگو باشند و اینکه فکر کنیم این مسئله تنها شامل بخشی از حاکمیت به نام قوه مجریه است و باید نهادی به نام دولت سایه وجود داشته باشد که کارها و سیاستهای آن را بهنقد بکشد، کافی نیست. در جوامع دیگر هم که دولت در سایه مانند بریتانیا، هند، آلمان و تمام کشورهایی که دموکراسی حاکم است، وجود دارد کارشان نقد به عملکرد دولت به معنای گسترده است ولی در جمهوری اسلامی ایران سبک و سیاقی که جاافتاده این است که فقط یک بخش از حاکمیت باید پاسخگو باشد.البته زیباکلام نیز چون میردامادی، عبدی و حجاریان به مشکل جدی در حوزه تحزب در کشور نیز اشاره کرد و گفت: بخشی از مشکل عدم پاسخگویی حاکمیت به نیرومند نبودن احزاب برمیگردد و مجلس هم در این زمینه چندان امیدوارکننده عمل نمیکند زیرا درنتیجه نظارت استصوابی آنچنان نامزدهای مجلس فیلتر میشوند که 290 عضوی که به مجلس راه پیدا میکنند بهجز یکمشت بلهقربانگو در بین آنان تکوتوک افرادی هستند که مستقل رفتار میکنند، مابقی تلاششان بر این است تا حضورشان برای چهار سال آینده تضمین شود بنابراین سعی میکنند مورد غضب قرار نگیرند.