علی معینی
اشاره: بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در اردیبهشت سال جاری بسیاری از نیروهای فعال و تحلیلگران نزدیک به جریانهای سیاسی کشور و شماری از اساتید دانشگاهها به وزن سبد آرای حسن روحانی و ابراهیم رئیسی توجه کردند. همزمان نیز و به دلیل واگذار کردن نتیجه از سوی جریان اصولگرا بسیاری از چهرههای سیاسی به نقد رفتار سیاسی و برنامههای اصولگرایان پرداختند و باختن در میدان انتخابات ریاست جمهوری را به دلیل توجه نکردن به خواستههای طبقه متوسط و جوانان، دور شدن از فضای عمومی جامعه و شماری از موارد دیگر برشمردند. مرتضی طهرانی، رئیس حزب اتحاد ملت ایران اسلامی منطقه اصفهان و معاون سابق استانداری اصفهان سخنی دیگر دارد، او نه تنها اصولگرایان را در حال تضعیف شدن نمیداند بلکه اعتقاد دارد اصولگرایان با رفتن به سوی تشکیل دادن جمنا در حال تجربه سیاستورزی به شیوه اصلاحطلبان هستند.
سوال اصلی و سوالی که بارها از منظرهای مختلف به آن پاسخ داده شده چنین است؛ چرا اصولگرایان نتوانستند در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در مقایسه با سال 92 رای بیشتری کسب کنند و در نهایت نتیجه را واگذار کردند؟
به نظرم اصولگرایان نسبت به دور قبل موفقتر بودند، سیستم جمنا در جهت افزایش کسب رای بیتاثیر نبود، به یک دلیل ساده چون آرای این انتخابات بالاتر از سال 92 قبل بود. در دوره قبلی ریاست جمهوری اصولگرایان با چهار نفر در میدان حضور داشتند. آقایان رضایی، جلیلی، ولایتی و قالیباف نمایندگی طیفهای مختلف اصولگرایی را برعهده داشتند و تا آخرین روز رایگیری نیز در میدان رقابتها حضور داشتند ولی در این دوره اصولگرایان با شکل دادن به تشکل جمنا از این پراکندگی حضور شخصیتها کاستند و در کل تمام آرای شهروندان به سبد یک فرد واریز شد و این مسئله دستاورد کمی نیست. از این نظر کارکرد جمنا موفق بوده است. عامل دیگری که در کسب این رای تاثیرگذار بود وضعیت دولت بود. دولت حسن روحانی چهارسال کار کرده است و اینها توانستند روی نقاط ضعف دولت روحانی انگشت بگذارند و رای بیشتری کسب کنند، در واقع با استفاده از کارنامه ارایه شده از سوی دولت، سیاستها را نقد کردند و از این جهت نسبت به دوره قبل موفقتر بودند.
اگر اشتباه برداشت نکرده باشم، شما ساز و کار جمنا را مثبت میدانید؟
بله. از یک نظر اصولگرایان این روش را از اصلاحطلبها یاد گرفتند. روش کار جمنا شباهتهایی با شورای عالی اصلاحطلبان و شورای هماهنگی دارد. همانطور که اصلاحطلبها با این نحوه تصمیمگیری شورا تلاش میکنند رفتار سیاسی براساس عقلانیت جمعی پیش برود و هزینههای کمتری در پی داشته باشد، اصولگرایان همین کار را از اصلاحطلبها یاد گرفتند و از این نظر سیاستورزی به صورت جمعی را دنبال میکنند.
به نظر میرسد شما فعالیت اصولگرایان در انتخابات اخیر را موفق ارزیابی میکنید؟
بله، از یک نگاه حتما اینطوری است ولی اصولگرایان با مشکل اساسی دیگری روبرو هستند که باید پاسخی به آن بدهند. مشکل اصلی اصولگرایان در هشت سال از 1384 تا پایان سال 1392 نزدیک شدن به دولت نهم و دهم و حمایت از احمدینژاد است. چون در مقابل آن فسادها و اختلاسها سکوت کردند و اینها برای جریان اصولگرایی اساسا خوب نبوده است و این سکوت سیاسی و مصلحتی و یا هر نام و اسم دیگر در نهایت باعث ماندگار شدن مشکلات آنها شده است. اصولگرایان باید به جوانان خودشان در برابر این حمایت بی چون و چرا جواب بدهند و این سکوت و بیتفاوت ماندن به این بحث در نهایت به زیان آنها تمام شده و خواهد شد، به نظرم این رویه در نهایت هزینه اصولگرایی را بالا میبرد. بحث جمنا و موفقیت سیستم کاری آن یک طرف، ولی باید به این وضعیت سکوت خاتمه دهند و به جای آدرس اشتباهی دادن به نقد خودشان همت کنند.
با توجه به تغییر شیوه تبلیغات در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری و فراگیر شدن شبکههای اجتماعی در اینترنت، هیجانات دوره تبلیغات انتخابات و دو قطبی شدن فضا را چطور میبیند؟ این سوال را از این رو میپرسم که ما در سه انتخابات اخیر تلاش کردیم از دوقطبیسازی عبور کنیم و یا از این فضا دور شویم ولی هر بار در چنین فضای هیجانی گرفتار میشویم.
فضای دو قطبی در هر انتخاباتی در نهایت به بروز هیجان ختم میشود و مهمترین چالشی که در این فضا بوجود میآید دور شدن از عقل، استدلال و منطق سیاستورزی است. در کل فضای دو قطبی پذیرای منطق و عقل نیست. ادامه فضای هیجانی بعد از انتخابات هم کارساز نیست و لاجرم این فضای دو قطبی به مرحله بعد و انتخابات بعدی هم کشیده میشود و جامعه دایم در یک قلیان هیجانات غیرضروری به سر میبرد، چون این هیجان از یک فضای سیاسی و تبلیغاتی به جامعه کشیده شده است و به سادگی نمیشود این هیجان و برخوردهای آنی و رفتارهای غیر عقلانی را از جامعه دور کرد. مهمترین نکته به نظرم این است که این فضا برای جریان اعتدال و اصلاحطلب که فضا را عقلانی و معتدل میخواهند و سیاستورزی را براساس مصلحت کشور و پاسخ دادن به مطالبات مردم دنبال میکنند پیامدهای مثبتی نخواهد داشت، فضای دو قطبی در جریان استمرار سم توسعه، پیشرفت و اصلاحات است و زیانهای آن بدونتردید بیش از سودش است.
آقای جهانگیری به عنوان فردی اصلاحطلب ولی با برچسب کاندیدای پوششی در انتخابات شرکت کردند. این حضور و اعلام مواضع را برای طیف اصلاحطلب چطور توضیح میدهید؟
جریان سیاسی اصلاحطلب با محدودیتهای زیادی روبرو بوده است، اول باید این مسئله را درک کرد. در عالم سیاست باید به این نکته همیشه دقت داشت، عالم سیاست واقعی است و ما باید با همین واقعیتها روبرو و راه حلهایی پیدا کنیم و به دنبال خواستههای خیالی و آرزوها به دست نیامدنی نباشیم. مسئله پوششی بودن و نبودن و این بحثها حاشیه است و جای پرداختن به این مباحث نیست، در صورتی که این حضور را نشانه پذیرش اصلاحطلبها از سمت حاکمیت و بازتر شدن فضای سیاسی معنا کنیم، چنین حضوری نه تنها منفی نیست که مثبت است. مهمتر اینکه سیاستهای شخص روحانی و دولت او قابل دفاع است و نمیتوان به صورت کلی تمام سیاستها و کارنامه وی را نقد کرد و به بخشهای مثبت سیاستهای وی از قبیل باز شدن فضای سیاسی و فرهنگی، ارایه خدمات رفاهی و درمانی و مسائلی دیگر دقت نداشت و صرفا انگشت را به سمت ایرادها و کاستیها نشانه رفت.
اشاره شما به این محدودیتهای دقیقا چیست؟
ببینید جریان اصلاحات از لحاظ بخشهایی از حاکمیت در گفتمان رسمی جریان حذف شده بود. واقعا برخی گمان میکردند دوره اصلاح و اصلاحطلبان تمام شده و دیگر خبری از گفتمان اصلاح نخواهد بود ولی با آمدن آقای عارف و حسن روحانی در سال 92 این فضا شکسته شد و اصلاحطلبها نقش خوبی در جهت جذب آرای مردم نشان دادند. همین که فضای امنیتی و محدودیتهای سالهای اخیر جای خود را به گفتگو و نقد منصفانه داده است دستاورد کمی نیست.
تا اینجای بحث درست ولی حمایت اصلاحطلبها از دولت حسن روحانی سرانجام به بازی آنها در زمین دولت دوازدهم ختم نخواهد شد؟
چنین نخواهد شد، جریان اصلاحات از گفتمانی قوی و ریشهدار برخوردار است. حسن روحانی را باید به صورت واقعی نگاه کرد. فردی باهوش در عرصه سیاسی و وفادار به وعدههایی که داده است. شکوائیه برخی از دوستان ما در این خصوص کمی دور از واقع است. در انتخابات اخیر و یا حمایت از دولت اصلاحطلبها حمایت خودشان را مشروط نکردند و اصرار آنها به دولت و یا فعالیت جریان اصلاحطلب به دلیل پاسخ دادن به مطالبات ملی است، در صورتی که اصلاحات حمایت خودش از دولت یازدهم و دوازدهم را مشروط به امری میکرد این نقدها وارد بود، ولی اصلاحطلبان از کلیت دولت حمایت کردند و این تفاوتها را باید دقت کرد. در چهار سال گذشته دولت حسن روحانی با توفیقهایی همراه بوده است. تثبیت نرخ ارز، رساندن رشد منفی سالهای 90 تا 93 به رشد مثبت و برقراری ارتباط با ارکان اقتصادی بینالمللی و جلب اعتماد کشورهای خارجی بخشهایی از سیاستهای درست دولت بوده است و این مسائل را نمیبایست صرفا به بهانههای نامشخص نادیده گرفت.