محمد توکلی
بهزاد نبوی، پیر عرصه سیاست که از چهرههای ارشد جریان چپِ سابق و اصلاح طلب فعلی است و در بحرانهای مختلفی همچون فشارها بر مجلس ششم و وقایع88 به خوبی نشان داده است که از بسیاری از افراد که در این سالها بر کرسیهای قدرت تکیه زدهاند بیشتر و بهتر با اهداف جریان اصلاحطلبی کشور آشناست ابراز شرمندگی کرده است. او شرمنده رفتار عدهای است که با نام اصلاحطلبی سهمشان را از دولت منتخب اکثریت طلب میکنند. این فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: «برخی از دوستان مطرح میکنند که ما زحمت کشیدهایم و پست و مقام به سایرین رسید. من از این برخوردها شرمنده میشوم و چنین اظهاراتی را وهن اصلاحطلبان میدانم. چنین اظهاراتی این تصور را ایجاد میکند که اصلاحطلبان به هدف گرفتن مزد زحمت کشیدهاند، حال آنکه مجموعه جریان اصلاحات چون انتخاب آقای روحانی را در جهت منافع ملی و مصالح کشور و ملت میدانست، برای انتخابش تلاش کرد، نه به خاطر گرفتن پست و مقام. این قبیل اظهارات در واقع ضایع کردن اجر اصلاحطلبان است.» .
مانند چنین جملاتی را در زمان انتخاب کابینه از مصطفی تاجزاده هم شنیده بودیم. او هم همچون بهزاد نبوی در متن بحرانهای گوناگونی بوده است و با وجود تمامی فشارها که همه از آن آگاهند حتی یک گام هم از باورهای اصلاح طلبانه خود عقب ننشسته است و میتوان به جرات گفت که با موضع گیری هایش صریحترین چهره سیاسی درون نظام در این روزهاست. تاجزاده در آن ایام که انتقادات به نوع عملکرد روحانی اوج گرفته بود در گفتگویی درباره کابینه دوازدهم و نحوه انتخاب وزرا گفته بود: «اگر آقای روحانی برنامههای اصلاحی را با وزرای غیراصلاحطلب پیش ببرد من به او رأی میدهم و ما میتوانیم در بیرون کمکحال دولت باشیم. الان جمع کثیری از اصلاحطلبان همین کار را میکنند»
هنگامی که این شکل از مواجه شدن با رییسجمهور روحانی را در کنار برخی اظهارات مطرح شده از سوی برخی جوانان اصلاحطلب قرار میدهیم به همان ضرب المثل شیرین ایرانی میرسیم که «آنچه در آینه جوان بیند / پیر در خشت خام بیند» حقیقت آن است که امثال نبوی، تاجزاده و رهبر جریان اصلاح طلبی کشور به خوبی به این نکته واقف هستند که میبایست انتقادات، مطالبات و انتظارات از دولت اعتدال را اولا در سطح توانمندیهای مقامات ارشد دولت و نوع نگاه سیاسی شان تعدیل کنند و ثانیا از افتادن در دام ناامیدسازی کهترفند تندروهاست جلوگیری به عمل آورند.
آنچه در این میان لازم به به تذکر است این که علاوه بر افراد کم تجربهتر جریان اصلاحات که روزی حامی سینه چاک دولت هستند و روزی از «فریب روحانی» سخن میگویند ما با فرصت طلبانی نیز مواجهیم که به واسطه اعمال محدودیتهای متنوع از سوی نظام سیاسی مستقر علیه چهرههای ارشد این جریان سیاسی ریشه دار کشور ردای اصلاح طلبی بر تن کردهاند و گاه با سنگر گرفتن پشت نام اصلاح طلبی به دلیل آنکه منفعتی نصیبشان نشده است درصدد ضربه وارد آوردن به جریانات میانه رو و ناامیدسازی جامعه از آینده هستند.
تفاوت اصلاحطلبان واقعی همچون بهزاد نبوی با دیگران آن است که آنها برای انتخاب واژگان خود بیشتر از آن که به احساسات مقطعی اتکا کنند بر مبنای عقل و منطق کلمههای خود را انتخاب میکنند و برای اظهارنظرهایشان به جای نگاهی تک بعدی تمامی جوانب امور را میسنجند. امید است که جوانان اصلاح طلب نیز به جای تاثیر پذیرفتن از فرصت طلبان، همچون چهرههای اصیل اصلاح طلبی کشور که بیشترین هزینهها را تا به امروز برای زنده نگه داشتن آرمانهای اصلاحات دادهاند انتقادات و مطالبات خود را به گونهای مطرح کنند که در نهایت رییس جمهور فعلی نیز همچون رییس جمهور اسبق در انتهای دولت این جمله کنایی را بر زبان نیاورد که «پس از من دیگرانی خواهند آمد و شما عملکردشان را خواهید دید» سخن آخر اینکه همانقدر که چنین مواضعی از سوی اصلاحطلبان شایسته تقدیر است بیتوجهی و بیعملی - گاه حیرتانگیز- دولت منتخب اکثریت نسبت به خواستههای مردم هم در خور ملامت است. به نظر میآید که لازم است رییسجمهور و حلقه اول اعتدالی همراه او در هر هفته زمانی را برای مرور آنچه به مردم وعده دادهاند اختصاص داده تا مزه شیرین قدرت سبب نسیان نشود!